قسمت هشتاد و هشت صداقت سیز
درین با ولکان تماس میگیرد و پیشنهاد میدهد برای شام بیرون بروند. ولکان قبول میکند و میگوید به رستوران سرجون بروند. بهار با خوشحالی شام درست کرده و منتظر آمدن ملیح است. او با دریا و آسیه تماس تصویری میگیرد و گوشی را کنار را میگذارد تا واکنش ملیح را ببیند. کمی بعد ملیح به خانه میآید.
آسیه و دریا تصمیم میگیرند برای شام به رستوران سرجون بروند. آنها آنجا ولکان و درین را میبینند. بهار سر میز شام خبر بارداریاش را به ملیح میدهد. ملیح غافلگیر و خوشحال میشود و بهار را بغل میکند. همان لحظه در میزنند و گونول با چمدان وارد خانه میشود. دریا و آسیه از گوشی این صحنه را میبینند و متوجه میشوند گونول با هالوک قهر کرده و به آنجا رفته. گونول عکس سونوگرافی بهار را روی میز میبیند و متوجه بارداری او میشود.
غدیر با دریا تماس میگیرد و پیشنهاد میدهد فردا با هم به رستوران بروند، دریا که از غدیر خوشش آمده با ذوق قبول میکند. آخر شب بعد از رفتن مشتریهای رستوران، جیران به رستوران پیش سرجون میرود و با خوشحالی به او میگوید با خاله نِوینش صحبت کرده و تصمیم گرفته در تکیرداق بماند و مشغول کار شود. او از گارسون میخواهد که شیشه مشروب روزهای خاص را به آنها بدهد. نیل حرفهای جیران را میشنود و با سردی از سرجون خداحافظی میکند و میرود.
صبح روز بعد ولکان سر میز صبحانه یاد حرف سرجون میافتد که گفت تنها راه خلاص شدن از دست درین است که او راه برود. ولکان از درین میخواهد دنبال درمان برود و برای راه رفتن تلاش کند. درین دستپاچه میشود و میگوید فعلاً به زمان احتیاج دارد تا بتواند با این مسئله و مشکلات روز حادثه کنار بیاید و بعد سراغ درمان برود.
آسیه به بیمارستان پیش مرد تصادفی میرود و آنها با هم سوار ماشین میشوند تا به محل حادثه بروند. غدیر که از جلوی بیمارستان آنها را زیرنظر دارد تعقیبشان میکند. آسیه و آن مرد به محل تصادف میرسند. آن مرد کمی تمرکز میکند و یادش میآید لحظۀ تصادف گوشیاش دستش بود و از پنجره بیرون افتاد. او به آسیه میگوید گوشیاش باید همین اطراف باشد. آنها لای بوتهها را میگردند اما چیزی پیدا نمیکنند. غدیر از دور آنها را نگاه میکند. مرد ناشناس از اینکه به نتیجهای نمیرسد عصبی میشود. آسیه از او میخواهد که آرام باشد و میگوید برای شام به خانۀ آنها بیاید.
درین به خانۀ هالوک میرود. او از اینکه گونول در خانه نیست تعجب میکند. هالوک به او میگوید با گونول بحث کرده و گونول قهر کرده و به خانۀ ملیح رفته. درین با گونول تماس میگیرد و میگوید پیش او میرود تا در مورد علت مشکلش با هالوک صحبت کند. آسیه و مرد ناشناس به خانه میروند و نیل در حال درست کردن شام است. کمی بعد ولکان به خانۀ آسیه میرود تا به علی سر بزند. او مرد ناشناس را در حیاط میبیند و پیش او میرود تا با او آشنا شود و بخاطر اینکه در حادثۀ تصادف جان علی و آسیه را نجات داده تشکر میکند. ولکان خودش را همسر سابق آسیه معرفی میکند.
در این حین درین جلوی خانۀ بهار رسیده و با دیدن ماشین ولکان جلوی خانۀ آسیه عصبی میشود. بعد از رفتن رانندهاش گونول با درین تماس میگیرد و درین میگوید دم در است و الان داخل میآید. او قبل از داخل رفتن به سمت دیوار حیاط آسیه میرود. سپس کوچه را بررسی میکند و سریع از روی صندلی چرخدار بلند میشود تا داخل حیاط را ببیند. در همان لحظه ملیح بهخاطر تأخیر درین به کوچه میرود و درین را میبیند که روی پاهایش ایستاده و شوکه میشود. درین در حیاط خانه آسیه مرد ناشناس را میبیند و با تعجب با خودش میگوید آراس.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
قسمت بعدی - سریال صداقت سیز قسمت هشتاد و نه 89 قسمت قبلی - سریال صداقت سیز قسمت هشتاد و هفت 87 Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part 89 Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part 87منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت هشتاد و هشت صداقت سیز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران