قسمت شش پشت پرده ازدواج
سریال پشت پرده ازدواج قسمت ۶ ششم
یالین در حالی که با گونش قدم میزند میگوید این آخرهفته قرار است پدر و مادرش به استانبول بیایند و وقتی پدرش که یک تاجر معروف است ببیند که پسرش شغلش گرداندن سگ است حسابی عصبانی میشود.
او از گونش میپرسد به مادرش درباره ازدواجشان حرفی زده گونش میگوید پدرش تازه برگشته و نتوانسته.
یالین با ناراحتی میگوید باید برای ازدواج باهم تلاش کنند.
گونش میگوید امشب با هم پیش مادرش بروند و با اوصحبت کنند.
زمان جلسه دادگاه اورال و همسرش رسیده و اوراال پشت در سالن دادگاه ایستاده که دختر و همسرش میرسند اورال کاملا ناامید است که صنم وارد میشود.
به او میگوید خیالش راحت باشدو آنها حتما در دادگاه پیروز میشوند.
همه وارد دادگاه میشنود و سلیمان میگوید اورال پدر بی مسئولیتی است و عکسی را که منشی اش درست کرده به دادگاه نشان میدهد در این عکس الینا زمین خورده است و اورال بدون توجه به او با تلفن صحبت میکند .
صنم عکس پاره شده ای را که از سطل اشغال دفتر سلیمان برداشته است به قاضی نشان داده و سلیمان را متهم به فریب دادگاه میکند.
سپس از قاضی فرصت بیشتری برای بررسی پرونده میخواهد و میگوید ممکن است سلیمان در مدارک دیگری که ارائه کرده هم دروغ گفته باشد.
جلسه دادگاه به نفع اورال تمام میشود بیرون از جلسه دادگاه صنم به اورال میگوید سلیمان هر چه تلاش کند در نظر قاضی فردی فریب کار است و حتما حضانت دخترش را میگیرد.
همسر اورال ایلول که حرف های صنم را شنیده به سلیمان میگوید که اخراج است و در اینترنت سرچ میکند و عکس صنم را با مادر و خواهرش میبیند.
در خانه الپای مأموری جهت محاسبه اموال مشغول کار است.
آزرا و مادرش یکدیگر را میبینند و درباره گونش صحبت میکنند.
چولپان میگوید متوجه حلقه گونش شده و سالها قبل از دست ییلدیریم شاکی بودچون دوست صمیمی آزرا بود و حالا که از دست او راحت شده یالین خواهر زاده ییلدیریم سراغشان آمده پسر به مادرش خبر میدهد که در استانبول در دفتر ارمان همکار هستند.
مدتی بعد آزرا بیرون خانه ریحان و مسعود ایستاده است وقتی مسعود سوار ماشین میشود آزرا در خانه ریحان را میزند و میخواهد با او صحبت کند.
آزرا به او میگوید میداند فرستادن آن ایمیل با نقشه خودش بوده تا شوهرش را برگرداند او فیلم دوربین مداربسته رستوران را به او نشان میدهد که هاله خواهر زاده ریحان که همکار گیزم بوده.
گوشی را از دست او گرفته و طبق قرار قبلی وقتی که گوشی ریحان دست دخترش بوده فیلم را برای او ایمیل کرده.
آزرا میگوید هاله با دیدن فیلم همه چیز را اعتراف کرده و گفته او گیزم را به عنوان معلم به خانواده آنها معرفی کرده و میخواسته از عذاب وجدان راحت شود و اگر گیزم کنار میرفت میتوانست در کارش ترفیع بگیرد.
ریحان شروع به گریه کردن میکند و میگوید برای برگرداندن زندگی اش مجبور بوده است.
از او میخواهد این ماجرا را در دادگاه مطرح نکند.
او میگوید آزرا قبلا گفته بود دخترهای او را درک میکند آزرا میگوید اشتباه کرده و مادر او هیچ وقت برای رسیدن به خواسته اش از بچه هایش استفاده نکرده مدتی بعد آزرا در شرکت با وکیل گیزم و ریحان جلسه ای ترتیب میدهد تا آنها با هم توافق کنند که ریحان از شکایتش صرف نظر کند و گیزم هم در عوض از او شکایت نکند.
مسعود به دفتر آزرا می آید و بابت سوءتفاهمی که شده و پیش داوری که درباره گیزم کرده از او عذرمیخواهد گیزم به مسعود میگوید پیش خانواده و دخترهایش برگرددیکدیگر را میبینند و درباره گونش صحبت میکنند چولپان میگوید متوجه حلقه گونش شده و سالها قبل از دست ییلدیریم شاکی بودچون دوست صمیمی آزرا بود.
حالا که از دست او راحت شده یالین خواهر زاده ییلدیریم سراغشان آمده پسر به مادرش خبر میدهد که در استانبول در دفتر ارمان همکار هستند.
مدتی بعد آزرا بیرون خانه ریحان و مسعود ایستاده است وقتی مسعود سوار ماشین میشود آزرا در خانه ریحان را میزند و میخواهد با او صحبت کند.
آزرا به او میگوید میداند فرستادن آن ایمیل با نقشه خودش بوده تا شوهرش را برگرداند او فیلم دوربین مداربسته رستوران را به او نشان میدهد که هاله خواهر زاده ریحان که همکار گیزم بوده گوشی را از دست او گرفته و طبق قرار قبلی وقتی که گوشی ریحان دست دخترش بوده فیلم را برای او ایمیل کرده است.
آزرا میگوید هاله با دیدن فیلم همه چیز را اعتراف کرده و گفته او گیزم را به عنوان معلم به خانواده آنها معرفی کرده و میخواسته از عذاب وجدان راحت شود و اگر گیزم کنار میرفت میتوانست در کارش ترفیع بگیرد.
ریحان شروع به گریه کردن میکند و میگوید برای برگرداندن زندگی اش مجبور بوده است.
از او میخواهد این ماجرا را در دادگاه مطرح نکند.
او میگوید آزرا قبلا گفته بود دخترهای او را درک میکند آزرا میگوید اشتباه کرده و مادر او هیچ وقت برای رسیدن به خواسته اش از بچه هایش استفاده نکرده مدتی بعد آزرا در شرکت با وکیل گیزم و ریحان جلسه ای ترتیب میدهد تا آنها با هم توافق کنند که ریحان از شکایتش صرف نظر کند.
گیزم هم در عوض از او شکایت نکند.
مسعود به دفتر آزرا می آید و بابت سوءتفاهمی که شده و پیش داوری که درباره گیزم کرده از او عذرمیخواهد گیزم به مسعود میگوید پیش خانواده و دخترهایش برگردد چون او را به اندازه ای دوست ندارد که حاضر شود دخترهایش را ناراحت کند.
ارمان با خوشحالی وارد اتاق میشود و به آزرا تبریک میگوید و کارکنان را جمع میکند و میگوید آزرا توانسته در عرض یک روز و نیم پرونده را حل کند و قرار میشود همه برای شام به رستوران بروند.
در همین زمان ایلول وارد ساختمان میشود و آزرا را میبینید و اورا می شناسد که خواهر صنم است و از ارمان درخواست میکند که آزرا وکیل او شود از طرفی چولپان بعد از ظهر فاروق را در پارک ملاقات میکند.
به او میگوید نباید به دخترها نزدیک شود و هرگز به آنها نگوید که مادرشان می دانسته او زنده است.
اما فاروق قبول نمیکند و میگوید سالها طبق خواسته او از دخترهایش دور بوده ولی دیگر کافی است.
سپس میگوید اگر برای چولپان مهم است بداند که هنوز با نازان در ارتباط است هنگام شام طبق قرار قبلی همکاران آزرا در رستوران به مناسبت جشن جمع شده اند.
سرگن نزدیک در ورودی در حال مکالمه با شخصی است و او را عشقم خطاب میکند.
میگوید به زودی یکدیگر را میبینند و دلش برای او تنگ شده.
ناگهان زرگند با ییلدیریم مواجه میشود و با عجله گوشی را قطع میکند و ییلدیریم میپرسد با چه کسی صحبت میکردند.
سرگن میگوید معلوم است که با آزرا صحبت میکرد.
اما ناگهان آزرا وارد میشود و او هم در حال صحبت با تلفن است او پیش سرگن و ییلدیریم می آید و میگوید نیم ساعت است تلفنی با سونگول صحبت میکند او دست سرگن را میگیرد و به سمت میز شام میروند.
سر میز شام سرگن در خوردن نوشیدنی زیادروی میکند.
ییلیدیرم میگوید که به دستشویی میرود سرگن اورا دنبال میکند و از او میپرسید چرا به آزرا نگفتی که به او خیانت میکند و با او جر و بحث میکند.
ییلیدیرم میگوید نمیخواسته آزرا ناراحت شود و سرگن هم لیاقت آزرا را ندارد.
چند دقیقه بعد سرگن بیرون رستوران نشسته که صنم پیشش میرود صنم با سرگن صحبت میکند و او را پدر و همسری خوب میداند.
سرگن میگوید چون او را نشناخته است این حرف را میزند و او را میبوسد.
در همین زمان آزرا در حال خروج ازرستوران است چولپان شب به خانه برمیگردد.
یالیین کنار گونش منتظر او نشسته است یالیین میگوید میخواهد با گونش ازدواج کند چولپان قبول نمیکند و میگوید او دانشگاه را رها کرده و حتی شغل قابل قبولی ندارد.
چولپان به گونش هم همین را میگوید و اجازه ازدواج آنها را نمیدهد.
گونش میگوید حالا که او قبول نمیکند با یالیین پیش پدرش میروند و یالیین اورا از پدرش خواستگاری میکند.
بعد از رفتن بچه ها چولپان به یاد میآورد که در شبی که فاروق تصادف کرد گونش را با خود برده بود و او با ماشین فاروق را تعقیب کرد و بعد از تصادف در حالی که گونش را در آغوش گرفته بود به فاروق گفته بود برای همیشه برود تا همه فکر کنند او مرده است.
قسمت بعدی - سریال پشت پرده ازدواج قسمت هفت 7 قسمت قبلی - سریال پشت پرده ازدواج قسمت پنج 5 Next Episode - Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part 7 Previous Episode - Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part 5منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت شش پشت پرده ازدواج
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران