قسمت صد و بیست و پنج صداقت سیز
علی با خونسردی به لیلا میگوید او موضوع ازدواج آراز و آسیه را میدانست. لیلا جامیخورد. ولکان پیش درین میرود و با طعنه میگوید خیلی زود به زندگی مجردی برگشته. او به اونور میگوید شوهر درین است و در مورد طلاق با یکدیگر صحبت دارند. اونور با تعجب از درین میپرسد متأهل است. ولکان میگوید آنها بچه هم دارد. اونور بیشتر شوکه میشود و از آنها فاصله میگیرد. درین از اینکه ولکان در کار او دخالت کرده عصبی میشود.
آسیه میخواهد با علی به خانه برگردد. آراز آنها را به خانه میرساند. آراز به آسیه میگوید برای خودشان یک خانۀ جدید گرفته، سپس او را میبوسد و میرود. آراز با غدیر تماس میگیرد و از او میخواهد تمام پروندههای مربوط به لیلا و محمد و شرکت را برای او ارسال کند. آراز به خانه میرود و از لیلا میخواهد که پیشش برود. او یک بلیط برگشت به لندن به لیلا میدهد و میگوید فردا باید از آنجا برود. لیلا عصبی میشود و قبول نمیکند. آراز عکس امضای پرداختیهای شرکت را که لیلا آنها را جعل کرده بود نشان میدهد و میگوید اگر فردا از آنجا نرود از او شکایت میکند. لیلا با حرص از آنجا میرود.
روز بعد ولکان به شرکت به دیدن هالوک میرود و از او پول قرض میخواهد تا بتواند خانهاش را قرض بگیرد. هالوک میگوید برای خودنمایی ولکان پیش دوست پسر زن سابقش کاری نمیکند و میداند که ولکان عایشه را لو داده است. ولکان عصبی میشود و با حسابدار تماس میگیرد و از او میخواهد همۀ پولهای حساب ولکان را نقدی به او پرداخت کند. حسابدار میگوید این کار زمان میبرد و امروز نمیشود.
آراز آسیه را به خانۀ جدیدی که خریده میبرد. آسیه از خانه خوشش میآید. وقتی آنها داخل میروند میبینند که روی دیوار با اسپری قرمز نوشته شده این خونه جهنم شما میشه. آسیه و آراز شوکه میشوند. آراز با عصبانیت با املاک تماس میگیرد و بهخاطر عدم امنیت خانه با او جروبحث میکند و میگوید قرارداد خرید آنجا را فسخ میکند. او معتقد است که لیلا این کار را کرده.
هالوک به رستوران به دیدن سرجون میرود. او میگوید شنیده سرجون پدر میشود و به نیل هم پیشنهاد ازدواج داده. سرجون میگوید بین دوراهی مانده. هالوک از سرجون میخواهد که اشتباه او را تکرار نکند و میگوید اگر به گذشته برمیگشت سرجون را میپذیرفت و به او و هجران پشت نمیکرد. او سپس از سرجون میخواهد که شب بههمراه نیل به خانۀ او بیایند تا خانواده دور هم باشند.
آسیه به خانۀ ولکان میرود و با عصبانیت میگوید میداند او پیام تهدیدآمیز را روی دیوار آن خانه نوشته. ولکان یادش میآید که روز گذشته از طرف شرکت معماری با او تماس گرفتند و گفتند خانهای که قرار است طراحی کنند را آراز آتش اوغلو خریده. ولکان به آن خانه رفته بود و روی دیوار آن جمله را نوشته بود. آسیه به ولکان میگوید نمیتواند مانع خوشبختی او و آراز شود. او قاب عکس خودش را دوباره روی دیوار میبیند و آنرا برمیدارد و میشکند سپس از آنجا میرود.
سرجون به خانۀ آسیه به دیدن نیل میرود و میگوید امروز با هالوک در مورد او صحبت کرده و هالوک گفته باید از عشقش محافظت کند. او میگوید شب به خانۀ هالوک دعوت هستند. آسیه به خانۀ آراز میرود و از او میخواهد که آن خانه را پس ندهد و همانجا زندگی کنند. ولکان به خانۀ آراز میرود. او به آراز میگوید هالوک 35 سال مادر او را پنهان کرده بود و بهتر است آراز سراغ رازهای زندگی خودش برود. آراز شوکه میشود و داخل میرود و با مادرش بحث میکند. عایشه میگوید هالوک به او گفته بود پسر و شوهرش مردهاند و برای اینکه کسی اذیتش نکند او را به روستا برده بود. آراز به شدت عصبانی میشود و از خانه بیرون میرود. عایشه نگران میشود و آسیه سریع دنبال آراز میرود.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
قسمت بعدی - سریال صداقت سیز قسمت صد و بیست و شش 126 قسمت قبلی - سریال صداقت سیز قسمت صد و بیست و چهار 124 Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part 126 Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part 124منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت صد و بیست و پنج صداقت سیز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران