هشداری که پیامبر(ص) به ابوموسی اشعری داد

هشداری که پیامبر(ص) به ابوموسی اشعری داد
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: به روایت منابعی چون «الصحیح من سیرةالنبی الاعظم» مرحوم آیت‌الله سیدجعفر مرتضی عاملی و «طبقات» ابن سعد در روز ۲۵ ربیع الاول سال پنجم هجری غزوه دومةالجندل اتفاق افتاد.

نقل است که در اراضی دومةالجندل گروهی از اشرار با یکدیگر همدست شده و به کاروان‌ها حمله می‌بردند. پیامبر (ص) یکی از صحابه به نام سباع بن عرفطه غفاری را در مدینه به جای خود قرار داد و با هزار نفر از رزمندگان اسلام بیرون آمد تا بدان نواحی رسید. راهزنان چون متوجه خروج حضرت (ص) شدند فرار را بر قرار ترجیح دادند. مسلمانان اموال بجای مانده را برداشتند و در بیستم ربیع الثانی به مدینه وارد شدند.

غزوه دومةالجندل

دومه الجندل در صدر اسلام جزئی از شام بود و اکنون در شمال غرب عربستان سعودی واقع شده و در صد کیلومتری مرز اردن است. رخدادهای تاریخی مهمی در این منطقه به وقوع پیوسته است. سریه عبدالرحمن بن عوف در سال ششم هجری برای دعوت مردم به اسلام و سریه خالد بن ولید در سال نهم هجری که به قرارداد اکیدر بن عبدالملک، حاکم دومة الجندل با پیامبر اسلام و تعیین جزیه منتهی شد، از جمله رخدادهایی است که در این شهر به وقوع پیوسته است.

اما این منطقه محل یک رخداد مهم دیگر هم بوده است: واقعه حکمیت در جنگ صفین. پیکار صفین که در سال ۳۷ هجری رخ داد، بسیاری از مرزها در جامعه اسلامی و حدود و ثغور مسئله ولایت پذیری را مشخص کرد. این نبرد که در ادبیات شیعی به نبرد با قاسطین شهرت دارد، در اصل به دلیل سرپیچی معاویه از فرمان خلیفه وقت رخ داد. معاویه از مدتها قبل از امیرالمومنین (ع) مقدمات خلافت را برای خود در شام تهیه دیده بود. وقتی امام به خلافت رسید، فرمان عزل او را صادر کرد و یک لحظه نیز با ابقای او بر حکومت شام موافقت نکرد.

نتیجه این اختلاف آن شد که سپاه عراق و شام در سرزمینی به نام «صفین» به نبرد پرداختند و می‌رفت که سپاه حضرت پیروز شود، اما معاویه با نیرنگ خاصی در میان سربازان امام (ع) اختلاف و شورش پدید آورد. سرانجام پس از اصرار زیاد از جانب سپاهیان حضرت، امام ناچار تن به حکمیت ابوموسی اشعری و عمرو عاص داد که آنان درباره مصالح اسلام و مسلمین مطالعه کنند و نظر خود را اعلام دارند.

فشار روی امیرمومنان جهت پذیرفتن مسئله حکمیت به پایه‌ای رسید که اگر نمی‌پذیرفت، شاید رشته حیات ایشان (ع) گسسته می‌شد و مسلمانان با بحران شدیدی روبه‌رو می‌شدند. پس از فرارسیدن موعدی که قرار بود حکمین نظر خود را ابراز دارند، عمروعاص، ابوموسی را فریب داد و این امر نقشه موذیانه معاویه را بر همگان آشکار ساخت. پس از ماجرای حکمیت تعدادی از مسلمانانی که قبلاً با حضرت امیر (ع) همراه بودند بر ضد ایشان خروج کردند و امام را به خاطر قبول حکمیتی که خود بر وی تحمیل کرده بودند، مورد انتقاد قرار دادند. همین مسئله مظلومیت حضرت امیر (ع) را می‌رساند. باید بررسی کرد که چرا عمده سپاهیان حضرت (ع) به فرمان مولایشان عمل نکردند؟

از نتایج خسارت‌بار این نبرد می‌توان به شهید شدن برخی از اصحاب شاخص اشاره کرد. در این نبرد جناب عمار یاسر، صحابی جلیل القدر پیامبر (ص) و از نزدیک‌ترین اصحاب امیرالمومنین (ع) نیز به شهادت رسید. پیامبر (ص) در زمان حیاتشان طی حدیثی از آینده چنین خبر داده بودند که جناب عمار به دست گروه باغی (شورشگر) شهید می‌شوند و این حدیث میان عرب شهرت بسیار داشت و باعث رسوایی معاویه شد.

از دیگر نتایج خسارتبار نبرد صفین پیدایش گروهی نابکار به نام «خوارج» در تاریخ اسلام بود. مسئله پیدایش خوارج هم یکی از عبرت‌های تاریخ است. آنها اهل سجاده و نماز بودند و قرآن می‌خواندند، اما بویی از حقیقت دین نبرده بودند. به همین دلیل نیز هنگامی که حجت خدا روی زمین حضور داشت، به نبرد با او پرداختند. خوارج پس از نبرد صفین مشکلات بسیاری برای امیرالمومنین (ع) پیش آوردند. حضرت (ع) مدام قصد داشت تا آنها را به راه حق بازگرداند و رفتاری مسالمت آمیز با آنها در پیش گرفت، اما چشم آنها کور بود. خوارج پس از اینکه جنایت‌های بسیاری مرتکب شدند، حضرت (ع) تارومارشان کرد و پس از نبرد نهروان بیش از ۱۰ تن از آنها زنده نماندند که البته یکی از آنها ابن ملجم مرادی بود.

پیغمبر مکرم اسلام (ص) در حدیثی که مذمت ذوالثدیه (بعدها رهبر فکری خوارج) را در پی داشت، از ظهور این فرقه خبر داده بود: «دَعْهُ، فَسَیَخْرُجُ مِنْ ضِئْضِئِ هذا قَوْمٌ یَمْرُقُونَ مِنَ الدّینِ کَما یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرِّمْیَةِ … تُحْتَقَرُ صَلاَتُکُمْ فی جَنْبِ صَلاَتِهِمْ، وَ صَوْمُکُمْ عِنْدَ صَوْمِهِمْ، یَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لاَ یُجاوِزُ تَراقیهِمْ، آیَتُهُمْ رَجُلٌ أسْوَدٌ مُخْدَجُ الْیَدِ، إحدی یَدَیْهِ کَأنَّها ثُدْیُ امْرَأَة أوْ بَضْعَةٌ تَدَرْدَر. [ذوالثدیه را] رهایش کنید! او پیروانی خواهد یافت که از دین به در خواهند شد، همان گونه که تیر از کمان به در می‌شود. شما نماز و روزه خویش را در برابر نماز و روزه آنان ناچیز خواهید شمرد. آنان قرآن می‌خوانند، ولی از شانه و گلوگاهشان فراتر نخواهد رفت. نشانه آنان وجود مردی سیاه چرده، با دست ناقص است که بر یکی از دستانش (پاره گوشتی) چون پستان زنان دارد و در میان آنان است.»

حدیث ابوموسی اشعری

در منابعی چون الصحیح من سیرةالنبی الاعظم» و همچنین در «معجم البلدان» یاقوت حموی روایت مهمی ارائه شده است. بر مبنای این روایت شخصی به نام عبدالرحمن بن ابی لیلی گفته است: من با ابوموسی اشعاری از دومةالجندل عبور می‌کردیم. ابوموسی به من گفت: زمانی که با پیامبر (ص) به دومه الجندل رسیدیم آن حضرت به من فرمود: «در این مکان دو تن از بنی اسراییل حکم به جور کردند و به زودی در میان امت من دو تن در این مکان به جور حکم می‌کنند.»

راوی می‌گوید: ابوموسی و عمروعاص برای حکمیت در صفین به دومةالجندل رفتند و میان امیرالمومنین (ع) و معاویه بن ابی‌سفیان حکم کردند. پس از ماجرای حکمین ابوموسی را ملاقات کردم و به او گفتم: مگر تو نبودی که از پیامبر (ص) چنین حدیثی را نقل کردی؟ ابوموسی پاسخ داد: وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ. (خداوند یاریگر است.)

این حدیث نشان دیگری است از دغدغه پیامبر (ص) برای وضعیت امت در دوران پس از خود. آن حضرت (ص) بجز تعیین جانشین خود به امر خدا، بارها با پیشگویی‌هایی خود به اصحاب و امت در زمینه بروز فتنه‌ها هشدار داده بودند. دغدغه پیامبر (ص) حفظ خط اصیل اسلام بود و عجیب آنکه تمامی اصحاب نیز احادیث پیامبر (ص) را می‌دانستند، اما چه شد که به فرامین عمل نکردند؟ تاریخ اسلام تک تک روزهایش سرشار از عبرت‌های مهم است.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: هشداری که پیامبر(ص) به ابوموسی اشعری داد