قسمت صد و بیست و یک عشق منطق انتقام

   سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و بیست و یک 121Eshgh Mantegh Entegham Serial Part 121

اسرا و اوزان که از اتاق خواب سروصدا می شنوند، به آن جا می روند و با دیدن پنجره باز اتاق تعجب می کنند. باریش و رویا قبل از رسیدن آن ها از پنجره فرار کرده اند و پشت دیوار پنهان شده اند. اوزان بیرون می رود تا ببیند آیا کسی را پیدا می کند یا نه. باریش چاقویی از جیبش خارج می کند تا اگر نیاز شد از آن استفاده کند. اما اوزان آن ها را نمی بیند و می رود. 

اکو و الیف با هم آشتی کرده اند و به خانه زمرد بازگشته اند. منکشه با خوشحالی چمدان اکو را برای او می آورد و به زمرد تحویل می دهد. زمرد به این فکر می کند که باز هم دردسری برای منکشه ترتیب بدهد. او مشغول تماشای تلویزیون است و یک گزارش از کوفته فروشی میبیند که همه از غذاهای او راضی هستند. زمرد لبخندی شیطانی بر لب می زند. 

رویا و باریش به محله شان بازمیگردند. طلبکاران باریش آنجا منتظر او هستند و تا او را می بینند او را گرفته و کتک می زنند. باریش دستبند دزدیده شده از خانه اوزان و اسرا را به آن ها می دهد و آن ها می گوید دو روز دیگر برای گرفتن باقی پول باز می گردند. 

صبح اسرا در خانه می بیند که اوزان دارد یک ویدیوی آموزش پیتزا می بیند و یادداشت برداری می کند. او با تمسخر ماجرای حسادت اوزان به افه را به رخش می کشد و اوزان این ماجرا را انکار می کند. اسرا به اوزان می گوید که او از بچگی به تمام پسران دور و بر اسرا حسادت می کرده و اوزان باز هم انکار می کند. 

افه و اسرا در شرکت هستند. او به اسرا می گوید صاحب یکی از کارخانه های پوشاک که بسیار هم معروف است از دوستان اوست و پیشنهاد همکاری داده است. اسرا از این موضوع استقبال می کند و می گوید باید هر چه زودتر برای بستن قرارداد با آن ها ملاقات کنیم. در همین زمینه، یک جلسه فوری در شرکت برگزار می شود. اوزان و اسرا هر کدام راه حل های جداگانه ای برای ارائه خدمات به مشتری مطرح می کنند و در نهایت قرار بر این می شود که هر دو راه حل را به مشتری بگویند و خود مشتری تصمیم بگیرد که می خواهد نوع همکاری چگونه باشد. اوزان و اسرا به صورت جداگانه برای خود تیم تشکیل می دهند. 

بعد از پایان جلسه هر دو برای هم کری خوانی می کنند و اوزان می گوید بهتر است از رقابت به نفع من کنار بروی و اسرا می گوید حتما تیم خودش برنده خواهد شد. آن ها که می بینند طرف مقابل کوتاه نمی آید، با هم شرط بندی می کنند و قرار می شود هر کسی که باخت، خواسته دیگری را عملی کند.

یارجین و منکشه برای باز کردن غذاخوری می روند اما در آن جا یک بنر بزرگ با عکس زمرد می بینند و روی آن نوشته شده به زودی در اینجا. منکشه به فکر فرو می رود که قرار است چه اتفاقی بیافتد. 

در دفتر اوزان و اسرا، رویا به اتاق اسرا می رود تا کلید خانه را سرجایش بگذارد. همان لحظه موسی وارد می شود و رویا را پشت میز می بیند. رویا دستپاچه می شود و موسی به او شک می کند. 

تیم اسرا تمام تلاشش را کرده و کارها را به بهترین نحو ممکن مدیریت کرده است. اسرا یک شعار تبلیغاتی هم برای تیم خودش در نظر گرفته است. موسی که خوشحالی آن ها را از دور می بیند، به اوزان خبر می دهد. اوزان که حسابی کنجکاو شده از اکو می خواهد از زیر زبان اسرا حرف بکشد و ایده های آن ها را بفهمد. اکو برای صرف ناهار به کنار تیم اسرا می رود. اسرا می داند که اوزان از روی فضولی هم که شده یک جاسوس برای او می فرستد. به همین دلیل به جای بیان ایده اصلی، یک ایده تقلبی و مسخره را مطرح می کند. اکو خبر را به اوزان می رساند و او که حسابی ایده را به تمسخر گرفته می گوید برای اجرایی شدن این ایده فقط نیم ساعت زمان نیاز دارند. 

زمرد با یک ون که روی آن عبارت کوفته های طلایی زمرد نوشته شده، به محل وارد می شود. او با بلندگو حسابی سرو صدا به پا کرده و مردم را به خرید کوفته دعوت می کند و می گوید در یک ساعت اول همه می توانند کوفته رایگان تهیه کنند. همه برای تهیه کوفته های زمرد حمله ور می شوند و منکشه حسابی حرص می خورد. 

پایان قسمت 121


برای آن‌که از قافله پندار (خبر و سرگرمی) عقب نمانید کلیک کنید و به تلگرام بیایید.
قسمت بعدی - سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و بیست و دو 122 قسمت قبلی - سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و بیست 120 Next Episode - Eshgh Mantegh Entegham Serial Part 122 Previous Episode - Eshgh Mantegh Entegham Serial Part 120

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت صد و بیست و یک عشق منطق انتقام