قسمت چهل و چهار آپارتمان بی‌گناهان

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت چهل و چهار 44Apartemane Bi Gonahan Serial Part 44

آپارتمان بی گناهان 13-1

گلبن را به کلانتری می برند. او در ماشین پلیس گریه می کند و مدام از کثیف بودن آنجا گله می کند. از آن طرف، حکمت نگران دخترش شده و به هان اصرار می کند به کلانتری بروند که کنار گلبن باشند. هان سعی می کند او را منصرف کند اما وقتی جدیت حکمت را می بیند تسلیم می شود.

صفیه نگران گلبن است و مدام در خانه دور خودش می چرخد. او زیرلب می گوید: «گلبن آدمی نیست که به کسی حمله کنه! » و یاد عروسکی که چشم هایش را در اورده بود می افتد و می گوید: «حتما کار اون مو زرده و درازه ست. » و با عصبانیت به در خانه ممدوح می رود و حساب پس می گیرد. صفیه می گوید: «شماها شکایت آبجی منو کردین آره؟ » ممدوح جا می خورد و اینجی هم قسم می خورد که کاری نکرده است. صفیه دست بردار نیست و می گوید: «تو کسی هستی که خانواده منو از هم پاشوندی! » اگه از حرف های او کلافه می شود و با عصبانیت سر صفیه فریاد میزند که درست رفتار کند. اینجی هم بالاخره از کوره در می رود و می گوید: «گلبن به خاطر تو از زندگی میترسه. هان به خاطر توئه که انقدر خسته ست. » صفیه با ناراحتی به خانه برمی گردد...

هان و حکمت خودشان را به کلانتری می رسانند. هان از رئیس پلیس می خواهد قبل از بازجویی دستکش و مایع ضدعفونی کننده را به دست گلبن بدهد تا کمی ارام بگیرد. رئیس پلیس هم همین کار را می کند و مقابل گلبن می نشیند و طبق چیزی که هان از او خواسته بود می گوید: «این کاری که تو کردی، یک سال حبس داره! دوست داری خانواده ت رو شرمنده کنی و اینجا بمونی؟ » گلبن که ترسیده با گریه می گوید: «نه من کاری نکردم. نمیخواستم این کارو کنم! اون دختر دراز منو عصبانی کرد. » رئیس پلیس می گوید: «اما تو بهش حمله کردی! » گلبن ناگهان می پرسد: «اسد حالمو پرسید؟ اسد اومده اینجا؟ نگرانم نشده باشه! » رئیس پلیس می گوید: «نه اسد نیومده! تو باید بیخیال اسد بشی! اگه قول بدی بیخیالش بشی آزاد میشی. » اما گلبن می گوید: «من بدون اسد میمیرم! »

در خیالات صفیه، مادرش با همان نگاه عصبانی همیشگی به سمت او حمله می کند و می گوید: «تو لعنت شده ای! خواهرت به خاطر تو افتاده زندون! چون تو سر قولت نموندی این همه بلا سرشون میاد! تو حتی نمیتونی مواظبشون باشی!» صفیه با دستانش توی سر خودش می زند و در حالی که ترسیده روی زمین می نشیند.

اسرا پیش اسد است و از این که اسد انقدر مهربان است و حواسش به او است تشکر می کند اما می گوید: «تو کاری میکنی من حس کنم با ارزشم. درست برخلاف اون! » اسد جا می خورد اما بدون قضاوت به درد دل او گوش میدهد. طولی نمیکشد که اینجی با عصبانیت سراغ او می رود و اسرا را به خاطر این که از گلبن شکایت کرده سرزنش می کند. اسرا از این رفتار او جا می خورد و دلش می شکند. اسد شاهد می شود که اسرا تمام روز با او بوده و کسی که از گلبن شکایت کرده او نیست...

رئیس پلیس به هان خبر میدهد که گلبن مدام سراغ اسد را میگیرد. هان هم از او می خواهد تا کمی بیشتر او را نگه دارند. گلبن گوشه ی اتاق بازجویی نشسته و گریه می کند و به یاد هان که در کودکی شان همیشه مراقب او بود می افتد...

هان به پدر می گوید که مجبور بوده به خاطر این که عقل گلبن سر جایش بیاید، از او شکایت کند. حکمت با شنیدن این حرف عصبانی و ناامید از او می شود و می گوید: «برات میترسم پسرم. تو به چی تبدیل شدی؟ » هان با ناراحتی می گوید: «من برای این که ناراحت بشه این کارو نکردم بابا... » هان و حکمت سراغ رئیس پلیس می روند تا گلبن را به خانه ببرند. هان اول پیش گلبن می رود. گلبن در خود مچاله شده و با گریه می گوید: « هان من نمیتونم از جام بلند شم! خودمو خیس کردم. نمیخوام بابا اینجوری منو ببینه و خجالت بکشه. » هان با دلسوزی به او می گوید که کسی متوجهش نخواهد شد و راضی اش می کند بلند بشود تا به خانه بروند.

اگه به ممدوح می گوید: «فقط نمیخوام اون خواهر دیوونه شون عصبانیتشو سر نریمان خالی نکنه! وقتی به اون فکر میکنم تازه میفهمم خجالت کشیدن از خانواده یعنی چی! » ممدوح نگاه معناداری به او می اندازد و اگه انگار که به خودش شک داشته باشد می گوید: «چه ربطی داره بابابزرگ! یه دختر و پسر نمیتونن فقط با هم دوست باشن؟! » ممدوح لبخند میزند و می گوید: «میخواستم بگم کمک حال دختره باشی و به درد دلش گوش بدی. »

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت چهل و پنج 45 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت چهل و سه 43 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 45 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 43

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت چهل و چهار آپارتمان بی‌گناهان