قسمت نود صداقت سیز
درین با یکی از دوستانش در لندن تماس میگیرد تا شمارۀ لیلا را از او بگیرد. دوستش میگوید شماره لیلا را ندارد ولی از بقیه دوستانش سؤال میکند. گونول پیش درین میآید و با طعنه میگوید دیشب خواب دیده که درین میتواند راه برود. سپس او را نصیحت میکند و میگوید باید درمان را شروع کند. چون مردها از زنهای قوی خوششان میآید و مخصوصاً حالا که آسیه به تکیرداق برگشته او باید به خودش بیاید و درمان شود تا بتواند ولکان را پیش خودش نگه دارد.
آسیه و آراز به بیمارستان برمیگردند. آراز صحبتهای کارمندان در مورد خراب شدن سیستم کامپیوتر بیمارستان را میشنوند و صحنههایی یادش میآید که درحال کار با کامپیوتر بوده. آسیه با ولکان به اتاق میرود و میگوید خانهباغ احتمالی آراز را پیدا کردهاند و از ولکان میخواهد در مورد آنجا تحقیق کند. ولکان از اینکه آسیه به آراز اهمیت میدهد و با او وقت میگذراند گلایه میکند و میگوید ممکن است او آدم خطرناکی باشد. آسیه کلافه میشود و با ولکان بحث میکند. آراز از پشت در حرفهای آنها را میشنود. آسیه در را باز میکند و با دیدن آراز جا میخورد و آراز به سمت اتاقش میرود.
آسیه با نگاهی سرزنشگر به ولکان نگاه میکند و به دنبال آراز میرود. آراز میگوید ولکان حق دارد و بهتر است آسیه از او فاصله بگیرد. سپس از آسیه میخواهد که برود. بهار با دریا تماس میگیرد و در مورد بودن گونول در خانهشان درد و دل میکند و کلافه است. دریا هم در مورد قرارش با غدیر با بهار حرف میزند. در میزنند و جاویدان به خانۀ بهار میآید. او برای عرض تبریک ازدواج آمده و وقتی متوجه میشود که بهار باردار است تعجب میکند و تبریک میگوید. بهار به جاویدان میگوید گونول با هالوک قهر کرده و به خانۀ آنها آمده. گونول در ماشین است. او با نوین تماس میگیرد و وقتی میفهمد خواهرزادۀ نِوین جیران در بیمارستان مشغول به کار شده میخواهد برای درین وقت فیزیوتراپی بگیرد.
دریا و آسیه به حیاط بیمارستان میروند و آسیه با ناراحتی در مورد کار ولکان و دلخوری آراز به دریا میگوید. غدیر برای دیدن دریا به آنجا آمده و دریا، آسیه و غدیر را آشنا میکند. ولکان در شرکت با یک نفر تماس میگیرد و در مورد زمینهای هالوک از او میپرسد. گونول به خانۀ بهار میرود. جاویدان در مورد اینکه گونول و هالوک قهر کردهاند به گونول طعنه میزند و گونول از اینکه بهار این موضوع را به جاویدان گفته خوشش نمیآید.
در بیمارستان پرستار پیش دریا میآید و پروندۀ آراز را به او میدهد. غدیر از حرفهای دریا متوجه میشود که آراز اسمش را به خاطر آورده و کمی مضطرب میشود. ولکان پیش سرجون میرود و در مورد رابطۀ آراز و آسیه پیش او گلایه میکند و عصبیست. او میگوید باید زودتر او از درین جدا شود و سراغ آسیه برود و نمیتواند تا زمان خوب شدن درین صبر کند. سرجون میگوید این کار اشتباه است و او باید صبر داشته باشد.
نِوین پیش درین میرود و با او صحبت میکند و او را متقاعد میکند که درمانش را پیش جیران شروع کند. شب دریا پیش آسیه میرود و آنها در مورد محل اسکان آراز بعد از مرخص شدن از بیمارستان صحبت میکنند. آسیه می گوید دوباره با نِوین حرف میزند شاید قبول کند آراز در مهمانخانۀ خیریه بماند.
ولکان به خانه میرود. درین به او مژده میدهد که تصمیم گرفته درمان را شروع کند و ولکان خوشحال میشود. شب در بیمارستان آراز مشغول تماشای عکس آسیه در گوشیاش است. او میخواهد با آسیه تماس بگیرد اما پشیمان میشود. روز بعد در بیمارستان دریا از نِوین اجازه میگیرد تا زمان پیدا کردن مکانی برای اقامت آراز چند روز دیگر در بیمارستان بماند.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
قسمت بعدی - سریال صداقت سیز قسمت نود و یک 91 قسمت قبلی - سریال صداقت سیز قسمت هشتاد و نه 89 Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part 91 Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part 89منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت نود صداقت سیز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران