قسمت سی و شش محکوم
در مسیر فیرات یادش میآید که چاقو را در حیاط یک عمارت دفن کرده بود. آنها با ماشین جلوی آن عمارت میروند. روی در حیاط تابلو زده شده و نوشته این عمارت متعلق به یساری است. فیرات تعجب میکند.
دادستان ارول به شرکت پیش طاهر میرود و میگوید به خاطر تخلف در پرونده فیرات از او شکایت شده و گفتهاند او در مدارک پرونده دست برده و دوربینها را دستکاری کرده و حتی او در شب حادثه به خانه فیرات رفته است. ارول برادرانه از طاهر در مورد صحت این قضایا صحبت میکند و طاهر از روی ناچاری تایید میکند.
باریش سر قرار با رفیع میرود؛ او به رفیع میگوید جاسوس برادرش باریش بوده که به خاطر حسادت به موقعیت ساواش چنین کاری کرده است. رفیع میگوید باریش مرده و ساواش باید با مدرک ثابت کند که او جاسوس بوده است فیرات و بقیه به میخانه برمیگردند و فیرات با لپ تاپ دوربینهای عمارت یساری را چک میکند و میبیند که همه جا پر از نگهبان است. باریش یک ویدیو از نازلی برای فیرات ارسال میکند و در ادامهاش خودش در ویدیو میگوید باید با فیرات قرار بگذارد و یکدیگر را ببیند. فیرات حدس میزند که حتما نقشهای در کار است. فیرات جواب باریش را میدهد و میگوید باید در عمارت یساری قرار بگذارند و هیچکس جز او و باریش آنجا نباشد. باریش قبول میکند.
در زندان مدیر بکیر را صدا میزند و به او میگوید مطمئن است بکیر با فیرات همکاری کرده و به او برای خروج از زندان کمک کرده و لباسهای پلیس را هم با جعبههای ذرت داخل زندان آورده است. بکیر انکار نمیکند و با کلافگی وسایلش را روی میز میگذارد و میگوید خودش از آنجا میرود و دیگر نمیخواهد در جایی که عدالت را برقرار نمیکنند، کار کند. او با طعنه به مدیر زندان میگوید که دنبال حق میرود و مدیر زندان دنبال قدرت است.
وقتی باریش به خانه میرود، از دیدن نازلی که با جان در حال بازی کردن است تعجب میکند. او از اینکه بوگه نازلی را به خانه خودشان آورده عصبانی است و با او جروبحث میکند. سپس با ساشا تماس میگیرد و میپرسد چرا بچه را به بوگه داده است. ساشا میگوید بوگه با زور و تهدید نازلی را برده است.
باریش که قصدش از قرار با فیرات این است که خودش را مثل باریش نشان بدهد و فیلمها دوربین مداربسته را به عنوان مدرک جاسوسی و خیانت باریش به رفیع بدهد، شب با لباسها و تیپ سابق باریش به عمارت میرود. فیرات به عمارت میرود و با دیدن ظاهر باریش تعجب میکند. آنها سر میز شام مینشینند. باریش در مورد جای چاقو از فیرات سوال میکند و فریات هم سراغ دخترش را میگیرد.
در این حین پاشا با قنبر و حاجی وارد عمارت میشوند و طبق نقشهای که فیرات به آنها داده بود، زمینی که فیرات چاقو را در آنجا دفن کرده پیدا میکنند و مشغول کندن میشوند.
بعد از شام باریش از فیرات میخواهد که به حیاط بروند. فیرات سعی دارد بهانه بیاورد. باریش یادش میآید که وقتی فیرات گفته بود باید در عمارت قرار بگذارند، ساشا موقعیت عمارت را چک کرده بود و گفته بود آنجا نزدیک خانه فیرات است و شاید چاقو را آنجا پنهان کرده باشد.
حاجی و پاشا و قنبر یک کیف را زیر زمین پیدا میکنند و آن را بیرون میکشند. همان موقع ساشا بالای سر آنها میرود و با اسلحه تهدید میکند که کیف را بدهند. باریش و فیرات هم بیرون میآیند.
فیرات کیف را به باریش نمیدهد؛ همان لحظه صدای آژیر ماشین پلیس میآید.
پایان قسمت 36
قسمت بعدی - سریال محکوم قسمت سی و هفت 37 قسمت قبلی - سریال محکوم قسمت سی و پنج 35 Next Episode - Mahkoom Serial Part 37 Previous Episode - Mahkoom Serial Part 35منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت سی و شش محکوم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران