قسمت هشتاد و هشت آپارتمان بیگناهان
آپارتمان بی گناهان 28-1
بعد از این که هان حرف هایش را به دکتر میزند، با اینجی به کافه ای می روند. او به ظاهر با لبخندی ساختگی به اینجی می گوید: «نمیدونی که چقدر حالمو خوب کرد! توصیه میکنم تو هم حتما بری! » اینجی که فهمیده هان با کنایه صحبت می کند می گوید: «تو داری مسخره میکنی؟ » هان می گوید: «دارم سعی میکنم بهت ثابت کنم که خوشحال کردن تو غیر ممکنه! کاری که خواستی رو انجام دادم اما هنوز هم بهم اعتمادی نداری. » اینجی به هان نزدیکتر می شود و او را در آغوش می گیرد و می گوید: «بهت افتخار میکنم. اینو بدون. »
گلبن در خواب می بیند که صفیه و نریمان و حکمت با عصبانیت به سمتش می روند و می گویند که همه جا را خیس کرده! گلبن با استرس از خواب بیدار می شود و ملافه اش را که خیس کرده دوباره برمیدارد تا به واحد بالایی ببرد. او وقتی زباله را آنجا می اندازد، توهم میزند که زباله های جیشی او را صدا میزنند و می گویند: «مامان مارو اینجا تنها نذار! » و بیشتر می ترسد! گلبن عروسکش و وسایلش را برمیدارد و دیگر تصمیم می گیرد داخل حمام کوچکشان زندگی کند تا جایی را خیس نکند!
صفیه نریمان را بیدار می کند تا به مدرسه برود اما نریمان با بیخیالی و لبخند روی لب می گوید که دو روز از مدرسه اخراج شده. صفیه عصبانی می شود و در را به روی او قفل می کند تا مجازاتش کند.
حکمت در به در دنبال لباسی از پریهان است. او حتی به اتاق هان می رود و لباس های او و اینجی را بهم می ریزد تا لباس را پیدا کند. صفیه اعصابش بهم می ریزد و حکمت که دست بردار نیست و میداند حتما حسیبه آنها را دور ریخته، به واحد بالایی می رود تا بین زباله ها، آن لباس را پیدا کند.
وقتی هان و اینجی از راه می رسند، صفیه با عصبانیت می گوید: «گلبن از صبح خودش رو تو حموم حبس کرده! دارم دیوونه میشم. بیارش بیرون. » از آن طرف صدای فریادهای نریمان به گوش می رسد که از صفیه می خواهد در را به رویش باز کند. هان وقتی می بیند نریمان زندانی شده و صفیه کلید را به او نمیدهد عصبانی می شود.
صفیه به اتاق پدرش می رود تا صبحانه اش را بدهد که می بیند یکی از کیسه های زباله را وسط اتاقش خالی کرده و بین ملافه های جیشی گلبن، دنبال لباس پریهان می گردد. صفیه فریاد میزند و وحشت زده می گوید: «همه جا کثیف شد! اینا ملافه های جیشیه! چجوری تمیزشون کنم؟ » از طرفی صدای فریاد گلبن و نریمان که فکر می کنند بلایی سر پدرشان آمده، در خانه می پیچد. اینجی به نریمان می گوید که حکمت یکی از کیسه های زباله را وسط خانه خالی کرده. نریمان با صدای بلند شروع به خندیدن می کند و می گوید: «ملافه های نجس رو آورده خونه؟ همه جا جیشی شده؟ » اینجی وحشت زده به صدای او و گلبن گوش میدهد و نمیداند باید چه کند. نفس کشیدن برای اینجی سخت می شود و فورا از خانه بیرون میزند. ممدوح دنبالش می رود و او را به خانه می آورد. اینجی در حالی که ترسیده با بغض می گوید: «نمیتونم نفس بکشم. خیلی سخته.... » ممدوح از او می خواهد تا دیر نشده به خانه برگردد اما اینجی می گوید: «بابابزرگ من پیششون میمونم تا کمکشون کنم... »
هان، حکمت را به حمام می برد تا تمیزش کند. تمام مدت یاد وقتی می افتد که بچه بود و پدرش او را حمام میکرد و بی صدا اشک می ریزد. ناگهان حکمت عقلش سر جایش می آید و با خجالت از هان می خواهد تنهایش بگذارد. بعد از رفتن هان، حکمت زیر گریه میزند.
قسمت بعدی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت هشتاد و نه 89 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت هشتاد و هفت 87 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 89 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 87منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت هشتاد و هشت آپارتمان بیگناهان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران