قسمت چهار محکوم
گذشته:
فیرات در حمام است و روی سینه خود با تیغ یادداشتی را حک میکند.
در بیمارستان علی رغم تلاش دکترها ساواش از دنیا میرود. باریش در نقش ساواش شروع به گریه میکند.
فیرات رو به دکتر میگوید میخواهد درخواست کالبدشکافی بدهد تا متوجه شوند که علت مرگ خودکشی بوده یا نه. باریش عصبی میشود و میگوید دلیلی برای این کار وجود ندارد و این بی احترامی به آنها است و او اجازه چنین کاری را نمیدهد فیرات بدون اعتنا به باریش با دادگاه تماس میگیرد و میگوید مجوز کالبد شکافی میخواهد و از آنجا تکان نمیخورد.
باریش به شرکت پیش زاهد میرود.
زاهد به او میگوید ساواش برادرت واقعا مرد؟
باریش میگوید بله بابا. زاهد میگوید بهترین اتفاق برای خانواده مان همین بود از همه بیشتر هم برای تو، از این به بعد طوری رفتار میکنیم که انگار هیچ باریشی در زندگیمان نبوده است.
باریش که از حرفهای پدرش عصبانی شده، به ناچار حرفهایش را تایید میکند.
او از اتاق زاهد بیرون میآید و با مادرش تومریس و پرستار او رو به رو میشود.
تومریس باریش را باریش صدا میزند و میگوید عینک به او نمیآید. باریش میگوید او ساواش است. تومریس میگوید او بچههایش را خوب میشناسد و او باریش است. باریش آرام به پرستار میگوید مادرش چیزی در مورد مرگ ساواش نفهمد.
فیرات پیش باریش میآید و از او میخواهد برای تشخیص هویت به پزشکی قانونی بیاید. در پزشکی قانونی باریش برگه تشخیص هویت را امضا میکند فیرات به دکتر پزشکی قانونی درخواست تشخیص هویت با اثر انگشت را میدهد دکتر میگوید انگشتان متوفی همگی زخمی شدهاند و نمیتواند تست بگیرد. فیرات میگوید آنها میتوانند از ساواش اثر انگشت بگیرند و متوجه شوند چون برادران دوقلو دی ان ای یکسان دارند اما اثر انگشت آنها متفاوت است.
باریش دستپاچه و عصبی میشود. دکتر اثر انگشتان او را میگیرد و باریش با عصبانیت بیرون میرود.
روز بعد فیرات پیش دکتر پزشکی قانونی میرود و دکتر میگوید اثر انگشت با اثر انگشت ساواش یساری مطابقت دارد و جسد متعلق به باریش است.
او میگوید دستخط هم با نامه خودکشی مطابقت داشته است. فیرات در مورد شکستگی جمجمه میپرسد و دکتر میگوید احتمالا بخاطر افتادن است. او میخواهد چیز دیگری هم به فیرات بگوید اما فیرات با حرص بیرون میرود.
در چهارمین قسمت از سریال ترکی محکوم میبینیم که باریش پیش دکتر میآید.
دکتر به او هم در مورد مطابقت اثر انگشت میگوید. او میگوید روی بینی جسد رد عینک بوده است. باریش میگوید برادرش از عینک آفتابی زیاد استفاده میکرد.
او سپس میخواهد جنازه را ببیند. باریش برای این که دکتر در مورد رد عینک چیزی نگوید به ساشا میسپارد تا او را بکشد.
ساشا شب با یک کامیون برای کشتن دکتر میرود.
پشت چراغ قرمز ماشین ابراهیم آلاگوز است و پشت سر او ماشین دکتر پزشکی قانونی. ابراهیم در حال صحبت تلفنی با حاجی است که در حال دعوا با او و تهدید به مرگ اوست.
همان لحظه ساشا با کامیون از پشت به ماشین دکتر میزند و هر دو ماشین تصادف میکنند و دکتر و ابراهیم آلاگوز میمیرند.
فیرات در زندان است مامور او را بیرون میآورد و میگوید ملاقاتی دارد. از بقیه سلولها همه با نفرت به فیرات نگاه میکنند. و بخاطر اینکه او به عنوان دادستان آنها را محکوم به زندان کرده برایش خط و نشان میکشند. فیرات به اتاق ملاقات میرود.
جمره برای دیدن او آمده و میگوید میخواهد وکیل فیرات شود.
او میگوید فیرات منفور ترین چهره ترکیه است و هیچکس حاضر نیست وکیل او بشود؛ اما او معتقد است که فیرات بی گناه است و میخواهد به او کمک کند. فیرات با عصبانیت میگوید وکیل نمی خواهد سپس بیرون میرود. بکیر فیرات را به حیاط میبرد.
او با فریاد از فیرات میپرسد نازلی را کجا دفن کرده است.
فیرات جوابی ندارد که به او بدهد. بعد از رفتن بکیر بقیه زندانیها شروع به کتک زدن فیرات میکنند.
مدیر زندان از پنجره با لذت به این صحنه نگاه میکند.
باریش با مدیر زندان تماس میگیرد. او به مدیر تاکید میکند که فیرات نباید هیچ آسیبی ببیند چون باعث خودکشی برادرش شده و مرگ برای او راه نجات است.
مدیر سریع نگهبانان را به حیاط میفرستد تا افراد را پراکنده کنند. بوگه علت پیگیری وضعیت فیرات را از باریش میپرسد و باریش میگوید فیرات تنها کسی است که میداند او باریش است و از طرفی چیزی دست او امانت دارد.
باریش به زندان میرود. همزمان جمره هم در آنجا در حال رفتن است که متوجه میشود فیرات را به خاطر آسیب در دعوا به درمانگاه زندان بردهاند.
جمره پیش فیرات میرود و به او میگوید طاهر دوست صمیمی فیرات دستیار دادستان است و پرونده فیرات دست اوست و میتواند کمک زیادی به آنها کند.
فیرات همچنان میگوید وکیل نمیخواهد.
جمره میگوید تا زمانی که فیرات قبول کند هر روز به دیدنش میآید.
هنگام رفتن جمره، باریش او را زیر چشمی زیر نظر دارد.
مدیر زندان حاجی آلاگوز را بهخاطر شرکت در درگیری با فیرات مواخذه میکند و به او میگوید حق ندارد به فیرات نزدیک شود.
طاهر دستیار و دوست فیرات به ملاقات او میرود. فیرات با آشفتگی میگوید او نازلی و زینب را نکشته و از طاهر میپرسد آیا اوچنین چیزی را باور کرده است؟
طاهر با تردید و ناراحتی به فیرات نگاه میکند و میگوید بارها در این مورد صحبت کردهاند.
پایان قسمت 4 سریال محکوم
قسمت بعدی - سریال محکوم قسمت پنج 5 قسمت قبلی - سریال محکوم قسمت سه 3 Next Episode - Mahkoom Serial Part 5 Previous Episode - Mahkoom Serial Part 3منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت چهار محکوم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران