قسمت پنجاه و هفت محکوم
پلیسها زاهد را با خود میبرند؛ باریش از دستگیری زاهد خوشحال میشود. حاجی و پاشا سراغ مجاهد میروند و با تهدید او به لو دادنش برای مشارکت در کارهای خلاف، از او میخواهند تمام گزارشات خانه سینیور را به آنها بدهد تا آنها بفهمند باریش چه زمانی برای گرفتن مدارک و چاقو به خانه سینیور میرود.
بوگه پیش تومریس میرود و خبر میدهد که زاهد به عنوان مضنون قتل نازان دستگیر شده، تومریس خوشحال میشود و میگوید مطمئن است زاهد نازان را کشته و از بوگه میخواهد یک وکیل خوب برایش پیدا کند تا گزارش عدم سلامت خودش را باطل کند، سپس پیش پلیس برود و همه کارهای زاهد و باریش را لو بدهد. بوگه بهخاطر باریش ناراحت میشود.
باریش به شرکت میرود؛ او به طعنه به جیدا میگوید میداند که خبر دارد ساواش همان باریش است و در این مدت جیدا هم خوب نقش بازی کرده است؛ سپس میگوید میخواهد شرکت را بفروشد و از جیدا میخواهد تمام مسئولان مرتبط با فروش را جمع کند.
در اتاق بازجویی، زاهد به دریا میگوید نازان را زیاد نمیشناسد و فقط خواهرزاده او جمره، تحت حمایت تحصیلی زاهد بوده و بعد در شرکت آنها مدتی مشغول به کار بوده است. دریا با طعنه به زاهد میگوید از او و جمره نمونه دی ان ای میگیرند و آنوقت مشخص میشود که چه نسبتی با هم داشتهاند.
باریش به خانه میرود و با خوشحالی به بوگه میگوید دیگر راحت شدهاند و از این به بعد زندگی خوبی خواهند داشت و میخواهد شب با هم جشن بگیرند. بکیر نازلی را به پارک میبرد تا فیرات را ببیند. نازلی از دیدن فیرات خوشحال میشود. فیرات به او وعده میدهد که مدتی دیگر برای همیشه با هم خواهند بود.
شب، باریش به خانه سینیور میرود؛ او میخواهد برگههای فروش شرکت را امضا کند. همان لحظه زاهد سر میرسد و میخواهد مانع شود؛ اما باریش اهمیتی به زاهد نمیدهد و برگه را امضا میکند. زاهد عصبانی میشود، زاهد مدارک را میگیرد و بیرون میرود. او سوار ماشین شده و همراه ساشا از آنجا میرود. مجاهد این موضوع را به بکیر خبر میدهد.
فیرات و بکیر و پاشا که در ماشینی بیرون خانه سینیور هستند، ماشین باریش را تعقیب میکنند؛ دریا هم در حال تعقیب ماشین فیرات است. ساشا متوجه تعقیب فیرات میشود؛ آنها سعی میکنند فرار کنند. او ماشین را نگه میدارد و باریش به همراه مدارک پیاده میشود تا فرار کند. فیرات هم پیاده میشود و دنبال باریش میدود.
آنها در راه آهن بین واگنهای قطار هستند. فیرات بالاخره میتواند باریش را بگیرد و به زور مدارک را از چنگ او درآورد و برود. دریا به باریش میرسد؛ باریش با حرص میگوید فیرات فرار کرده است.
تومریس به خانه میرود و به زاهد میگوید برای جمع کردن وسایلش آمده و میخواهد او را ترک کند؛ زاهد به او اهمیتی نمیدهد.
دریا به خانه طاهر میرود و میگوید میداند که او فیرات را پنهان کرده و دروغ گفته است. طاهر میگوید او جرمی مرتکب نشده و فقط به دوستش برای روشن شدن حقیقت کمک کرده است. دریا با حرص میگوید شب و روز به دنبال فیرات است و به خاطر پرونده او سرزنش شده و شغلش را از دست خواهد داد. طاهر میگوید نیازی نیست نگران باشد و به زودی فیرات خودش پیدایش میشود.
باریش به خانه میرود و میز شام را آماده میکند؛ بوگه میآید و با دیدن چهره ناراحت باریش متعجب میشود. باریش میگوید فیرات مدارک را گرفته و به زودی او دستگیر میشود و این آخرین شامی است که با هم میخورند. بوگه شوکه و ناراحت میشود.
فیرات به همراه مدارک پیش دوستانش میرود. آنها همگی خوشحالند که قبل از اینکه فیرات بخواهد خودش را تسلیم کند، دور هم جشن میگیرند.
زاهد به اتاق تومریس میرود. تومریس میگوید قصد دارد پیش پلیس برود و همه چیز را در مورد زاهد بگوید تا وجدانش آسوده شود. زاهد عصبانی میشود و بالشی بر میدارد و تومریس را در اتاق خفه میکند.
فیرات به همراه مدارک و نازلی پیش دریا میرود و با خوشحالی خودش را تسلیم میکند. باریش توی مشروب خودش و بوگه پنهانی سم میریزد و جام را به بوگه میدهد تا با هم بنوشند.
پایان قسمت 57
قسمت بعدی - سریال محکوم قسمت پنجاه و هشت 58 قسمت قبلی - سریال محکوم قسمت پنجاه و شش 56 Next Episode - Mahkoom Serial Part 58 Previous Episode - Mahkoom Serial Part 56منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت پنجاه و هفت محکوم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران