قسمت نود و چهار صداقت‌ سیز

   سریال صداقت‌ سیز قسمت نود و چهار 94Sedaghatsiz Serial Part 94

ولکان از دیدن آراز در کنار آسیه عصبانی می‌شود. همان لحظه درین برای این‌که ولکان عکس‌العملی نشان ندهد سریع از جای خود بلند می‌شود و می‌گوید سوپرایز، من می‌تونم راه برم. همه با دیدن درین جامی‌خورند. هالوک درین را بغل می‌کند. آسیه دسته‌گلی به بهار می‌دهد و با آراز از بهار خداحافظی می‌کند تا بروند.

ولکان با حرص به درین می‌گوید او هم سوپرایز داره و تصمیم گرفته از درین جدا شود. درین شوکه می‌شود و او می‌گوید خبر دارد که درین راه می‌رفت و از او پنهان کرده بود. درین می‌گوید قصد داشت ولکان را سوپرایز کند و برای همین نگفته بود. ولکان یادش می‌آید کمی بعد بهار پیش او آمد و خبر داد که درین راه می‌رود ولی از او پنهان کرده است. ولکان با عصبانیت از رستوران بیرون می‌رود و سوار ماشین می‌شود و از آن‌جا می‌رود.

درین هم با ماشین خودش دنبال ولکان می‌رود. هالوک و گونول و ملیح که نگران درین هستند او را تعقیب می‌کنند. آسیه و آراز به رستوران دیگری می‌روند. آراز در مورد سوپرایز درین و راه رفتنش صحبت می‌کند. آسیه می‌گوید درین برای این‌که ولکان را از دست ندهد تا بحال کارهای زیادی کرده است. سپس می‌گوید بهتر است دیگر در مورد آن‌ها صحبت نکنند.

ولکان به خانه می‌رود و با عصبانیت چمدانش را جمع می‌کند. درین با گریه التماس می‌کند که او را ترک نکند. ولکان می‌گوید از کارهای آن‌ها خسته شده و از اول هم ازدواجش با او اشتباه بوده. او سپس به اتاق پیش زینب می‌رود و او را به سونا می‌سپارد و خانه را ترک می‌کند. همان‌لحظه گونول و هالوک به خانه می‌رسند. هالوک از این‌که ولکان آبروی آن‌ها را در جمع برده و توی جمع از طلاق صحبت کرده با ولکان دعوا می‌کند. ولکان به هالوک می‌گوید او هم مثل خودش بازیچۀ درین و گونول شده و فریب خورده، چون درین از خیلی وقت پیش راه می‌رفت و همه به‌جز ولکان و هالوک این را می‌دانستند. او از آن‌جا می‌رود و هالوک هم عصبانی می‌شود و به درین می‌گوید دیگر دختری مثل او ندارد و می‌رود.

آراز آسیه را با تاکسی به خانه می‌رساند. ولکان که در ماشین توی کوچه است با دیدن آراز عصبانی می‌شود. او در اینترنت یک خانه در همان کوچه پیدا می‌کند تا برای کرایه کردن آنجا را ببیند. آسیه در خانه با علی در مورد آراز صحبت می‌کند و می‌گوید می‌خواهد به آراز فرصت بدهد تا شاید رابطه‌ای را شروع کنند. او سپس با آراز تلفنی صحبت می‌کند و می‌گوید علی فعلاً واکنش بدی نشان نداده است.

صبح روز بعد ولکان در هتل در حال صحبت با وکیل برای طلاق گرفتن از درین است و می‌گوید حضانت زینب را هم می‌خواهد. او می‌گوید درین تعادل روحی و روانی برای نگهداری از بچه را ندارد. وکیل می‌گوید ولکان باید شاهد بیاورد.

گونول در خانه پیش درین است. درین عصبی و آشفته است و با گریه و فریاد می‌گوید ولکان نباید او را ترک کند. گونول به درین می‌گوید او باید طبق خواستۀ ولکان طلاق بگیرد و طوری رفتار کند که ولکان خودش دوباره سراغ او بیاید و نباید از خودش ضعف نشان بدهد.

آراز به دفتر اسناد رسمی می‌رود. غدیر که او را تعقیب کرده با یک نفر تماس می‌گیرد و می‌گوید آراز برای این‌که در مورد خودش و خانواده‌اش اطلاعاتی کسب کند در حال تحقیق است. آن مرد به غدیر می‌گوید به این قضیه رسیدگی کند.

هالوک با ولکان تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد که به شرکت برود. ولکان از پنجرۀ هتل حلقۀ ازدواجش را بیرون پرت می‌کند. علی از خانه بیرون می‌رود و بهانۀ درس خواندن به خیریه می‌رود و می‌خواهد آراز را ببیند.

آسیه در خانه در مورد راه رفتن درین و فریب دادن دیگران با نیل صحبت می‌کند. علی پیش آراز می‌رود و با عصبانیت می‌گوید نمی‌خواهد او را در کنار مادرش ببیند و دیگر نمی‌گذارد کسی به مادرش آسیب برساند. آراز با آسیه تماس می‌گیرد و می‌گوید می‌خواهد او را ببیند. آنها در بیمارستان قرار می‌گذارند.

از طرف مدرسه علی تماس می‌گیرند و خبر می‌دهند که او به مدرسه نیامده. آسیه نگران می‌شود و با علی تماس می‌گیرد اما علی جواب نمی‌دهد. دریا به خانۀ بهار می‌رود. بهار از این‌که ملیح شب گذشته به خانه نیامده و به‌خاطر این‌که او در مورد درین به ولکان حقیقت را گفته بود با او جروبحث کرده عصبی‌ست و با دریا درد و دل می‌کند.

در شرکت هالوک به ولکان می‌گوید بهتر است زودتر و بی‌دردسر از ولکان جدا بشود. ولکان می‌گوید از درین جدا می‌شود اما همۀ حق و حقوق خودش را می‌گیرد. آسیه به مدرسه می‌رود و همان لحظه علی می‌رسد. او می‌گوید با دوستانش به بیرون رفته بود و سپس به مدرسه می‌رود. آراز دوباره به دفتر ثبت اسناد می‌رود. مسئول دفتر قبل از آمدن آراز از غدیر رشوه گرفته تا پرونده‌های مربوط به دارایی‌های آراز را به او ندهد. او به آراز می‌گوید هیچ‌چیز در مورد او پیدا نکرده و آراز با ناامیدی می‌رود.

ممنون از این‌که با من همراه بودید، خدانگهدار.

قسمت بعدی - سریال صداقت‌ سیز قسمت نود و پنج 95 قسمت قبلی - سریال صداقت‌ سیز قسمت نود و سه 93 Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part 95 Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part 93

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت نود و چهار صداقت‌ سیز