قسمت صد و هفده صداقت‌ سیز

   سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و هفده 117Sedaghatsiz Serial Part 117

شب سال نو همه در خانۀ آسیه جمع می‌شوند. علی به خانۀ هالوک پیش دمیر می‌رود. در خانۀ هالوک سر میز شام جیران عکس دسته جمعی را که دریا در صفحۀ اینستاگرامش گذاشته برای درین می‌فرستد و می‌گوید سرجون همراه نیل به خانۀ آسیه رفته است. ایپک به علی پیغام می‌دهد و بخاطر این‌که او و دمیر مثل بچه‌ها در خانه مانده‌اند. دمیر از هالوک و گونول اجازه می‌گیرد تا به خانۀ سلین پیش بچه‌ها بروند. درین می‌گوید او آنها را می‌رساند.

در خانۀ آسیه همه مشغول بگو و بخند هستند. آراز آسیه را بغل می‌کند و می‌بوسد. ولکان که در خانه‌اش تنها نشسته با دیدن فیلم دوربین و این صحنه‌ها عصبانی می‌شود و گریه می‌کند. علی و دمیر به‌همراه ایپک و چند نفر دیگر به یک مهمانی می‌روند. ایپک پیشنهاد می‌دهد برای خریدن مشروب بروند. علی می‌گوید رانندگی بلند است. ایپک سوییچ ماشین دوستش را می‌گیرد و به علی می‌دهد. علی و ایپَک سوار ماشین می‌شوند و به راه می‌افتند. در راه حواس علی پرت می‌شود و تصادف می‌کند.

ولکان پشت پنجره خانۀ آسیه می‌رود و با دیدن داخل خانه عصبانی می‌شود و می‌خواهد با یک سنگ شیشه را بشکند. در همان لحظه درین می‌رسد و سنگ را از دست ولکان می‌گیرد. خبر تصادف علی به گوش آسیه و ولکان می‌رسد و همه با هم با نگرانی به سمت بیمارستان می‌روند. آسیه پشت در اتاق عمل ایستاده و گریه می‌کند. ولکان او را بغل می‌کند و آراز با ناراحتی به این صحنه نگاه می‌کند. در بیمارستان درین یادش می‌آید که وقتی بچه‌ها را به خانۀ سلین رساند آن‌ها گفتند می‌خواهند به یک مهمانی لب ساحل بروند و درین را راضی کردند که اجازه بدهد و به کسی چیزی نگوید. درین از علی خواسته بود به ولکان خبر بدهد که به خانۀ سلین رفته.

آراز به بیمارستان می‌رود. درین پیش او می‌رود و با طعنه می‌گوید باید به این زندگی عادت کند چون آسیه و ولکان در زندگی هم هستند و آسیه همیشه دوست دارد توجه ولکان را جلب کند. آراز از حرف‌های درین عصبانی می‌شود و از او می‌خواهد که بس کند. پدر ایپک و دوست دخترش با عصبانیت به بیمارستان می‌روند. ایپک که حالش بهتر از علی‌ست به پدرش می‌گوید کسی تقصیری ندارد و علی هنگام رانندگی تصادف کرده. پدر ایپک به سالن می‌رود و با داد و فریاد با ولکان و آسیه صحبت می‌کند و به آن‌ها و علی توهین می‌کند. آسیه و ولکان با او درگیر می‌شوند. آراز هم از برخورد آن مرد با آسیه عصبانی می‌شود و به سمت او حمله می‌کند. غدیر آراز را از او جدا می‌کند و بیرون می‌برد. دوست دختر پدر ایپک هم او را بیرون می‌برد و می‌گوید آراز آتش اوغلو خیلی ثروتمند است و او باید آرامش خودش را حفظ کند و به پول فکر کند.

غدیر به آراز می‌گوید باید مسئلۀ مهمی را به او بگوید. او می‌گوید کسی که با آراز از آتش‌سوزی زنده بیرون آمده مادر آراز بوده. آراز شوکه می‌شود و می‌گوید امکان ندارد مادرش در این همه سال سراغ او را نگرفته باشد. غدیر می‌گوید در حال تحقیق است و مادر آراز را پیدا خواهد کرد. ولکان از پشت دیوار حرف‌های آن‌ها را می‌شنود. او سریع به بیمارستان می‌آید و با یکی از افرادش تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد در مورد مادر آراز تحقیق کند و هرطور شده او را هرچه زودتر برایش پیدا کند.

پدر ایپک به اتاق ایپک می‌رود و با تهدید به او می‌گوید که باید شهادت دروغ بدهد تا علی محکوم شود و آن‌ها از طریق تهدید بتوانند از خانوادۀ علی پول بگیرند. ایپک اول قبول نمی‌کند اما پدرش می‌گوید در این صورت او را پیش مادرش و ناپدری‌اش می‌فرستد. ایپک ناچار می‌شود بپذیرد. چند روز بعد در خانۀ هالوک سر میز غذا هالوک با گونول و درین بخاطر این‌که بچه‌ها را به مهمانی برده و با دمیر بخاطر رفتن به مهمانی و دردسر درست کرده‌اند دعوا می‌کند.

ممنون از این‌که با من همراه بودید، خدانگهدار.

قسمت بعدی - سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و هجده 118 قسمت قبلی - سریال صداقت‌ سیز قسمت صد و شانزده 116 Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part 118 Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part 116

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت صد و هفده صداقت‌ سیز