قسمت چهل محکوم

   
سریال محکوم قسمت چهل 40Mahkoom Serial Part 40

ساشا نگهبان شهربازی را به خانه‌اش می‌آورد و باریش با تهدید و کتک از او می‌خواهد بگوید که چه کسی چاقو را برداشته است. نگهبان می‌گوید خبر ندارد و آن زمان برای خوردن شام رفته بود. باریش عصبانی می‌شود و می‌خواهد او را بکشد. ساشا جلوی باریش را می‌گیرد.

فیرات در میخانه با عصبانیت در مورد اینکه نتوانستند چاقو را به دست بیاورند صحبت می‌کند. پاشا می‌گوید می‌داند زمان مناسبی نیست اما باید حتما به بدروم برود، بلیط‌ را پیدا کند و پول‌ها را بگیرد. همه به جز قنبر که پول برایش مهم است مخالفت می‌کنند و یادآوری می‌کنند که باید با گروه پیش بروند و دنبال مسائل شخصی خود نباشند. فیرات می‌گوید در زمان مناسبی، نقشه خوبی می‌کشد تا پاشا بتواند به سراغ بلیط برود. پاشا دلخور می‌شود و برای خواب به اتاق می‌رود.

خاله جمره به خانه برمی‌گردد؛ جمره که به شدت نگران بود، خیالش راحت می‌شود و از خاله‌اش می‌پرسد که کجا رفته بود. نازان می‌گوید به خانه خواهرش رفته بود و با دیدن وضعیت خانه می‌گوید حتما دزد به آنجا آمده است. جمره می‌گوید با خاله دیگرش تماس گرفته و او هم از نازان خبر نداشته است. جمره از اینکه نازان به او دروغ می‌گوید دلخور می‌شود. نازان بهانه می‌آورد و با گفتن اسم شخص دیگری، می‌گوید که پیش او بوده است. او به اتاق می‌رود و یک بسته را که همراهش بود زیر تشک تخت پنهان می‌کند.

روز بعد وقتی فیرات از خواب بیدار می‌شود، حاجی به او می‌گوید که پاشا و قنبر نیستند. فیرات از اینکه آن‌ها بی خبر رفته‌اند عصبانی می‌شود. پاشا و قنبر در اتوبوس هستند و می‌خواهند پیش آشنای پاشا بروند و ماشینی بگیرند و به بدروم بروند.

باریش و ساشا در شرکت هستند. طاهر پیش باریش می‌رود و به باریش برگه‌ای را می‌دهد که در آن شماره پلاک ماشینی که فیرات و بقیه با آن هستند. او روزی که در تله افتاده بود، شماره پلاک ماشین را برداشته بود. طاهر از باریش می‌خواهد به خاطر همدستی جمره با فیرات، او را هرچه زودتر از شرکت اخراج کند. باریش می‌گوید بعد از ماجرای فیرات، به جمره هم رسیدگی خواهند کرد.

در میخانه فیرات به خان بابا و حاجی می‌گوید تا زمانی که چاقو پیدا نشده، باید دخترش را پیش خودش بیاورد. او به حاجی می‌گوید با بکیر نقشه‌ای کشیده و حاجی و فیرات باید تغییر قیافه دهند و به عنوان گلفروش به خانه باریش بروند. بعد از رفتن فیرات و حاجی، یادگار پیش خان بابا می‌آید و با دلخوری روزنامه‌ای را به او نشان می‌دهد که در آن خبر کشته شدن ارول چاپ شده و کنار آن چهره کسی که قاتل است کشیده شده و شبیه خان بابا است. خان بابا به یادگار می‌گوید او ارول را نکشته است.

نازلی در خانه ناراحت است و غذا نمی‌خورد. بوگه با او صحبت می‌کند و می‌گوید می‌خواهد او را به جایی ببرد و سورپرایزش کند. فیرات و حاجی در لابی هستند و فیرات به نگهبان ساختمان می‌گوید از طرف باریش برای بوگه گل آورده است. نگهبان می‌خواهد با باریش یا ساشا تماس بگیرد و با او هماهنگ شود. همان لحظه بوگه و نازلی به لابی می‌آیند. نازلی از دیدن فیرات خوشحال می‌شود اما جلوی بادیگاردها به روی خودش نمی‌آورد که فیرات را شناخته است. فیرات دسته گل را به بوگه می‌دهد. نازلی به عمد عروسکش را زمین می‌اندازد و بعد از رفتنشان فیرات آن را برمی‌دارد.

ساشا و باریش، پلاک ماشین را که برای بکیر است ردیابی می‌کنند؛ آن‌ها ماشین بکیر را تعقیب می‌کنند. بکیر در حال خریدن مواد غذایی است.

بوگه و نازلی در ماشین هستند. بوگه برگه یادداشت روی گل را می‌خواند که در آن آدرسی نوشته شده و فیرات از او خواسته نازلی را به آن آدرس ببرد.

پاشا و قنبر در تعمیرگاه هستند و منتظرند تا تعمیرکار ماشینی را که دوست پاشا تهیه کرده، تعمیر کنند. پاشا از اینکه دوستش ماشین قدیمی و خراب پیدا کرده عصبانی است. مجاهد هم برای تعمیر ماشینش به آن تعمیرگاه می‌رود و پاشا و قنبر سریع پنهان می‌شوند.

پایان قسمت 40

دیدگاه‌ها


برای آن‌که از قافله پندار (خبر و سرگرمی) عقب نمانید کلیک کنید و به تلگرام بیایید.
قسمت بعدی - سریال محکوم قسمت چهل و یک 41 قسمت قبلی - سریال محکوم قسمت سی و نه 39 Next Episode - Mahkoom Serial Part 41 Previous Episode - Mahkoom Serial Part 39

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت چهل محکوم