قسمت پنج پشت پرده ازدواج
سریال پشت پرده ازدواج قسمت ۵ پنجم
ریحان به همراه دخترانش و وکیلش وارد ساختمان دادگاه می شود.
دختران شراب به دست منشی شرکت می دهد.
جلسه تشکیل می شود.
ریحان از مسعود می پرسد می خواهد بداند چطور از رابطه آنها با خبر شده است؟
وکیل ریحان فیلم میرا حجم نشان می دهد که توسط دختر بزرگ ریحان گرفته شده.
آن گوشی ریحان دست دختر کوچک است.
ایمیل از گوشی هیزم برای او استفاده می شود که حاوی فیلمی از که مسعود است که در آن زن را می بوسد.
دخترهای ریحان فیلم را میبینند و مادرشان را خبر می کنند.
مسعود با ناراحتی از گیز می پرسد چطور توانست چنین کاری کند؟
با گریه می گوید این کار را نکرده مسعود با عصبانیت بگیرم میگوید چه چیزی برای دفاع وجود ندارد برو گیزم.
با گریه می رود.
مسعود به ریحان می گوید متاسف است. ریحان در حال گریه می گوید تو ما را تکه تکه کردی.
سپس از دادگاه خارج می شود.
قهرمان او را پایین ساختمان می بیند و می خواهد پیش آزرا برود و با این سرعت تسلیم نشود.
والدین وقتی در دفتر تنها می شوند در رابطه با پرونده صحبت می کنند.
فیلم بازی را میگوید. او را میشناسد و گیزیم را قضاوت کرده و از همان اول که او را دیده دلش نخواست از خود دفاع کند.
چون فکر میکند امسال نازان مشغول پدرش است.
ناصر و مریم قلندر دانشگاه عاشق یکدیگر بودند.
اما از رابطه اش را به هم زده و با سرگن ازدواج کرده است.
آزرا به تولیدی میگوید که حاضری که قبلا میشناخته وقتی میداند موکلش گناه کارا ست از او بیخود دفاع نمیکند.
سلیمان که در حال عبور از کنار اتاق جلسه است حرف های آنها را میشنود و خوشحال می شود.
پیش گیزم و ارمان میرود که در حال رفتن به سمت اتاق هستند و میگوید ازرا وییلدیریم درحال صحبت درباره پرونده گیزم هستند.
ارمان و گیزم جلوی دفتر میآیند و میشنوند ازرا میگوید او زن خیلی پستی است و برای رسیدن به اهدافش از بچه ها استفاده کرده.
گیزم با عصبانیت وارد اتاق میشود و به ازرا میگوید ادم پستی نیست و ازرا نشناخته او را قضاوت میکند.
گیزم از اتاق بیرون میرود و ارمان به ازرا میگوید مادرت حق داشت تو احساساتت را قاطی کارت میکنی.
درهمین زمان گونش با پدرش برای دیدنش به کافه رفته.
به خواهرهایش زنگ میزند و از آنها میخواهد که به کافه بروند.
سرگن به شرکت ارمان میرود اما وقتی که میرسد زمانی است که ازرا سوار تاکسی شده.
او دسته گلی خریده و وارد شرکت میشود.
سراغ اتاق ازرا را میگیرد ییلدیریم به استقبالش میآید و مدیر دفتر گلدان میآورد تا گل را در ان قرار دهد.
سرگن که ییلدیریم را از دوران دانشگاه به یاد دارد با طعنه به او میگوید که وقتی ازرا میخواست فامیلیشو عوض کنه من برنده شدم.
مدتی بعد ازرا و صنم خودشان را به کافه میرسانند.
گونش در کافه را قفل میکند و دخترها با پدرشان روبه رو میشوند.
گونش به انها میگوید دیشب که پدرشان وارد خانه شد احساس کرد که معجزه ای شده وارد زندگی اش شده چون برخلاف آنان که وقت زیادی را با پدرشان گذراندهاند او هیچ وقت پدر نداشته.
صنم و ازرا بخاطر گونش دور میز مینشینند.
فاروق با دخترهایش صحبت میکند و میگوید گونش درباره موفقیت های انها براش تعریف کردهاست.
ازرا که رابطه صمیمی فاروق و گونش را میبیند میگوید که دیگر تحمل ندارد و به پشت کافه میرود.
صنم هم پیش او میرود و باهم گریه میکنند.
صنم میگوید بخاطر خواهرشان تحمل کند و باهم پیش پدرشان و گونش میروند.
فاروق درحال درست کردن غذا است و با دیدن دخترها ان را روی میز میگذارد.
آزرا عصبی میشود و ظرف غذا را روی زمین میزند. او با عصبانیت فریاد میزند و میگوید بعداز رفتن فاروق مادرشان ماه ها مریض بوده و او مجبور بوده ازخواهران کوچکش مراقبت کند.
تا حال او خوب شود فاروق با چشمان پر از اشک میگوید میداند آنها سختی کشیده اند و حالا برگشته تا جبران کند.
آزرا میگوید بدون او راحت زندگی میکنند و دیگر زمانی برای جبران نیست.
آزرا میخواهد از کافه برود. اماگونش مانعش میشود و درکافه را باز نمیکند.
آزرا با صندلی شیشه را میشکند و بیرون میرود.
ازرا بعد از کافه به خانه میرود. او بچه هارا باسرگن سرمیز شام میبیند که با هم بازی میکنند و با خوشحالی گریه میکند.
او شب وقت خواب فیلمی را که ریحان بوسیله آن از گیزم شکایت کرده را میبیند.
باسرگن درباره پرونده صحبت میکند.
سرگن میگوید خیانت همیشه نشانه هایی دارد که دیر یا زود خودش را نشان میدهد.
صنم بعد از کافه به بار میرود و بازهم نوشیدنی میخورد و درحال دردو دل با افراد غریبه است.
اورال پیش او میآید و میپرسد دادگاه را چه کرده؟
صنم میگوید دنبال کارنرفته. اورال با عصبانیت میگوید جلسه فردا است و او باعث شده دخترش را ازدست بدهد.
سپس میگوید ای کاش صنم را هرگز ندیده بود و میرود.
فردا صبح ییلدیریم درخانه اش با صدای زنگ تلفن بیدار میشود.
عدنان پشت تلفن است و میگوید شرکت حقوقی ارمان خیلی خطرناک است و نباید گذشته رافراموش کند.
ییلدیریم دستی به زخم گلوله روی بدنش میکشد و میگوید فراموش نکرده و از او میخواهد آدرس کسی که دنبالش میگردد را پیدا کند.
عدنان میگوید مطمئن است ییلدیریم میخواهد او را پیداکند و بکشد.
ییلدیریم میگوید این هم جز احتمالات است.
آزرا هم با ییلدیریم تماس میگیرد و میخواهد به گیزم زنگ بزند و با او در دفتر قرار ملاقات بگذارد.
مدتی بعد گیزم برای ملاقات با ییلدیریم به شرکت ارمان میرود ولی با ازرا روربه رومیشود.
ازرا از او بابت رفتار دیروزش عذرخواهی میکند. او درباره پرستاری که پدرش عاشق او شده بود صحبت میکرده است.
گیزم حرف های ازرا را قبول میکند و میگوید ساعت ۹ به مناسبت ترفیع کارش مشغول نوشیدنی خوردن با همکارانش بوده و یادش نمی اید ایمیل را برای ریحان ارسال کرده باشد.
ازرا ازمنشی اش میخواهد دوربین های مداربسته آن رستوران را چک کند.
بعداز گیزم سنگل به دیدن ازرا می اید. ازرا و سنگل درخواستی برای براورد ثروت الپای تنظیم میکنند.
ازطرفی صنم به ساختمان وکالت آرمان میرود و جلوی سلیمان را میگیرد.
از او میخواهد پرونده را به تعویق بندازد اما او قبول نمیکند.
صنم هم ازقصد لیوان قهوه اش را روی او میریزد تا سلیمان برود و لباسش را عوض کند.
صنم در این فرصت سراغ دفتر او میرود درهمین زمان ییلدیریم برای صحبت با ادنان از اتاق جلسه خارج میشود.
ادنان میگوید افرادش ردی از ادمی که او میخواهد پیدا کرده اند. چند هفته طول میکشد تا او را پیدا کنند.
در همین زمان صنم سراغ چای سلیمان میرود و درحال ریختن داروی خواب آور در ان است که ییلدیریم در را باز میکند و مچ اورا میگیرد.
ییلدیریم میگوید همه جا پر از دوربین است و حتما به دردسر میافتد.
ییلدیریم چای را دور میریزد و از صنم میخواهد از اتاق بیرون برود.
صنم به عکس اورال و دخترش روی میز سلیمان نگاه میکند و میگوید این بار واقعا به دردسر افتاده.
قسمت بعدی - سریال پشت پرده ازدواج قسمت شش 6 قسمت قبلی - سریال پشت پرده ازدواج قسمت چهار 4 Next Episode - Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part 6 Previous Episode - Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part 4منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت پنج پشت پرده ازدواج
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران