قسمت ده روزی روزگاری مریخ

   سریال روزی روزگاری مریخ قسمت ده 10Roozi Roozegari Merikh Serial Part 10

سریال روزی روزگاری مریخ قسمت ۱۰ در آژانس املاک نینو او به شدت عصبانی است چون دخترش با بشقاب پرنده به نیروگاه خورشیدی برخورد کرده و خسارت زیادی به بار آورده. نینا میگه باید خودش را بازنشسته کنه و مادر خوبی برای مارا باشه. دنبال فرد تازه‌ای برای مدیریت آژانس می‌گردند. پروژه‌های سال گذشته را روی میز بگذارند تا بررسی کند. یلسی همراه با ناصر و گاندی به بازار نیوکرج می‌رود تا آن‌ها را برای غذا مهمان کند. اسی از ناصر تشکر کند و می‌گوید گاندی تا به حال نمره بالای ۳ نداشته ولی به لطف او ۱۱ شده. ناصر می‌گوید کار زیادی نکرده و فقط به گاندی گفته جواب‌‌ها را روی دستش بنویسد. اسی با خوشحال می‌گوید تاکنون چنین نکته ساده‌ای به ذهن کسی نرسیده. می‌پرسد این کار غیرقانونی نیست؟ اسی با اضطراب می‌گوید نه نیست اما به کسی نباید بگوید چون چشم می‌خورد. اسی می‌خواهد برای غذایی که خورده ۳ مخ پرداخت کند که قیمت بالا رفته و ۶ مخ باید بدهد. از او می‌ءرسد چرا چونه نمی‌زند؟ می‌گوید قیمت دست فروشنده‌ است. مدتی بعد همه اعضای خانواده نیواکبری دور هم جمع می‌شوند و ناصر به آنها چانه‌زنی را آموزش می‌دهد. او می‌؛وید خرید یک جنگ تمام عیار است. لونا متعجب می‌گوید چرا خرید باید جنگ باشد؟ آن‌‌ها وارد مغازه می‌شوند . کالا را می‌خرند و قیمت هم مشخص است. ناصر می‌گوید مشخص نیست. آن ها در مریخ قیمت‌ها هیچ وقت تغییر نمی‌کنند و غذایی که امروز خوردند چون نوع کشت آن متفاوت است قیمتش متفاوت است.ناصر می‌گوید چانه زنی سه مرحله دارد. مرحله اول وانمود کردن است که جنس را نمی‌خواهند. مرحله دوم توی سر مال می‌زنند و می‌گویند ارزش خرید ندارد. در مرحله سوم وقتی فروشنده کاملا اعتماد به نفسش خراب شده رقیب تراشی کنند و بگویند جای دیگری این جنس را ارزان‌تر می‌فروشند لونا می‌گوید به خاطر نیم مخ نباید دروغ بگویند و کار زشتی است. او درباره فرق چاخان و دروغ صحبت می‌کند. لونا لبخند مرموزی می‌زند و تصمیم می‌گیرد از این نکته در کارش استفاده کند. فردا لونا سر کار به سراغ کسی می‌رود و به چاخان می‌گوید در کنار خانه‌شان قبرستان است و به زودی سر و صدا اذیتشان می‌کند. در ادامه روز لونا و پنتی بر سر پست ریاست با هم رقابت می‌کنند. او تصمیم گرفته مدیر جدید را انتخاب کند. دخترش مارا را معرفی می‌کند و می‌گوید مدیر آژانس است. لونا به خانه بر می‌گردد و با عصبانیت در حال خوردن چای است. ناصر از او می‌خواهد ناراحت نباش. نکته مثبت این است که می‌تواند با مارا دوست باشد و خودش را در دل او جا کند.

قسمت بعدی - سریال روزی روزگاری مریخ قسمت ده 10 قسمت قبلی - سریال روزی روزگاری مریخ قسمت نه 9 Next Episode - Roozi Roozegari Merikh Serial Part 10 Previous Episode - Roozi Roozegari Merikh Serial Part 9

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت ده روزی روزگاری مریخ