قسمت صد و سی و نه صداقت سیز
صبح روز بعد ولکان به درین میگوید او و علی میخواهند برای تعطیلات به سفر بروند. او اسمی از آسیه نمیبرد. درین بهخاطر اینکه ولکان عصبانی نشود چیزی به روی خودش نمیآورد و طبیعی رفتار میکند.
گونول به خانۀ آسیه میرود و بخاطر اینکه درین را اذیت میکند او را تهدید میکند و میگوید حالا که به خواستهاش رسیده باید فیلم را پاک کند. آسیه با حرص میگوید تنها در صورتی فیلم را پاک میکند که گونول و درین بدون ولکان از تکیرداغ بروند. گونول عصبی میشود. همان لحظه ولکان با آسیه تماس میگیرد و آسیه به عمد مقابل گونول به او میفهماند که او، ولکان و علی قرار است به ساپانجا بروند.
ولکان از خانه بیرون میرود. گونول با او تماس میگیرد و میخواهد او را ببیند. ولکان میگوید در حال رفتن به سفر به علیست. گونول از اینکه ولکان دروغ میگوید عصبانی میشود اما بخاطر فیلم نمیتواند چیزی بگوید. آسیه به بیمارستان و به اتاق سابق خودش برمیگردد. جیران به دیدن آسیه میرود و میگوید از سرجون خبر ندارد. آسیه میگوید سرجون و نیل به ماه عسل رفتهاند. سپس جیران را نصیحت میکند و میگوید نمیتواند کاری کند که ازدواج نیل و سرجون خراب بشود و نباید فریب حرفهای درین را بخورد.
نیل و سرجون در حیاط هتل آنتالیا نشستهاند و صبحانه میخورند. یک زوج در میز کناری هستند که بچه دارند. آنها از نیل و سرجون در مورد بچه سؤال میکنند. سرجون میگوید بچه او در راه است. نیل عصبی میشود و میگوید بچه او از زن دیگریست و از او نیست. سپس با دلخوری به اتاق برمیگردد. سرجون پیش نیل میرود و میگوید منظوری نداشته. نیل میگوید او حتی دور از تکیرداغ هم نمیتواند از این موضوع فرار کند و همهجا با موضوع بچه سرجون روبهرو میشود و تحمل این شرایط برایش سخت است. سپس میگوید اگر خودش حامله بود و شرایط برعکس بود سرجون تحمل نمیکرد. سرجون از حرف نیل بهشدت عصبانی میشود.
آسیه در بیمارستان پیش دریا میرود و میگوید او و ولکان و علی قرار است به ساپانجا بروند و مطمئن است گونول این خبر را به درین میدهد. درین با اونور قرار میگذارد. او به اونور میگوید دستیار آسیه وقتی اونور او را بوسیده از آنها فیلم گرفته و اگر آسیه فیلم را پخش کند او بیچاره میشود و دیگر نمیتواند دخترش را ببیند. او از اونور خواهش میکند که اگر ولکان پیشش آمد و چیزی در مورد فیلم پرسید بگوید فیلم قدیمی بوده و مربوط به زمانیست که ولکان و درین مشکل داشتهاند. اونور عصبانی میشود و میگوید قول نمیدهد که حقیقت را به ولکان نگوید سپس میرود.
ولکان، آسیه، علی و ایپک در مسیر رفتن به ساپانجا هستند. وقتی درین به خانه میرود گونول با تردید به او در مورد سفر آسیه و ولکان به ساپانجا میگوید. درین با شنیدن اسم ساپانجا به شدت عصبانی میشود و سریع سوار ماشین میشود تا به آنجا برود. گونول سعی دارد جلوی او را بگیرد اما فایدهای ندارد و خودش هم سوار ماشین میشود. درین با سرعت زیادی رانندگی میکند.
ایپک و علی در اطراف هتل میچرخند و ولکان و آسیه داخل میروند. شب آنها به رستوران هتل میروند و آسیه سعی دارد از گذشتهها بگوید و خودش را مشتاق بودن با ولکان نشان میدهد. ولکان خوشحال میشود. پلین که بیرون هتل است به آسیه خبر میدهد که درین به آنجا رسیده. آسیه پنهانی پیش مدیر رستوران میرود و آهنگی که برای خودش و ولکان خاطرهانگیز بود و ولکان و درین هم در ساپانجا با آن آهنگ خاطره دارند را به مدیر رستوران میدهد تا آنرا پخش کند سپس سر میز برمیگردد و به عمد به ولکان پیشنهاد میدهد که با هم برقصند. ولکان قبول میکند.
درین و گونول به رستوران میرسند و درین با دیدن رقص آسیه و ولکان شوکه و عصبانی میشود. او جلو میآید و ولکان دستپاچه میشود. درین با عصبانیت به ولکان میگوید آسیه از او و اونور که بخاطر حسادت ولکان پیشش رفته و او را بوسیده فیلم گرفته و با آن فیلم مدام او را تهدید میکند و از طرفی به عمد نقشه کشیده تا او به آنجا بیاید و آنها را ببیند. او میگوید ولکان نباید فریب آسیه را بخورد و همه کارهایش تلهای برای آنهاست. ولکان شوکه میشود و به آسیه نگاه میکند.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
قسمت بعدی - سریال صداقت سیز قسمت صد و چهل 140 قسمت قبلی - سریال صداقت سیز قسمت صد و سی و هشت 138 Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part 140 Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part 138منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت صد و سی و نه صداقت سیز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران