قسمت نود و چهار آپارتمان بیگناهان
آپارتمان بی گناهان 30-3
اینجی برای کار در رادیوی دیگری، تصمیم دارد به رادیوی دوست دوران دانشگاهش باریش برود. هان چیزی نمی گوید و به ظاهر موافقت می کند اما وقتی از دور می بیند که باریش خیلی صمیمی با اینجی برخورد می کند، عصبی می شود.
نریمان و غمزه صمیمی تر شده اند و کنار هم نشسته اند. امره سراغ اگه می رود و با کنایه می گوید: «بین خودشون راهت نمیدن نه؟ خب طبیعیه وقتی همزمان با دوتاش باشی اینطوری میشه! » اگه با عصبانیت یقه او را می چسبد و می گوید: «میفهمی چی داری میگی؟ » امره می گوید: «همه میدونن وقتی با غمزه بودی چشمت دنبال نریمان بود. » غمزه با شنیدن این حرف با ناراحتی کلاس را ترک می کند و نریمان هم که ناراحت شده دنبالش می رود.
اسد، اسرا را تا کوچه همراهی می کند. آنیل، همان مرد دیوانه، با دیدن اسرا می گوید: «درازه! خیلی درازه. یامور هم دراز بود اما موهاش صاف بود! » اسد و اسرا از حرف های او جا می خورند.
صفیه و گلبن هشت بار پیانو را تمیز می کنند تا بالاخره صفیه رضایت میدهد که تمیز است. همان موقع اسد به گلبن زنگ میزند و از او می خواهد پایین بیاید تا یکدیگر را ببینند. گلبن به بهانه این که می خواهد به بایرام بگوید تا برایش پارچه بخرد، پایین می رود. گلبن مقابل اسد می ایستد و می گوید: «خوشحال شدم که خوبی. خواب به چشمم نمیومد. » بعد خودش خجالت می کشد و می گوید: «یعنی اسرا خیلی ترسید. همه سراغتو میگرفتن. » بعد می گوید: «هنوزم با هان قهرین؟ نگران نباش آشتی میکنین. » اسد می گوید: «آشتی نمیکنیم چون کاری که اون میخواد رو انجام نمیدم. نمیخوام از تو دور باشم گلبن. » نفس گلبن برای لحظه ای حبس می شود و قلبش تند تند می زند. اسد می گوید: «گلبن من فقط نمیخوام دوستانه معاشرت کنیم. فردا همو ببنیم تا من یه چیزیو بهت بگم... » گلبن قبول می کند. بایرام از دور با ناراحتی، آنها را نگاه می کند...
موقع تحویل تکالیف ترم، نریمان می گوید که انجامش نداده. اگه تکالیف او را انجام داده و به استاد می گوید که نریمان تکالیفش را روی میز او جا گذاشته بوده. نریمان نگاهی به اگه می اندازد...
هان فورا به دیدن دکتر یامور می رود و می خواهد هرچه زودتر با او صحبت کند اما دکتر می گوید که بدون وقت قبلی نمی تواند این کار را بکند. وقتی هان از انجا خارج می شود، با آنیل روبرو می شود. انیل با تمسخر می گوید: «آدم ناراحت میشه مگه نه؟ ده دقیقه هم واست وقت نذاشت! از وقتی دیدمت یه صدایی از درونم میگه این ادم خیلی خطرناکه! » هان لبخند میزند و می گوید: «پس به صدای درونت گوش بده! » آنیل زیر خنده میزند.
شب اگه به در خانه ی نریمان می رود و یک تکه کیک شکلاتی به او میدهد. نریمان برای لحظه ای لبخند میزند اما بعد می گوید: «فکر کردی چون تکلیفم رو انجام دادی و یه تیکه کیک برام آوردی همه چیز حل شد؟ من ازت کمک نمیخوام. یه بار خواستم نتیجه شو دیدم. » اگه می گوید: «حتی اگه نخوای من کنارت خواهم بود. چرا اینجوری میکنی نریمان؟ » نریمان می گوید: «چون کارایی که میکنی هیچکدوم حالمو خوب نمیکنه. » اگه می گوید: «شاید حال خودمو خوب میکنه. یادت رفته منم تنهام؟ تنها چیزی که حالمو خوب میکنه تویی نریمان. » نریمان بغض می کند و او را در آغوش می گیرد.
حکمت شب شروع به نواختن پیانو می کند و آهنگ غمگینی در مورد جدایی می خواند. صفیه با شنیدن این آهنگ به یاد ناجی می افتد و بغض کرده و همراه با او آرام می خواند. هان متوجه او می شود و به شوفاژخانه می رود و رو به ناجی که زندانی کرده می گوید: «آبجیم هنوز از دستت عصبانیه اما نمیتونه تورو از دلش بیرون کنه. خودم دیدم. باید قرصاتو بخوری. » و چسب دهن ناجی را باز می کند تا قرصش را بخورد. ناجی می گوید: «میخوای منو بکشی یا زنده نگهم داری؟ » هان می گوید: «اگه میخواستم بمیری واسه اینکه بری آمریکا و درمان شی یه عالمه پول کنار نمیذاشتم. » ناجی می گوید: «من قرار نیست جایی برم چون خوب نمیشم. » هان با عصبانیت می گوید: «باید بری. حتی اگه احتمالش یه درصده باید بری و خوب شی. » ناجی می گوید: «من از اینجا میام بیرون و اولین جایی که میرم، پیش اینجیه تا بفهمه شوهرش چجوری آدمیه! »
قسمت بعدی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت نود و پنج 95 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت نود و سه 93 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 95 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 93منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت نود و چهار آپارتمان بیگناهان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران