چند کلمه از یک پدر خسته با گربههای چابک ایران امروز، جواد طالعی - Gooya News
در گلو بغضی دارم چشم براه انفجار نهائی. بغضی انباشت شده در سالهای سیاهمرگی. بغض تحمل مرگ پدر و مادر و برادر و خواهر و دهها رفیق راه و شریک نگاه. بغض فروخورده از وهنی تاریخی که در ۴۳ سال گذشته، هرگز جان و جهانم را رها نکرده است.
سالهای سیاهمرگی، برای من از نکبت تاجگذاری ملاهای عقب مانده بر ایران در سال ۱۳۵۷ خورشیدی آغاز شد و تا پایان نیمه نخست سال ۱۴۰۱ خورشیدی ادامه یافته است، زیرا:
- برای میهن و هم میهن خود، فارغ از قومیت و مذهب و جنسیت، شادی و رفاه و آزادی آرزو میکردهام، اما همواره شاهد تیغ کشیدن بر لبان خندان، تهی تر شدن سفره مردم و قدبرکشیدن دیوار زندانهای بی شمار بودهام.
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: چند کلمه از یک پدر خسته با گربههای چابک ایران امروز، جواد طالعی - Gooya News
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران