قسمت چهل و پنج عروس جدید
آقا قلندر از تنهایی و نبود زن ها خیلی خوشحال است او تصمیم می گیرد مثل سابق نوبت را رعایت کند و هر شب توی یک اتاق بخوابد. شنبه شب است و نوبت عایشه است و آقا قلندر با خودش می گوید اتاق او بوی سوسیس می دهد. قلندر روی بالش نامه ای پیدا می کند که از طرف عایشه آن جا گذاشته شده.
قلندر نامه را می خواند و میبیند در آن نوشته شده که سوسیس بدون سبزی خوردن خوب نمی شود و عایشه هم بدون تو، پس تقدیر را بهم بزن و دنبالم بیا. قلندر با خودش می گوید معلوم نیست او را نفرین کرده یا دعا بعد به اتاق آسیه می رود اما در اتاق آسیه هم نامه ای هست که در آن نوشته شده او بدون دلیل همسرش را بیرون انداخته و امیدوار است بدون او، تخت برای قلندر باتلاق شود.
قلندر می گوید حداقل معلوم است که آسیه نفرینش کرده است. بعد به اتاق معتبر می رود و با خودش می گوید او سواد ندارد و از نامه خبری نیست. اما یک ضبط صوت زیر بالش است. قلندر دکمه پخش را می زند. صدای معتبر پخش می شود که او را نفرین می کند. قلندر که پکر شده از اتاق خارج می شود و عروسش بلا را صدا می زند تا برای او رخت خواب پهن کند.
صبح آقا قلندر بیدار می شود و به حیاط می رود و از نبودن زن ها ابراز رضایت می کند و می گوید باغم مثل بهشت می شود وقتی آن ها نیستند. چشم آقا قلندر به ترکمن که ناراحت و غمگین در آلاچیق نشسته می افتد و سراغ او می رود تا احوالی از او بپرسد. ترکمن که از نامردی فیصل ناراحت است می گوید دیگر ازدواج نمی کند.
قلندر می گوید برایش شوهر پیدا می کند. ترکمن خوشحال می شود و کنارش می رود و از او می پرسد شوهرش کیست و چه کاره است؟!
قلندر عصبانی می شود و میگوید گفتم پیدا می کنم نه اینکه پیدا کرده ام.
قلندر جمیل را صدا می زند و دستور میدهد به همه قبایل ترک و کرد خبر دهد که قلندر می خواهد دختر شوهر بدهد اما باید به صورت زیرآبی باشد یعنی جوری باشد که متوجه نشوند قلندر دنبال خواستگار است. جمیل قبول می کند و می رود.
هازار دراز کشیده که اصلان پیش او می رود و می گوید دوای درد او را می داند. باید او را پیش کسی به نام کامران ببرد تا سرحال شود. بلا که از پشت در صدای اصلان را شنیده پیش جاری ها می رود و خبر را به آن ها می دهد.
آن ها هم ماشین قلندر را برمیدارند و مردها را تعقیب می کنند. بالاخره به یک ساختمان می رسند. هازار و اصلان داخل می روند و بلا، نازگل را راضی می کند تا با آن ها برود اما به خاطر بارداری، کنار بایستد.
عفت و بلا قرار می گذارند که با هم خودشان را به در بکوبند و داخل بروند اما عفت لحظه اخر خودش را کنار می کشد و بلا تنها می رود و وسط اتاق به زمین می افتد. بلا می بیند که هازار دراز کشیده و کامران که یک مرد سیبیلو است دارد او را ماساژ می دهد. زن ها متوجه می شوند که در مورد شوهرهایشان اشتباه کرده اند و با خوشحالی سوار ماشین می شوند و بر می گردند.
آسیه و عایشه هر کدام بلیط شهرشان را گرفته اند و تصمیم می گیرند برای همیشه بروند. آن ها دم در خانه معتبر با گریه از هم حلالیت می خواهند. بعد از رفتن عایشه و آسیه معتبر اشک هایش را پاک می کند و با لبخند تلخی به خانه می رود. از آن طرف هازار و اصلان، آسیه و عایشه را به ترمینال می رسانند و خداحافظی می کنند و بر می گردند. آسیه و عایشه با اشک و گریه از هم حلالیت می گیرند.
تاکسی دم در خانه قلندر متوقف می شود و معتبر از آن پیاده می شود. عایشه با تراکتور و آسیه هم با تاکسی بر می گردند. قلندر در پذیرایی نشسته و برای کامیل از سکوت دلپذیری که خانه را پر کرده می گوید ولی ناگهان صدای معتبر را می شنود بعد هم عایشه و در آخر آسیه به خانه می رسند.
هر کدام از زن ها فکر می کردند تنها به خانه برگشته اند. کامیل از قلندر می خواهد حالا که زن ها انقدر او را دوست دارند، آن ها را ببخشد. قلندر هر سه را در آغوش می گیرد و آن ها را می بخشد.
کامیلا با کیسه سکه ها مخفیانه از خانه خارج می شود اما بابا کورکوت سر راهش سبز می شود و کامیلا او را گول می زند و می گوید بیا با هم فرار کنیم.
کورکوت قبول می کند و کامیلا کیسه سکه ها را به دستش می دهد و با هم به ترمینال می روند. آنجا کامیلا به کورکوت می گوید برود و بلیط بگیرد اما خودش با کیسه سکه ها فرار می کند.
او با باران تماس گرفته بود و از او خواسته بود برای او یک کشتی کرایه کند. باران می آید و او را به بندر می برد و سوار یک قایق می کند که ناخدایش قلندر است.
پایان قسمت 45
قسمت بعدی - سریال عروس جدید قسمت چهل و پنج 45 قسمت قبلی - سریال عروس جدید قسمت چهل و چهار 44 Next Episode - Aroose Jadid Serial Part 45 Previous Episode - Aroose Jadid Serial Part 44
منبع خبر: پندار 
اخبار مرتبط: قسمت چهل و پنج عروس جدید
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران
