قسمت هشتاد و شش صداقت سیز
شب همه برای شام در خانه هالوک جمع هستند. وکیل ولکان تماس میگیرد و میگوید خریدار خانه راضی شده با ولکان دیداری داشته باشد. آسیه در بیمارستان به اتاق مرد تصادفی میرود. مرد مشغول نوشتن اسامیست که شاید بشناسد اما فایدهای ندارد اما کلافه میشود. آسیه از او میخواهد با هم به بوفۀ پایین بروند و ساندویچ بخورند.
در خانه هالوک هنگامیکه بهار به سمت توالت میرود گونول پیش او میرود و غیرمستقیم به او میفهماند که آسیه زیاد دورو بر خانوادۀ آنها نباشد. بهار میگوید آسیه دوست صمیمی اوست و آنها باید به حضور او در کنارش عادت کنند سپس بدون اعتنا به حرفهای گونول میرود و گونول عصبانی میشود.
درین جلوی همه به ولکان میگوید برای او یک سوپرایز دارد. او کلید خانه جدید را به ولکان نشان میدهد و میگوید به خانۀ جدید میروند و با فروش این خانه پولش را برای خواستههایشان سرمایهگذاری میکنند. ولکان شوکه میشود.
گونول پنهانی با وکیلش تماس میگیرد و میسپارد که ولکان نفهمد که خانهاش را از او خریده است. سپس در مورد جلسه یادآوری میکند. آسیه و آن مرد در محوطۀ بیمارستان نشستهاند و ساندویچ میخورند. آسیه کتابی را به مرد نشان میدهد و میگوید هنگام تصادف او متن این کتاب را زمزمه میکرد. مرد جامیخورد و هیجانزده میشود. او آسیه را بغل میکند و از او تشکر میکند. مردی که ظهر به بیمارستان به اتاق مرد تصادفی رفته بود از دور آنها را میبیند. او با تلفن صحبت میکند و میگوید دکتری به نام آسیه ایلماز به آن مرد رسیدگی میکند.
در خانۀ ولکان، ولکان از اینکه درین بدون مشورت با او دربارۀ خانه تصمیم گرفته از او گلایه میکند. درین میگوید قصد داشت او را سوپرایز کند و میخواست بابت زحماتی که در این چند ماه برای او کشیده تشکر کند. درین میگوید باید خانۀ فعلی را برای فروش بگذارند. ولکان چیزی به روی خودش نمیآورد.
در بیمارستان پرستار لباسهای آن مرد را برای او به اتاق میبرد. مرد توی جیبهای لباس را میگردد و یک کلید قدیمی پیدا میکند. آسیه میگوید کلید را پیش قفلساز میبرد تا شاید بفهمند که به چه نوع درهایی تعلق دارد.
سرجون و جیران در ماشین هستند. جیران که میداند نیل دوست دختر سابق سرجون بوده در مورد او سؤالاتی میپرسد. او سپس به سرجون میگوید که به خانه بروند اما سرجون بهانه میآورد و میگوید بیرون باشند.
در خانه ملیح، ملیح و بهار به خاطر رفتارهای گونول با بهار با هم بحث میکنند و ملیح با دلخوری از خانه بیرون میرود. آسیه که در کوچه بیرون رفتن ملیح را دیده به خانه پیش بهار میرود. بهار با گریه برای آسیه در مورد رفتارهای اذیتکننده گونول میگوید و آسیه بهار را دلداری میدهد.
در خانۀ ولکان سر میز صبحانه ولکان به وکیل پیغام میدهد و میگوید از پس دادن خانه منصرف شده است. درین به ولکان مشکوک شده و وقتی ولکان از سر میز بلند میشود، درین بلند میشود و به سمت گوشی ولکان میرود. همان لحظه ولکان برمیگردد و درین سریع روی صندلی چرخدارش مینشیند.
در خانۀ آسیه سر میز صبحانه نیل پیشنهاد میدهد بهعنوان تشکر از آن مرد که با آنها تصادف کرده بودند او را برای شام دعوت کنند. آسیه قبول میکند. نیل سپس در مورد دیدن دوست دختر سرجون در رستوران به او میگوید. آسیه میگوید اگر اذیت میشود میتواند سراغ کار دیگری برود.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
قسمت بعدی - سریال صداقت سیز قسمت هشتاد و هفت 87 قسمت قبلی - سریال صداقت سیز قسمت هشتاد و پنج 85 Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part 87 Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part 85منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت هشتاد و شش صداقت سیز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران