قسمت چهل و شش آپارتمان بی‌گناهان

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت چهل و شش 46Apartemane Bi Gonahan Serial Part 46

آپارتمان بی گناهان 13-4

وقتی صفیه می بیند که ناجی گلبن را در آغوش گرفته، زیرلب با نگرانی می گوید: «به خواهرم دست زد! بغلش کرد! » و وقتی بایرام می پرسد که چه چیزی در طبقه بالا بوده، اینجی برای این که صفیه خجالت زده نشود می گوید که وسایل او بوده اما صفیه نگاهی به او می اندازد و می گوید: «به چیزایی که بهت مربوط نیست دخالت نکن. »

گلبن به هوش می آید و وقتی ناجی و اینجی اصرار می کنند که او را به بیمارستان برسانند، گلبن و صفیه نه می آورند چون نمی خواهند کسی از راز طبقه بالایی آنها بو ببرد. گلبن جلو می رود و با لبخند از ناجی که باعث نجات او شده تشکر می کند...

هان و اسد در شرکت هستند که حکمت، کت و شلوار پوشیده وارد اتاق می شود و با دیدن هان جا خورده و می گوید: «این ادم تو اتاق من چیکار میکنه؟ بندازینش بیرون! » اسد جا می خورد و هان که فهمیده حکمت دوباره عقلش را از دست داده، کلافه شده و سعی می کند با او مدارا کند که همان موقع اینجی به گوشی هان زنگ میزند. هان کلافه است و گوشی را دست اسد میدهد که جواب بدهد. اینجی در مورد آتش سوزی و وضعیت گلبن به او می گوید. اسد با نگرانی در این مورد به هان می گوید. هان با عجله خودش را به خانه می رساند.

صفیه گلبن را هم مجبور کرده تا خانه را تمیز کنند چون ناجی با کفش وارد شده و همه را کثیف کرده است.

اینجی جلوی ساختمان منتظر هان است که با ناجی آشنا می شود و با او دست میدهد. همان موقع هان از راه میرسد و با دیدن آن دو که به هم دست داده اند، با خشم به ناجی چشم می دوزد. بعد از رفتن ناجی، هان با جدیت و عصبانیت به اینجی می گوید که اصلا از ان مرد خوشش نمی آید و دوست ندارد اینجی هم با او هم صحبت بشود و توضیح بیشتری نمیدهد و وارد خانه می شود. او با عصبانیت از صفیه می خواهد تا گلبن را یک امروز راحت بگذارد و اذیتش نکند. آن دو چیزی در مورد این که گلبن طبقه بالا را آتش زده به هان نمی گویند...

نریمان که صبح اگه را به خاطر این که قرار بوده امره را ببیند، کاشته بوده، با اخم او روبرو می شود و وقتی دلیلش را می پرسد، اگه با عصبانیت حرفی در دلش دارد که بزند اما ترجیح می دهد ادامه ندهد!

صفیه در اتاقش به ناجی فکر می کند که فکر ترسناک مادرش به سرش میزند. مادرش با عصبانیت می گوید: «دیگه باید چه بلایی سرتون بیاید تا بیخیالش بشی ها؟ همه اینا تقصیر توئه بد شگون! »

هان به اتاق گلبن می رود تا حالش را بپرسد. گلبن با ناراحتی از هان که قضیه شب ادراری اش را به اسد گفته، گله می کند. هان وقتی می فهمد صفیه این حرف را زده، دیگر ادامه نمیدهد و کبریت گلبن را که از واحد بالا پیدا کرده روی میز می گذارد و تاسف می خورد. گلبن اشک می ریزد و می گوید: «دیگه میدونم با اسد نمیتونیم با هم باشیم.. » و بعد از رفتن هان، عکس خودش و اسد را پاره می کند...

هان متوجه شده که ناجی مدام پشت پنجره است و با عصبانیت به صفیه می گوید: «این مرد چرا خونه مارو زیر نظر داره؟ » صفیه که ترسیده می گوید: «نه بابا به ما چه! اینجوریام نیست! » هان پرده را می کشد و به عکسی که از دست صفیه افتاده بود و از راهرو پیدا کرد بود خیره می شود و از خانه بیرون میزند و شبانه به خانه ناجی می رود و عین آن عکس را در خانه او می بیند...

شبانه ممدوح از خانه بیرون میزند. مسافری سوار ماشینش می شود که ممدوح با دیدن اینجی از آینه ماشین که با دلخوری به او خیره شده، جا می خورد...

گلبن با به یاد آوردن ناجی قهرمان که او را در آغوشش از اتش بیرون کشیده، لبخند میزند و جلوی پنجره می رود و به اتاق او خیره می شود و با دیدن پرنده ی روی پنجره با ذوق می گوید: «یعنی داره به من پیام میده؟ نکنه عاشقم شده؟ » صفیه پشت سر گلبن، با عصبانیت او را صدا میزند!

هان شبانه ناجی را پیدا می کند و با عصبانیت یقه او را می گیرد و به دیوار می چسباند و عکس را نشان او می دهد و می پرسد: «تو کی هستی؟! »

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت چهل و هفت 47 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت چهل و پنج 45 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 47 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 45

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت چهل و شش آپارتمان بی‌گناهان