قسمت نه شبکه مخفی زنان

   سریال شبکه مخفی زنان قسمت نه 9Shabakeh Makhfie Zanan Serial Part 9

میرزا محمود در خانه بلور خوابیده و طبق معمول کابوس زن‌هایش را می‌بیند. بلور باعجله او را بیدار می‌کند و می‌گوید جن آمده. 

در زیرزمین خانه کمال آجودانی که مأمور شده تا از خانه میرزا محمود محافظت کند بی‌هوش روی زمین افتاده. میرزا می‌پرسد چطور این اتفاق افتاد، دختران میرزا می‌گویند او مشغول شستن صورتش بوده که ناگهان جیغ زده و بی‌هوش شده.

در همین زمان کمال به هوش می‌آید و می‌گوید عکس جن را در آب‌دیده. بلور از زیرزمین بیرون می‌رود و با فریاد از میرزا می‌پرسد الان به او ثابت‌شده که راست می‌گفته .

در همین موقع تلفن زنگ می‌خورد میرزا محمود تلفن را جواب می‌دهد. مدبر پشت خط است و می‌گوید دلبر جان در دفتر او منتظرش است تا بیاید و مصاحبه را شروع کند. میرزا محمود با خوشحالی می‌گوید سریع خودش را می‌رساند.

بلور که در حال خواندن دعا و فوت کردن آن به کمال است از میرزا محمود می‌پرسد کجا می‌رود؟

میرزا می‌گوید به نظمیه می‌رود تا بگوید آجودانی کارکشته‌تر برایش بفرستند.

به‌محض اینکه میرزا از خانه خارج می‌شود افراد آیرون او را با زور سوار ماشین می‌کنند. مدتی بعد میرزا محمود در همان ساختمان متروکه که همان بار اول آیرون را در آن ملاقات کرده بود به هوش می‌آید.

ژنرال آیرون به‌شدت عصبانی است و از میرزا محمود می‌پرسد قرار است در آن مهمانی چه‌کار کند که از دیشب تا الان خبرش را نداده؟

میرزا محمود با ناله می‌پرسد کدام مهمانی و می‌گوید از چیزی خبر ندارد.

آیرون به اصرار از میرزا نام میزبانان و افرادی که دعوت‌شده‌اند را می‌پرسد. میرزا با فریاد می‌گوید از چیزی خبر ندارد؛ آیرون دستور می‌دهد که میرزا را کتک بزنند ولی زنی که آیرون او را خانم خانوما خطاب می‌کند و در تاریکی نشسته می‌گوید صبر کند، اگر میرزا می‌دانست با همان سیلی اول واقعیت را می‌گفت.

از طرفی دلبر جان در اداره معارف منتظر میرزا محمود است و بعد از چند ساعت با نگرانی به مدبر می‌گوید مطمئن است اتفاقی برای میرزا افتاده که نتوانسته خودش را برساند و می‌رود.

روز بعد نزدیک صبح افراد آیرون میرزا محمود را در جاده‌ای از ماشین بیرون می‌اندازند و می‌روند.

نصف روز طول می‌کشد که میرزا خودش را به شهر برساند و به خانه همسرش مخمل برود. دختران بلور و میرزا محمود به بیمارستان می‌روند و پیش زن پزشکی می‌روند و می‌گویند اطلاعاتی از مفقود شدن خانم تربیت دارند و نامه‌ای به دستش می‌دهند.

زن از گرفتن نامه خوشحال می‌شود و از آن‌ها می‌پرسد تربیت را از کجا می‌شناسند؟

پریوش می‌گوید او معلمشان بوده و الان در بستر بیماری افتاده و به کسی جز آن‌ها اعتماد ندارد. زن به آن‌ها می‌گوید تا چند روز دیگر برایش پزشک می‌فرستد و وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گردند، فرد موردنظر را می‌بینند.

پریوش می‌پرسد از کجا آن فرد را بشناسند و اسم رمز لازم است. زن می‌گوید رمز چه باشد؟

پریوش و پری‌زاد هم‌زمان می‌گویند " اجنه بیدارند " .

میرزا محمود خودش را به اداره معارف می‌رساند. مدبر عصبانی است و می مگوید او حتماً سرگرم کاری بوده و الان هم خودش را به درودیوار کوبیده تا زخمی شود و بهانه‌ای داشته باشد.

سپس می‌گوید فردا شب در خانه دلبر جان مهمانی است و او می‌تواند با عمه و پدر دلبر جان و بقیه اقوام آشنا شود. میرزا محمود که متوجه می‌شود مهمانی دیشب بوده و مدبر دیر اطلاع‌رسانی کرده عصبانی می‌شود و فکش می‌گیرد.

کریم کالسکه می‌گیرد و میرزا را به خانه همسر سومش که عطار است می‌رساند. شکر بانو کریم را بیرون می‌اندازد و می‌گوید میرزا باید امشب را در خانه استراحت کند.

مهرو به سالن تئاتر می‌رود و متوجه می‌شود ضیاء از کارگردانی نمایش زنان کوچک انصراف داده و تئاتر تعطیل است . او آدرس خانه ضیاء را از صاحب سالن تئاتر می‌گیرد.

شب مهرو به محله‌ای که ضیاء در آن ساکن است می‌رسد و باعجله در می‌زند و او در را باز نمی‌کند، مهرو به صاحب‌خانه اطلاع می‌دهد و او می‌گوید ممکن است اتفاقی برای ضیاء افتاده باشد .

صاحب‌خانه کلید خانه ضیاء را به مهرو می‌دهد. مهرو وارد خانه می‌شود و از پله‌ها بالا می‌رود و به در اتاق می‌کوبد، فردی در اتاق را باز می‌کند که اسلحه در دست دارد و مهرو از ترس بی‌هوش می‌شود.

قسمت بعدی - سریال شبکه مخفی زنان قسمت نه 9 قسمت قبلی - سریال شبکه مخفی زنان قسمت هشت 8 Next Episode - Shabakeh Makhfie Zanan Serial Part 9 Previous Episode - Shabakeh Makhfie Zanan Serial Part 8

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت نه شبکه مخفی زنان