تماشای یک نمایشگاه پر از رنگ ونشاط

نمایشگاه گردشگری وصنایع دستی شب گذشته در حالی به کار خود پایان داد که خنکای پاییزی و تعداد کم خریداران اجناس صنایع دستی اسباب نارضایتی برخی از غرفه داران شده بود و البته در این میان برخی غرفه داران نیز از حضور در نمایشگاه ابراز رضایت می‌کردند.

با جمعی ازخبرنگاران و روابط عمومی میراث فرهنگی استان راهی نمایشگاه بزرگ گردشگری و صنایع دستی واقع در جاده کرمان به باغین می شویم،  نمایشگاهی رنگارنگ که همان ابتدای امر با چادر‌های عشایری و منگوله‌های رنگی و بوی آش دوغ اهالی شمال غرب ایران هوش از سرمان می‌پراند.

سه سالن نمایشگاه را غرفه‌های بزرگ وکوچک صنایع دستی کوچک وبزرگ و البته شرکت‌های گردشگری پر کرده اند.

 

 

کار‌های زیبا و دست دوز در غرفه‌های لباس، صنایع تزئینی دستی با ظرافت‌ خاص وحتی با برند‌های تبلیغاتی جالب تمام سه ساعت وقت مان را پر می‌کند و وقتی که برای بازگشت سوار ون می‌شویم باخودم می‌گویم کاش زمان بیشتری گذاشته بودم فقط برای سیراب شدن چشمانم ازاین همه زیبایی و رنگ های شاد و دلنواز وبوسی چوب و رنگ های طبیعی.

غرفه کار‌های معرق از اردبیل با کار‌های بسیار زیبا و ظریف آنچنان زیبا و قشنگ است که دوست دارم ساعت‌ها فقط یکی از تابلوهایش را تماشا کنم وتحسین کنم، تابلوهایی که اغلب کارهای چند بعدی بسیار نفس گیری را ارائه کرده اند وتابلوی چند میلیونی که دلم را می برد!افسوس که قیمت‌ها به حقوق خبرنگاری من نمی‌خورد .

غرفه دار معرق اردبیل از زمان نمایشگاه انتقاد دارد ومی گوید: باید دوشنبه نمایشگاه را آغاز می‌کردند که روز جمعه اختتامیه نمایشگاه باشد و مردم بیشتری برای بازدید و خرید بیایند، حرف کاملا پسندیده‌ای است چرا که کرمانی‌ها ثابت کرده اند روز‌های اخر نمایشگاه‌های این چنینی را در صورتی که جمعه باشد با استقبال بیشتری می‌پذیرند.

 

غرفه هرمزگان با کار‌های صدفی زیبا که از صدف در تهیه فانتزی‌های کوچک استفاده کرده است ودستبند و جاسوییچی و گل سر‌های زیبا با انواع صدف، یکی دو قطعه کوچک برای خوشحالی فروشنده خانم می‌خرم و به غرفه دیگر استان هرمزگان که کار‌های دست دوزی لباس است سرک می‌کشیم یکی از دوستان شال بسیار زیبا و ظریف کار شده‌ای را می‌خرد و من لباس‌های سنگین و دست دوز شده را زیر رو می‌کنم وبا خودم می‌گویم چقدر خوب بود تمام زنان سرزمینم چنین لباس‌های شادی بپوشند فارغ از فرهنگ وزیست بوم شان.

زنان غرفه دار چون دیگر بندرنشینان مهربان وخونگرم پاسخ سوالات ما را درباره نحوه دوخت و جنس لباس ها می دهند لباس هایی که از سر ورویسان اصالت می بارد و باید بجای لباس های نازیبایی که به عنوان لباس شب دوخته می شود ، در بازارها حضور داشته باشند اما افسوس..

 

 

 

توجه به صنایع دستی مناطق محروم استان

غرفه کوچکی از دستبند‌های رنگی شبیه آنچه اقوام بلوچ تهیه می‌کنند توجهم را جلب می‌کند دو خانم جوان و آرام کنار هم نشسته و منتظر خریداران، از شهرستان فهرج و دهستان چاهدگال آمده اند برایم خیلی جالب است حضور یک صنایع دستی با این سرمایه کم درمیان صنایع دستی پرطمطراق، می‌پرسم استقبال از نمایشگاه چطور بود با نجابتی خاص پاسخ می‌دهد: خوب بود و مامقداری فروش داشتیم هرچند که ما برای اولین بار در نمایشگاه شرکت کرده بودیم.

تن صدای ضعیف شان وادارم می کند بجای سوال پرسیدن دست دوخته هایشان را ببینم، شال های سنتی زیبا، مانتوهای سنتی و لباس های بلوچی زیبا که مملو از تزئینات خاص هستند.

بافته های بلوچی همیشه از حجب وحیای صاحبان شان حکایت دارد، تمام لباس ها و دست بافته ها ساده اما زیبا ومنظم است.

استان‌هایی مانند تهران،اصفهان ، آذربایجان شرقی، خراسان رضوی وایل قشقایی را در نمایشگاه می‌بینیم، اما اغلب غرفه‌ها متعلق به استان کرمان است.

اتفاق جالبی که رخ داده است حضور برخی صنایع دستی مانند نمدمالی و همجوشی شیشه یا وتلیدکنندگان سفالینه‌های زیبا وکار‌های چوب قشنگ از شهرستان‌های مختلف استان کرمان درنمایشگاه است که قبلا شاهد حضور برندهای بزرگ این نمونه آثار از دیگر استان‌ها بودیم.

ضرورت ایجاد نمایشگاه دائمی و متنوع صنایع دستی درکرمان

نمدمالی از شهرستان بم با تولید کفش‌های نمدی زیبا و رنگارنگ توجهم را جلب می‌کند از برگزاری نمایشگاه واندک فروشی که داشته اند راضی هستند ومی گویند دو ماه دیگر قرار است در تهران نمایشگاه داشته باشیم و امید زیادی به استقبال از آثار زیبای دستی خود دارند، کارشان در خور تحسین است وجای قدردانی از میراث فرهنگ استان برای حمایت از چنین صنایع دستی خرد در این نمایشگاه وجود دارد.

 

 

غرفه‌ها را یکی بعد از دیگری می‌بینم و با خودم فکر می‌کنم کاش چنین نمایشگاه‌های دائمی در استان وجود داشت که هم امکان فروش بهتر برای تهیه کنندگان چنین صنایعی فراهم می‌شد هم مردم می‌دانستند جایی برای دیدن وخریدن چنین آثاری وجود دارد و فرصتی پیش می آمد تا هفته ای یک روز یا ماهی یک روز چنین آثاری در قالب نمایشگاه ارائه می شد.

شاید به جرات بتوان گفت نمایشگاههای پراز رنگ و زیبایی صنایع دستی در نشاط بخشی به مردم بیش از حتی ورزش موثر است.

دریکی غرفه‌ها وقتی کار‌های فیروزه کوبی روی مس را می‌بینم از قیمت بالای آن گله می‌کنم و خانم غرفه دار می‌گوید می‌توانم خودم آموزش ببینم و این چنین می‌شود که باخودم فکر می‌کنم شاید درکنار خبرنگاری بشود فکری برای هنرمندشدن هم کرد از خبرنگاری که آبی گرم نشد!

 

 

غرفه گلیم شیریکی پیچ سیرجان بسیار زیبا و نفس گیراست فرش های رنگی  با بوی عطر پشم و سبک و لطیف که هرکدام حاصل ماهها تلاش بافندگان آن است غرفه دار خانم میانسالی است که در سکوت عبور مردمی که قدرت خرید صنایع دستی کوچک را ندارند نظاره می کند ، گلیم شیریکی پیچ گرانبها به جای خود!

، غرفه‌های روسری سنتی، کار‌های صدفی بوشهری‌ها که بسیار نفیس و البته گرانبها، غرفه میناکاری اصفهان، همجوشی شیشه تهران و صنایع سنگی خراسان همه وهمه کار‌های خوبی برای ارائه دارند.

آنتن ضعیف کارتخوان ها مصیبت اغلب غرفه داران

غرفه داری می‌گوید: استقبال مردم از نمایشگاه خوب بود منتها ما درک می‌کنیم قدرت خرید مردم کم شده است در نتیجه دراین شرایط توقع فروش آنچنانی نداریم، دیدگاه بسیار زیبایی دارد از استان یزد با صنایع چوبی در نمایشگاه شرکت کرده است والبته از کارتخوان و آنتن دهی ضعیف کارتخوان گله‌مند است خرید من هم زمان نیم ساعته‌ای برای پرداخت می‌برد؛ البته این شاکی اولی نیست قبل از آن هم دو سه غرفه دار دیگر ازنبود آنتن برای سیم کارت‌های دستگاه کارتخوان گلایه دارند که جا دارد مسئولین نمایشگاه جنوبشرق کرمان فکری برای این قضیه که مشکل همه نمایشگاه‌ها بوده است، بکنند.

 

در میان غرفه‌ها غرفه تولیدات مددجویان زندان‌های استان برایم جالب است کار‌هایی که در حد واندازه‌های رقابتی تولید شده و باید دست مریزاد گفت به تولیدکنندگان این صنایع دستی که در شرایط سخت در بند بودن چنین رنگ و نقشی را ارائه کرده اند.

شال بافی احیا شده کرمان هم به نمایشگاه آمد

غرفه شال بافی کرمان هم به این سبب که در فرصت کوتاهی که راه افتاده است موفق شده چنین تولیداتی را ارائه کند جای توجه دارد، از خانم غرفه دار می‌خواهم کار با دستگاه شال بافی را بمن نشان دهد و او می‌گوید : مکوی اصلی برای بافت شال را همراه نیاورده ام و البته بچه کوچکی روی پایش خوابیده است با این قول که یک روز به بازار رفته و کار با دستگاه را از نزدیک ببینم با وی خدا حافظی می‌کنم.

سری به سالن شرکت‌های گردشگری و پیمانکاران پروژه‌های گردشگری استان می‌زنیم، و البته بوی عطر چای از غرفه زیبای اقامتگاه بوم گردی قندچین نیز به مشام می‌رسد با سیاه چادری تمیز با عطر بوهای خاص مناطق کوه هزار ومنقلی از زغال آتشین که در کنار آن  چای آتشی دیوانه کننده خودنمایی می کند ، اما زمان برای نشستن و لذت بردن نیست و همراهانم رفته اند.

 از کنار غرفه حصیربافی قلعه گنج رد می‌شویم غرفه ای از کارهای حصیری جالب و زیبا و حصیربافی زن جنوبی استانم برایم تازگی دارد بدون نگاه به کارش مسلط به کارش ادامه می‌دهد و تنها در دقایقی کوتاه یک سبد زیبا می‌بافد!  فرز وسبک کار می کند والبته سبد بافته شده به دست او قیمت ناچیز دارد که در قبال تلاش و زحمت وسختکوشی که در کارش دارد چندین برابر ارزش دارد.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

 

ساعت حضورمان در نمایشگاه به اتمام رسیده وباید بیرون برویم هوای سرد پاییزی و بوی عطر آش ما را به سیاه چادر‌های عشایری می‌کشاند و کاسه‌ای آش طلب می‌کنیم؛ صدای زیبا و حزین یکی از زنان چادرنشین که چهره اش را نمی‌بینم می‌آید که می‌خواند درست مثل زنان عشایری که در کوه زیر آواز می‌زنند.

نمایشگاه صنایع دستی و گردشگری کرمان نیز به کار خود پایان می‌دهد، واقعیت این است اگرچه ضعف این نمایشگاه غیبت برخی برند‌های گردشگری و صنایع دستی بود، اما نقطه قوتی بنام توجه به صنایع دستی خرد استان به ویژه شهرستان‌های محروم استان دارد.
دیدن زنان جوان و کم سن تولید کننده اقلام مختلف صنایع دستی نشان دهنده این است که نگاه خوبی متوجه این افراد شده و برای حضور آنان در جمع بزرگتر‌ها اعتماد بنفس داده شده است و باید از متولیان صنایع دستی استان بخواهیم تا این نگاه‌ها تداوم داشته باشد و صنایع دستی مختلف استان را به عرصه نمایشگاه بکشاند.

مرضیه السادات حسینی راد

باشگاه خبرنگاران جوان کرمان کرمان

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: تماشای یک نمایشگاه پر از رنگ ونشاط