قسمت پانزده صداقت سیز
شب سراب بههمراه وکیل آسیه به خانۀ آسیه میرود. آنها تا صبح روی پروندهها و مدارک شرکت کار میکنند و سراب هم همۀ جزییات مشکلات شرکت را به آسیه میگوید.
وقتی بهار به خانه میرود مرت را در حال بازی با گربه میبیند. او اهمیتی به مرت نمیدهد. مرت میگوید میتونیم یه فرصت دوباره بدیم. میتونیم از پس این مسایل بربیاییم.
بهار میگوید اما نمیتونیم فراموش کنیم، متأسفم. من قرار بود برم خونۀ مادرم اینا ولی وضعیت خونۀ اونا بهم ریختهس و خواهرم داره طلاق میگیره.
مرت میگوید یعنی میگی تو برو؟ بهار سرش را تکان میدهد و مرت با ناراحتی خانه را ترک میکند.
صبح روز بعد درین به خانۀ هالوک میرود. هالوک اول با دیدن دخترش عصبانی میشود و او را داخل راه نمیدهد.
درین با گریه از هالوک میخواهد به خاطر او و نوهاش از پروژۀ ولکان کنار نکشد.
او میگوید ولکان را دوست دارد و هر کاری به خاطر او انجام میدهد.
هالوک با عصبانیت با درین دعوا میکند و از او میخواهد از آنجا برود.
وقتی هالوک به شرکت میرود آسیه پیش او میرود. او به هالوک میگوید باید به همکاری با ولکان ادامه بدهد وگرنه از درین به جرم زنا با ولکان شکایت میکند و آبروی او را میبرد.
هالوک با عصبانیت میگوید این مسأله برایش اهمیتی ندارد.
آسیه میگوید اگر او با ولکان همکاری نکند در مورد احداث پروژه روی زمینهای غیرقانونی آنها را لو میدهد.
او میگوید پول و سرمایۀ ولکان مال او بوده و هالوک باید با سرمایهگذاری پولی که حق آسیه است را به او برگرداند و باید ولکان را راضی کند که حضانت علی را به او بدهد. سپس با خونسردی بیرون میرود.
هالوک عصبانی میشود.
در بیمارستان تورکای پیش منشی میرود و میگوید آنها باید برای برگشتن آسیه کاری کنند.
او از منشی میخواهد که با نیل صحبت کند تا به نفع آسیه با هاکان حرف بزند و حقایق را بگوید.
منشی قبول میکند و پیش نیل میرود و خبر میدهد که بخاطر سرجون آسیه را موقتاً از بیمارستان بیرون کردهاند.
نیل قبول میکند که به بیمارستان بیاید و با هاکان صحبت کند.
آسیه پیش آرتان میرود و در مورد اتفاقات اخیر صحبت میکند و میگوید تازه آرتان را درک کرده که بهخاطر مشکلات خانوادگی در بیمارستان دچار گرفتاری شده بود و مدام الکل مصرف میکرد. او از آرتان میخواهد که مداوا شود تا دوباره به بیمارستان برگردد.
آسیه با تورکای قرار گذاشته و به کافه میروند و به تورکای در مورد دکتر آرتان میگوید و از او میخواهد آرتان را تراپی کند تا حالش خوب شود و دوباره سر کار برگردد.
هالوک با عصبانیت به شرکت ولکان میرود و با داد و فریاد میگوید ولکان با زمینهای غیرقانونی قصد داشت او را شریک خود بکند و آسیه با تهدید او از طریق این قضیه از او خواسته پروژه را ادامه بدهد.
سپس میگوید پروژه را ادامه میدهد اما ولکان باید تمام درآمد را به آسیه بدهد و حضانت علی را هم به او بدهد.
ولکان میگوید چنین کاری نمیکند.
نیل به بیمارستان میرود و در مورد اذیت و آزارهای سرجون و حمایت آسیه به هاکان توضیح میدهد و علت تجویز داروها را میگوید.
ولکان به خانه پیش آسیه میرود و با او دعوا میکند و میگوید حضانت علی را به او نخواهد داد و آسیه را بدبخت خواهد کرد.
سپس بیرون میآید و از بهار میخواهد که دم در بیاید. او از بهار میخواهد که به او کمک کند تا آسیه را بدبخت کند. سپس میگوید بهار باید در دادگاه علیه آسیه به خاطر خیانتش با مرت شهادت بدهد.
قسمت بعدی - سریال صداقت سیز قسمت شانزده 16 قسمت قبلی - سریال صداقت سیز قسمت چهارده 14 Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part 16 Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part 14منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت پانزده صداقت سیز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران