قسمت شصت و سه محکوم

   
سریال محکوم قسمت شصت و سه 63Mahkoom Serial Part 63

شب در خانه فیرات به حاجی می‌گوید امروز مادرش به دادگستری آمده بوده و او هم تصور می‌کند که حاجی برادرش را کشته است. حاجی ناراحت می‌شود. فیرات او را دلداری می‌دهد و می‌گوید او را نجات خواهد داد.

بوگه و باریش در خانه در مورد سفرشان صحبت می‌کنند. بکیر با شنود صدای آن‌ها را می‌شنود و سریع با فیرات تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که آن‌ها می‌خواهند فردا بعد از مراسم خیریه فرار کنند. فیرات با خان بابا و قنبر صحبت می‌کند و می‌گوید آن‌ها باید اطلاعاتی در مورد ساواش به دست بیاورند تا بتوانند باریش را به عنوان ساواش و به‌خاطر کارهای قاچاق و غیر قانونی بازداشت کنند و جلوی فرار او را بگیرند. 

باریش به اسکله پیش ساشا می‌رود. ساشا از باریش ناراحت است و با طعنه می‌گوید که خبر دارد او و بوگه قرار است بروند و او همراهشان نخواهد رفت. باریش یک بلیط به ساشا نشان می‌دهد و می‌گوید بدون او جایی نمی‌رود. ساشا خوشحال می‌شود.

فیرات در دادگستری به اتاق خود می‌رود و متوجه پاکتی روی زمین می‌شود. در پاکت، یادداشتی از طرف زاهد است و در آن از او خواسته شب به مراسم خیریه برود و مدارکی که برای دستگیری باریش نیاز دارد را از آنجا بردارد. 

شب، مراسم یادبود تومریس در خیریه یساری در حال برگزاری است. بوگه اسم فیرات را در لیست خیرین با اهدای مبلغ بالایی می‌بیند و عصبی می‌شود و موضوع را به باریش می‌گوید. فیرات به همراه بکیر و نازلی وارد مراسم می‌شود. پاشا پنهانی از در پشتی به دفتر خیریه می‌رود تا در صندوق را باز کند و مدارک را بردارد. فیرات، زاهد را می‌بیند و می‌پرسد چرا دوباره باید به او اعتماد کند؟ زاهد می‌گوید سینیور او را تهدید کرده ولی حالا راهی به فیرات نشان می‌دهد که خودش باریش را دستگیر کند. 

باریش مقابل مهمانان شروع به سخنرانی در مورد مراسم می‌کند. او دوباره ساواش را از دور در توهماتش می‌بیند. 

حاجی و قنبر در خانه مشغول مشروب خوردن هستند. حاجی به خاطر ناراحت شدن مادرش ناراحت است و می‌گوید نمی‌تواند تحمل کند و می‌خواهد پیش او برود و بگوید قاتل نیست و حلالیت بطلبد. قنبر سعی دارد او را منصرف کند اما بعد حاجی را تایید می‌کند و می‌گوید باهم بروند. 

در مراسم باریش به سمت اتاق دفتر کار می‌رود. فیرات متوجه می‌شود و با هندزفری به پاشا خبر می‌دهد. وقتی باریش وارد اتاق می‌شود زاهد را آنجا می‌بیند و تعجب می‌کند. زاهد به خاطر تربیت بد باریش به او طعنه می‌زند و می‌گوید آن‌ها به بچه‌های زیادی در خیریه پناه داده‌اند و آن‌ها را تربیت کرده‌اند؛ اما برای بچه‌های خودشان فایده‌ای نداشته. باریش با حرص به زاهد می‌گوید قرار است از آنجا بروند و دیگر زاهد را نخواهد دید و او در تنهایی خواهد مرد؛ سپس بیرون می‌رود. 

بعد از رفتن باریش، پاشا از پشت دیوار بیرون می‌آید و در صندوق را باز می‌کند و مدارک را برمی‌دارد. شب بعد از مراسم بوگه در خانه مشغول جمع کردن چمدان‌ها است. باریش پیش بوگه می‌آید و او را بغل می‌کند و با یکدیگر می‌خوابند. 

در دادگستری، فیرات مدارکی که علیه ساواش هست را بررسی می‌کند و حکم جلب را صادر می‌کند. حاجی پنهانی به خانه مادرش می‌رود. او با گریه به مادرش می‌گوید قاتل نیست و سوء تفاهم شده و از او می‌خواهد که باورش کند. آن‌ها یکدیگر را بغل می‌کنند. 

فیرات به همراه ماموران به خانه باریش می‌رود. باریش از دیدن فیرات شوکه و عصبی می‌شود. فیرات حکم دستگیری را نشان می‌دهد و می‌گوید برای بردن بوگه آمده است. باریش و بوگه شوکه می‌شوند. فیرات و ماموران بوگه را به کلانتری می‌برند. باریش هم به آنجا آمده و عصبانی است. همان لحظه، ماموران دیگری حاجی را دستگیر کرده اند و او را به کلانتری می‌آورند. فیرات از دیدن حاجی شوکه می‌شود.

 

دیدگاه‌ها


برای آن‌که از قافله پندار (خبر و سرگرمی) عقب نمانید کلیک کنید و به تلگرام بیایید.
قسمت بعدی - سریال محکوم قسمت شصت و چهار 64 قسمت قبلی - سریال محکوم قسمت شصت و دو 62 Next Episode - Mahkoom Serial Part 64 Previous Episode - Mahkoom Serial Part 62

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت شصت و سه محکوم