قسمت هفت پشت پرده ازدواج

   سریال پشت پرده ازدواج قسمت هفت 7Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part 7

سریال پشت پرده ازدواج قسمت ۷ هفتم

صبح سرگن در خانه اش بیدار میشود و به یاد می‌آورد شب قبل که مست بوده صنم را بوسیده و صنم به صورتش سیلی زده سرگن با صدای بلند آزرا و بچه ها را صدا میزند ولی کسی در خانه نیست در همین حال آزرا به خانه برمیگردد و به سرگن میگوید باید با هم صحبت کنند.

آزرا از سرگن میپرسد در توجیه کارت چه توضیحی دارد سرگن که فکر میکند صنم چیزی گفته میگوید که خیلی مست بوده و چیزی به یاد ندارد و عذرخواهی می‌کند آزرا میگوید با عذرخواهی مشکل حل نمیشود سرگن با شرمساری  میگوید حاضر است هرکاری بکند تا آزرا او را ببخشد آزرا به او میگوید لازم نیست آنقدر اغراق کند و فقط حلقه اش را گم کرده سپس میگوید همه جا را دنبال حلقه سرگن گشته و با مهربانی آن را به او پس میدهد.

میگوید که دیگر آن را گم نکند سرگن به یاد می‌آورد شب گذشته وقتی صنم را بوسیده بود صنم او را هل داده بود و با گریه رفت و آزرا که رفتن صنم را دید از سرگن دلیل ناراحتی صنم را پرسید و او به آزرا گفت صنم با ییلیدیرم زیادی صمیمی شده و او خواسته به او هشدار بدهد ولی او ناراحت شده و رفت در همین زمان هم ییلیدیرم که در حال رفتن بود صنم را دید و از او خواست که سوار شود ازرا آن دو را دید و با تعجب از سرگن پرسید آن دو با هم رابطه دارند.

سرگن گفت ییلیدیرم از زمان دانشگاه هم به صنم نظر داشت از طرفی صنم که تازه از خواب بیدار شده به آزرا زنگ میزند و می‌گوید درباره موضوع مهمی میخواهد با او صحبت کند و برای شام با هم قرار میگذارند سرگن که ماجرا را میفهمد میترسد و به آزرا اصرار می‌کند که همراهش بیاید آزرا که فکر میکند صنم میخواهد درباره ییلیدیرم صحبت کند قبول نمیکند و میگوید باید حتما تنها باشند.

مدتی بعد آزرا در راه رفتن به شرکت به سونگول زنگ‌ میزند و میگوید باید به شرکت آلپای بروند واز هر راهی که شده  حساب های شرکت را بررسی کنند چون ممکن است او باز هم چیزی را پنهان کرده باشد ازرا میگوید سونگول هم در شرکت سهام دارد و نباید اجازه بدهد آلپای یک بار دیگر به او خیانت کند و حق و حقوقش را ندهد در ضمن میگوید برای جلسه فردا خیلی مهم است که دست پر بروند همان موقع که آزرا در حال رانندگی است زنی در حالی که دست پسر بچه ای را گرفته و در حال فرار از جلوی ماشین آزرا رد میشود و مردی با چاقو او را تعقیب می‌کند آزرا به کمک زن می‌رود و به او کمک میکند و او را از دست مرد نجات میدهد و سوار ماشین میکند آزرا به زن می‌گوید میتواند به  پلیس  شکایت کند.

اما زن میترسد و قبول نمیکند آزرا آنها را به دفتر کارش میبرد و میگوید وکیل است و میتواند کمکشان کند اما زن که ترسیده به محض پیاده شدن از ماشین فرار میکند.

زن موقع رفتن با ییلیدیرم برخورد میکند و کیفش روی زمین می افتد و خودش سوار تاکسی می‌شود و میرود ییلیدیرم کیف را برمیدارد.

از روی قبضی که در کیف است آدرس زن را که نامش در کارت شناسایی در کیف جیلان  نوشته  شده پیدا میکند آزرا و ییلدیریم به در خانه زن میروند و از یکی از همسایه ها میشنوند که شوهر زن خیلی آنها را آزار میدهد آزرا کیف پول را به همراه شماره تلفنش به زن همسایه میدهد تا آنها را به دست جیلان برساند.

ییلدیریم که دیشب صنم را در حال گریستن دیده بود میخواهد درباره صنم صحبت کند ولی آزرا حرف او را قطع می‌کند و می‌گوید آن دو را با هم دیده و امشب هم با صنم قرار شام دارد ییلیدیرم میگوید که خیالش راحت شده آزرا که خیال میکند آن دو با هم رابطه دارند عصبانی شده.

به ییلیدریم میگوید خیلی بی غیرت است از طرفی جیلان همراه پسرش با تاکسی به خانه پدرش  میرود او به پدرش میگوید هیچکسی را ندارد و تمام این مدت که شوهرش کتکش می‌زده شکایت نکرده است ولی الان شوهرش میخواهد پسرش را از مدرسه بیرون بیاورد و به کارگری بفرستد تا بتواند با پولش قمار کند.

پدر جیلان که دلش برای آنها سوخته قبول میکند او در خانه اش بماند سرگن جلوی صنم را میگیرد و بخاطر دیشب از او عذر خواهی می‌کند.

صنم می‌گوید همه چیز را به آزرا میگوید سرگن میگوید آزرا حرف او را باور نمی‌کند چون او خواهر بی تعادلی است که نمی‌تواند یک رابطه درست و حسابی داشته باشد و آزرا حرفش شوهرش را باور میکند ایلول همراه دخترش به پارک‌ میرود و از او درباره صنم می‌پرسد و الینا میگوید صنم خیلی بامزه است و پدرش وقتی او را میبیند خوشحال است.

ایلول میپرسد تا بحال به خانه آنها هم آمده الینا هم میگوید یک بار بیشتر نیامده تازه چند روز است که با پدرش آشنا شده است ایلول عصبانی میشود و فکر میکند صنم با اورال رابطه دارد او با بدخلقی الینا را از پارک بیرون میبردمدتی بعد ایلول همراه الینا به خانه اورال میرود او از اورال درباره صنم می‌پرسد اورال متوجه میشود که او از الینا دراینباره سوال پرسیده و با عصبانیت میگوید هرگز نباید بچه را قربانی افکار خودش کند. هر رابطه ای را با صنم انکار میکند.

ایلول سر فرصت گوشی اورال را میگردد و عکسی را در گوشی اورال میبیند که مربوط به اولین شبی است که اورال و صنم یکدیگر را دیدند و نوشیدنی خوردند در این عکس آنها در حال بوسیدن هم هستند ایلول عصبانی میشود و با گوشی خود ازگوشی اورال عکس می‌گیرد سپس بدون خداحافظی با دخترش به سرعت بیرون می‌رود از طرفی آزرا وارد شرکت میشود  و المان به دیدنش میرود.

میگوید ایلول اصرار دارد که او وکیلش باشد ازرا و ایلول یکدیگر را می‌بینند و آزرا از او می‌پرسد میداند صنم خواهر اوست او میگوید میداند و عکسی که از گوشی اورال گرفته است را نشان آزرا میدهد چولپان به پارک به دیدن یالیین میرود و بخاطر شغلش که به گردش بردن  سگ هاست به او طعنه میزند چولپان می‌گوید او و گونش از دوران راهنمایی با هم دوست بودند و نمی‌دانند زمانی در رابطه عشق تمام می‌شود و واقعیت ها خودشان را نشان میدهند.

او در ادامه می‌گوید از نظر او دوستی او و گونش ایرادی ندارد ولی باید فعلا فکر  ازدواج را از سرشان بیرون کنند شاید روزی که مطمئن شد یالیین و گونش واقع بین هستند درباره ازدواج آنها صحبت کند

 

قسمت بعدی - سریال پشت پرده ازدواج قسمت هشت 8 قسمت قبلی - سریال پشت پرده ازدواج قسمت شش 6 Next Episode - Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part 8 Previous Episode - Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part 6

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت هفت پشت پرده ازدواج