جنگ جهانی سوم؛ اشتباهات هستهای که نزدیک بود موجب آرماگدون شود
- زاریا گوروت
- بیبیسی
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،تهدید شاید، اما نه یک تهدید هستهای
نیمه شب ۲۵ اکتبر ۱۹۶۲، کامیونی در ویسکانسین با شتاب در باند فرودگاه حرکت میکرد. فقط چند لحظه برای متوقف کردن یک پرواز زمان داشت.
دقایقی قبل، نگهبانی در مرکز هدایت بخش دولوث، در یک نظر شبحی را دیده بود که تلاش میکرد از حصار دور تأسیسات بالا برود. به آن شلیک کرد و آژیر خطر را به صدا درآورد، زیرا میترسید که این بخشی از یک حمله گستردهتر شوروی باشد. فوراً دزدگیرها در تمام پایگاههای هوایی منطقه به صدا درآمدند.
اوضاع با سرعت چشمگيری به وخامت گرايید. در پایگاه هوایی فولک فیلد، یک نفر کلید اشتباه را زد - بنابراین خلبانان به جای هشدار امنیتی استاندارد، صدای آژیر اضطراری را شنیدند که به آنها میگفت به سرعت به پرواز درآيند. ناگهان همه به جنب و جوش افتادند و مسلح به سلاحهای هستهای با شتاب به آسمان پرواز میکردند.
دوران اوج بحران موشکی کوبا بود و همه عصبی و هیجانزده بودند. یازده روز قبل، یک هواپیمای جاسوسی عکسهایی از پرتابگرها، موشکها و کامیونهای مخفی در کوبا گرفته بود که نشان میداد اتحاد شوروی برای حمله به اهدافی در سراسر ایالات متحده بسیج شده است. از آنجایی که جهان خیلی خوب می دانست، تنها یک حمله از طرف هر کدام از کشورها لازم بود تا باعث وخامت پیشبینیناپذیر اوضاع شود.
- تلویزیون روسیه درباره جنگ جهانی سوم هشدار داد
- روسیه چقدر سلاح هستهای دارد؟
دست بر قضا، اینبار پای هيچ عامل فریبکاری در میان نبود - حداقل، پای انسانی در میان نبود. گمان میرود که پیکری که در اطراف حصار دزدکی حرکت میکرد، یک خرس سیاه بزرگ بوده است. همه ماجراها به اشتباه رخ داده بودند.
اما در فولک فیلد، اسکادران هوایی هنوز واقعیت ماجرا را نمیدانستند. به آنها گفته شده بود که این یک تمرین نظامی نیست، و موقعی که سوار هواپیماهای خود میشدند، کاملاً باور داشتند که کار تمام شده - جنگ جهانی سوم آغاز شده است.
بالاخره، فرمانده پایگاه متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است. يکی از مسئولان چابک، وقتی خلبانها موتورهای خود را در باند فرودگاه روشن میکردند، با یک کامیون به سمت آنها رفت و مانع از پروازشان شد.
زمان را به جلو ببریم و به امروز بياييم. اضطراب اتمی دهه ۱۹۶۰ فراموش شده است. پناهگاههای هستهای متعلق به جاندوستهای عجیب و غریب و ابرثروتمندان است. نگرانیهای بقا متوجه تهدیدهای دیگری چون تغییرات اقلیمی شدهاند..
رفتن تا آستانه فاجعه
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،در جریان بحران کانال سوئز در سال ۱۹۵۶، پس از اینکه اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد که میتواند به لندن یا پاریس حمله کند، هواپیماهای ناشناس در حال پرواز بر فراز ترکیه شناسایی شدند اما معلوم شد که آنها قو هستند
به سادگی میتوان فراموش کرد که تقریباً ۱۴ هزار سلاح هستهای در جهان وجود دارد که در مجموع میتوانند زندگی حدود سه میلیارد نفر را نابود کنند - یا در صورت بروز زمستان هستهای، باعث انقراض گونههای مختلف شوند.
ما می دانیم که احتمال منفجر کردن عمدی هر کدام از این سلاحها توسط هر رهبری بسیار دور از انتظار است. هر چه باشد، چنين کاری فقط از ديوانگان برمیآيد.
چیزی که ما در نظر نگرفتهایم این است که ممکن است به تصادف این اتفاق بیفتد.
در مجموع، از زمان دستیابی به تسلیحات هستهای، حداقل ۲۲ مورد اشتباه هولناک قريب به وقوع فاجعه داشتهایم.
تا کنون، ما به خاطر حوادث بیخطری مانند دستهای از قوهای در حال پرواز، ماه، مشکلات جزئی رایانهای و شرایط غیرمعمول فضایی، تا مرز جنگ هستهای رفتهایم.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،بوریس یلتسین، رئیس جمهور سابق روسیه ۲۶ ژانویه ۱۹۹۵ گفت برای اولین بار، دیروز از کیف سیاه خود با دکمه هستهای که دو افسر همیشه با خود حمل میکنند استفاده کردم
در سال ۱۹۵۸، هواپیمایی به طور تصادفی یک بمب هستهای را در باغ پشتی یک خانواده رها کرد. معجزهای بود که هیچ کس کشته نشد، اگرچه مرغهای آن خانواده از بین رفتند.
حوادث ناگوار تا همین سال ۲۰۱۰ رخ داده است: نیروی هوایی ایالات متحده به طور موقت توانایی برقراری ارتباط با ۵۰ موشک هستهای را از دست داد، يعنی هیچ راهی برای شناسایی و توقف پرتاب خودکار وجود نداشت.
علیرغم هزینههای سرسام آور و پیچیدگیهای فناوری تسلیحات هستهای مدرن - انتظار میرود که ایالات متحده بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۸، ۴۹۷ میلیارد دلار برای تواناییهای خود هزینه کرده باشد - سابقه تاریخی خودش نشان میدهد که چقدر به راحتی تدابیر محافظتی ما میتواند با اشتباه انسانی یا حیوانات کنجکاو دچار خطا شوند.
اولین مورد برای یلتسین
در ۲۵ ژانویه ۱۹۹۵، بوریس یلتسین، رئیسجمهور وقت روسیه، اولین رهبر جهان در تاریخ شد که "چمدان هستهای" را فعال کرد - کیفی که حاوی دستورالعملها و فناوری برای انفجار بمبهای هستهای است.
متصدیان رادار یلتسین متوجه شده بودند که موشکی از سواحل نروژ پرتاب شده است و همانطور که موشک در آسمان بالا میرفت آنها با نگرانی نگاهش میکردند. به کجا میرفت - آیا موشکی مهاجم بود؟
منبع تصویر، Stanislav Kozlovskiy
توضیح تصویر،کیفی که شامل کنترلهای قابل حمل برای راه اندازی زرادخانه هستهای روسیه بود، اکنون در موزه یلتسین است
یلتسین در حالی که آن چمدان را در دست داشت، سرآسیمه با مشاوران ارشد خود در مورد اینکه آیا یک ضد حمله انجام دهد یا نه صحبت میکرد. فقط چند دقیقه مانده تا تصمیمگیری، متوجه شدند که موشک به سمت دریا رفته است و در نتيجه تهدیدی در کار نیست.
بعدها مشخص شد که این حمله اتمی نبوده، بلکه یک کاوشگر علمی بوده است که برای بررسی شفق شمالی فرستاده شده بود.
مقامات نروژی از این که چنین غوغایی ایجاد شده بود گیج شده بودند، زیرا این پرتاب حداقل یک ماه قبل به طور عمومی اعلام شده بود.
عقبگردی در کار نيست
مهم اين است که فرقی نمیکند حمله هستهای به دلیل یک اشتباه یا یک تهدید واقعی آغاز شود - وقتی حملهای هستهای آغاز شود راه برگشت ندارد.
ویلیام پری که در زمان رئیس جمهور سابق بیل کلینتون، وزیر دفاع ایالات متحده و در دولت کارتر، معاون وزیر دفاع بود، میگوید: "اگر رئیسجمهور به یک هشدار اشتباه، پاسخ دهد، در این صورت به تصادف جنگ هستهای را آغاز کرده است."
"و هیچ کاری نمیتواند در مورد آن انجام دهد. موشکها را نمی توان برگرداند و نمیتوان آنها را نابود کرد."
چرا بارها تا آستانه بروز این همه فاجعه رفتهایم؟ و برای جلوگیری از موارد دیگر در آینده چه میتوانیم بکنیم؟
حملات هستهای چگونه اتفاق میافتند
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسیپادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
پادکست
پایان پادکست
عامل احتمال بروز خطا، سیستمهای هشدار اوليهای است که در دوران جنگ سرد إيجاد شدهاند.
به جای اینکه منتظر بمانند تا موشکهای هستهای به هدف خود برخورد کنند - که طبیعتاً مدرکی واقعی برای حمله ارائه میکند - هدف این سیستمهای هشدار، شناسایی زودهنگام موشکها است تا قبل از نابودی سلاحهای خود، اقدام تلافیجویانه انجام شود.
برای انجام این کار شما به داده نیاز دارید.
بسیاری از آمریکاییها نمیدانند که ایالات متحده در حال حاضر تعدادی ماهواره دارد که همیشه بیصدا کشور را تحت نظر دارند، از جمله چهار ماهواره که در ارتفاع ۳۵۴۰۰ کیلومتری بالای زمین فعالیت میکنند.
آنها در "مدار زمینآهنگ" قرار دارند - واقع در یک مکان مناسب که هرگز موقعیت خود را نسبت به سیارهای که در حال چرخش به دور آن هستند تغییر نمیدهند.
يعنی آنها دید کم و بیش ثابتی از یک منطقه دارند، بنابراین میتوانند پرتاب هرگونه تهدید هستهای احتمالی را در هفت روز هفته و ۲۴ ساعت شبانه روز تشخیص دهند.
کاری که ماهوارهها نمیتوانند انجام دهند این است که یک موشک را در حال حرکت ردیابی کنند. برای این کار، ایالات متحده همچنین صدها ایستگاه راداری دارد که میتوانند موقعیت و سرعت موشکها را مشخص کنند و مسیر آنها را محاسبه کنند.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،۱۰ دقیقه مدت زمانی است که معمولا رهبران باید تصمیم بگیرند که آیا جنگ آخرالزمانی رخ بدهد یا نه
وقتی که نشانههای کافی مبنی بر وقوع یک حمله وجود داشته باشد، رئیسجمهور مطلع میشود. پری میگوید "بنابراین شاید حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه پس از پرتاب موشکها، رئیسجمهور این خبر را دریافت خواهد کرد." آنها وظیفه دشوار تصمیمگیری برای حمله متقابل را دارند.
پری می گوید: "این سیستمی کاملاً پیچیده است و تقریباً همیشه جواب میدهد. اما ما در مورد یک رویداد با احتمال کم با پیامدهای سنگین سخن میگوییم." کافی است فقط یک بار اتفاق بیفتد.
فناوری خودسر
دو نوع خطا وجود دارد که میتواند منجر به هشدار اشتباه شود - خطای فناوری و انسانی (یا اگر واقعاً بدشانس باشیم، هر دو با هم).).
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،پس از پرتاب موشک هیچ چیزی نمیتواند آن را متوقف کند
نمونه کلاسیک اولین مورد زمانی اتفاق افتاد که پری در سال ۱۹۸۰ برای جیمی کارتر، رئیسجمهور ایالات متحده کار میکرد.
پری می گوید: "خیلی تکاندهنده بود." ماجرا با یک تماس تلفنی در ساعت ۳:۰۰ شروع شد، که طی آن دفتر فرماندهی پدافند هوایی ایالات متحده به او اطلاع داد که رایانههای نظارتی ۲۰۰ موشک را کشف کردهاند که مستقیماً از اتحاد جماهیر شوروی به سمت ایالات متحده حرکت میکردند.
در آن زمان، آنها قبلاً متوجه شده بودند که این یک حمله واقعی نیست - کامپیوترها به نوعی آن را اشتباه گرفته بودند.
پری می گوید "آنها در واقع قبل از اینکه با من تماس بگیرند با کاخ سفید تماس گرفته بودند - آنها با رئیس جمهور تماس گرفتند. تماس از طریق مشاور امنیت ملی او انجام شد."
خوشبختانه او قبل از بیدار کردن رئیسجمهور چند دقیقه تأخیر کرد و در این مدت اطلاع یافتند که هشدار اشتباه بوده است.
اما اگر منتظر نمیماندند - اگر کارتر را فوراً بیدار میکردند، امروز جهان میتوانست جای بسیار متفاوتی باشد.
پری میگوید "اگر رئیسجمهور خودش تماس را جواب داده بود، حدود پنج دقیقه فرصت داشت تا تصمیم بگیرد که آیا اقدام کند یا نه. نیمه شب است، فرصتی برای مشورت با کسی وجود ندارد."
از آن لحظه به بعد، او هرگز به احتمال پرتاب اشتباه به عنوان یک مشکل فرضی فکر نکرد - این یک احتمال راستین و بسیار واقعی بود. او می گوید "میتوانم بگویم چیزی نمانده بود رخ بدهد."
منبع تصویر، Getty Images
در آن مورد، مشخص شد که مشکل یک تراشه معیوب در رایانهای است که سیستمهای هشدار اولیه کشور را اجرا میکند. آن تراشه بعداً با هزینهای کمتر از یک دلار جایگزین شد.
یک سال پیش از آن، پری رفتن تا آستانه فاجعه دیگری را تجربه کرده بود که متخصصی به طور ناخواسته یک نوار آموزشی را در کامپیوتر بارگذاری کرد و به طور تصادفی جزئیات پرتاب موشک بسیار واقعی (در عين حال خیالی) را برای مراکز هشدار اصلی فرستاد.
اینجاست که به موضوع دخالت دادن مغزهای عمیقاً معیوب شامپانزههای دوپا در فرآیندی شامل سلاحهایی با قدرت ويران کردن کامل شهرها میرسيم.
و گذشته از متخصصان دست و پا چلفتی، اصلیترین افرادی که در اینجا باید نگران آنها باشیم کسانی هستند که واقعاً قدرت صدور مجوز حمله هستهای را دارند - رهبران جهان.
نابودی حتمی طرفین
منبع تصویر، Reuters
توضیح تصویر،یک دستیار نظامی ایالات متحده "فوتبال هستهای" را با کدهای پرتاب برای حمله موشکی حمل میکند
پری میگوید "رئیسجمهور ایالات متحده اختیار کامل برای پرتاب سلاحهای هستهای را دارد و او تنها کسی است که چنین اختیاری دارد - اختیار انحصاری."
این از زمان رئیسجمهور هری ترومن صادق بوده است. در طول جنگ سرد، این تصمیم به فرماندهان نظامی واگذار شد. اما ترومن معتقد بود که سلاحهای هستهای ابزاری سیاسی هستند و بنابراین باید تحت کنترل یک سیاستمدار باشند.
همه روسای جمهوری آمریکا هر جا باشند، توسط دستیار حمل کننده "فوتبال" هستهای، که حاوی کدهای پرتاب سلاحهای هستهای کشور است، دنبال میشوند.
آنها چه بر فراز کوه ، چه در سفر با هلیکوپتر یا سوار بر کشتی در اقیانوس، توانایی انجام یک حمله اتمی را دارند. تنها کاری که باید انجام دهند این است که عبارات لازم را بگویند و نابودی حتمی طرفین (MAD) - که در آن مهاجم و مدافع هر دو کاملا نابود میشوند - میتواند در چند دقیقه حاصل شود.
همانطور که بسیاری از سازمان ها و کارشناسان اشاره کردهاند، متمرکز کردن این قدرت در یک فرد واحد خطری بزرگ است.
الکل، مواد مخدر و پريشانی عاطفی
پری میگوید "چندین بار اتفاق افتاده است که یک رئیسجمهور بسيار بادهنوشی کرده است یا تحت تأثیر داروهایی که مصرف میکرده قرار داشته است. او ممکن است گرفتار بیماری روانی باشد. همه این موارد در گذشته اتفاق افتاده است."
هر چه بیشتر به آن فکر کنید، احتمالات نگرانکنندهتری پدیدار میشوند. اگر شب باشد، آیا رئیسجمهور خواب است؟ با وجود فقط چند دقیقه برای تصمیمگیری، حتی وقت ندارند هشیاری خود را به دست بیاورد، چه رسد به اینکه خود را با یک فنجان قهوه سر حال کنند. بعید به نظر میرسد که بیشترین آمادگی عمل را داشته باشد.
در اوت ۱۹۷۴، که ریچارد نیکسون، رئیسجمهور ایالات متحده، درگیر رسوایی واترگیت و در آستانه استعفا از سمت خود بود، از نظر بالینی افسرده و از نظر عاطفی پريشان شد.
شایعه شده بود که خسته است، مرتباً مارتینی میخورد و عموماً رفتار عجیبی دارد - ظاهراً یک مأمور سرویس مخفی یک بار او را در حال خوردن بیسکویت سگ دیده بود.
طبق گزارشها، نیکسون همیشه تحت تأثیر خشم، نوشیدن مشروبات الکلی و داروهای تجویزی قوی بوده است، اما این ماجرا بسیار جدیتر بود. و با این حال، او همچنان قدرت پرتاب سلاحهای هستهای را داشت.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،نیکسون علیرغم اینکه از نظر بالینی افسرده و از نظر عاطفی ناپایدار بود، همچنان صلاحیت پرتاب موشک های هستهای را داشت
مصرف مواد مخدر نیز یک مشکل در میان پرسنل نظامی است که از زرادخانه هستهای کشور محافظت میکنند. در سال ۲۰۱۶، چندین خدمه هوایی ایالات متحده که در یک پایگاه موشکی کار میکردند به مصرف مواد مخدر از جمله کوکائین و الاسدی اعتراف کردند و چهار نفر بعداً بابتاش محکوم شدند.
چگونه از یک حادثه فاجعهآمیز جلوگیری کنیم
با در نظر گرفتن همه اینها، پری با همکاری تام کولینا، مدیر سیاستگذاری در موسسه خیریه منع گسترش سلاحهای هستهای بنیاد پلاشرز، کتابی به نام "کلید: مسابقه جدید تسلیحات هستهای و قدرت ریاستجمهوری از ترومن تا ترامپ" نوشت. در این کتاب، آنها بیثبات و ناامن بودن تدابیر محافظتی هستهای فعلی را مطرح میکنند و راه حلهای ممکن را پیشنهاد میکنند.
اولاً، آنها مایلند که به اختیار انحصاری پایان داده شود - تا تصمیمات در مورد پرتاب این سلاحهای کشتار جمعی به صورت دموکراتیک گرفته شود و تأثیر هر گونه اختلال روانی بر تصمیم کاهش یابد. در ایالات متحده، این به معنای برگزاری رأی گیری در کنگره است.
پری میگوید:"این کار تصمیم در مورد پرتاب آنها را به تأخیر میاندازد."
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،یک ضد حمله میتواند از سمت دریا صورت گیرد
معمولاً فرض بر این است که یک واکنش هستهای باید به سرعت اتفاق بیفتد، قبل از اینکه توانایی حمله متقابل از بین برود. اما حتی اگر بسیاری از شهرها و همه موشکهای مستقر در ایالات متحده توسط سلاحهای هستهای از بین بروند، دولت همچنان میتواند به زیردریاییهای نظامی مجوز پرتاب بدهد.
کولینا میگوید "تنها نوع تلافی مجاز وقتی است که بدانید آنها در حال حمله هستند. هرگز نباید به هشداری که ممکن است اشتباه باشد پاسخ دهیم". و تنها راه واقعاً قابل اعتماد برای اطمینان از واقعی بودن یک تهدید آن است که منتظر بمانید تا روی زمین بیايد.
رفتار با تأنی بیشتر به کشورها اجازه میدهد تا مزایای بازدارنده نابودی حتمی طرفین را حفظ کنند، اما با احتمال بسیار کمتری برای ورود کورکورانه به یک جنگ هستهای، به خاطر مثلا بالا رفتن یک خرس از حصار.
پیشقدم نشدن
ثانیاً، پری و کولینا استدلال میکنند که قدرتهای هستهای متعهد شدهاند که فقط از سلاحهای هستهای برای تلافی استفاده کنند - و هرگز پیش قدم نباشند.
کولینا میگوید "چین نمونه جالبی است، زیرا در حال حاضر سیاست پیشقدم نشدن را دارد. آنها اعلام کردهاند که در شرایط بحرانی ابتدا از سلاحهای هستهای استفاده نخواهند کرد و این سیاست قابل قبول است چون چین کلاهکهای خود را [که حاوی مواد هستهای است] از موشکهایش [سیستم پرتاب] جدا میکند."
این به معنی آن است که چین باید قبل از شروع حمله، این دو را با هم جفت کند، و با وجود ماهوارههای زیادی که دائماً این موضوع را زیر نظر دارند، احتمالاً کسی متوجه میشود..
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،چین و هند تنها قدرتهای هستهای هستند که به سیاست عدم استفاده اولیه متعهد شدهاند
قابل توجه است که ایالات متحده و روسیه چنین سیاستی ندارند - آنها حق پرتاب سلاحهای هسته ای خود را حتی در پاسخ به روشهای جنگ متعارف برای خود محفوظ میدانند. اتخاذ "عدم استفاده اولیه" توسط دولت اوباما مورد بررسی قرار گرفت، ولی هرگز نتوانستند تصمیمی دربارهاش بگیرند.
در نهایت، نويسندگان کتاب استدلال میکنند که به نفع کشورهاست که موشکهای بالستیک قارهپیمای خود را به طور کامل کنار بگذارند، چون یک حمله هستهای میتواند آنها را نابود کند. اینها سلاحهایی هستند که در صورت احتمال یک حمله، اما عدم تایید آن، به احتمال زیاد با عجله به کار گرفته میشوند.
لغو یک حمله
امکان دیگر این است که در صورتی که آشکار شود یک حرکت تحریکآمیز، هشدار اشتباه بوده است، امکان لغو موشکهای هستهای وجود داشته باشد. کولینا میگوید "این جالب است چون وقتی پروازهای آزمایشی انجام میدهیم، میتوانند این کار را انجام دهند."
"اگر آنها از مسیر خود خارج شوند، میتوانند خود را نابود کنند. اما ما این کار را با موشکهای زنده انجام نمیدهیم، چون میترسیم دشمن به نحوی کنترل از راه دور را بدست بگیرد و بتواند آنها را غیرفعال کند."
منبع تصویر، Getty Images
و راههای دیگری نیز وجود دارد که میتوان از فناوریهای یک کشور علیه خود آنها استفاده کرد.
همانطور که ما بیشتر و بیشتر به رایانههای پیشرفته وابسته میشویم، نگرانی فزایندهای وجود دارد که هکرها، ویروسها یا رباتهای هوش مصنوعی بتوانند یک جنگ هستهای را آغاز کنند.
کولینا میگوید "ما معتقدیم که با افزایش خطر حملات سایبری، احتمال هشدارهای اشتباه افزایش یافته است."
به عنوان مثال، یک سیستم کنترلی میتواند با این تصور که موشکی در راه است، فریب داده شود، که میتواند به معنای فریب رئیسجمهور برای انجام یک ضدحمله باشد.
البته مشکل بزرگتر این است که کشورها میخواهند سلاحهای هستهای آنها به سرعت پاسخگو و استفاده از آنها آسان باشد - و با فشار دادن یک دکمه در دسترس باشند. این امر به ناچار مهار استفاده از آنها را دشوارتر میکند.
اگرچه جنگ سرد مدتهاست که از بین رفته است، کولینا خاطرنشان میکند که ما هنوز برای یک حمله غافلگیرانه و بیخبر آمادهایم - در حالی که در واقعیت، اکنون در دنیایی کاملاً متفاوت زندگی میکنیم.
طرفه آن است که بسیاری از کارشناسان موافقند که تا حد زیادی بزرگترین تهدید از جانب همان سیستمهای پرتابی است که قرار است از ما محافظت کنند.
- زاریا گوروت
- بیبیسی
نیمه شب ۲۵ اکتبر ۱۹۶۲، کامیونی در ویسکانسین با شتاب در باند فرودگاه حرکت میکرد. فقط چند لحظه برای متوقف کردن یک پرواز زمان داشت.
دقایقی قبل، نگهبانی در مرکز هدایت بخش دولوث، در یک نظر شبحی را دیده بود که تلاش میکرد از حصار دور تأسیسات بالا برود. به آن شلیک کرد و آژیر خطر را به صدا درآورد، زیرا میترسید که این بخشی از یک حمله گستردهتر شوروی باشد. فوراً دزدگیرها در تمام پایگاههای هوایی منطقه به صدا درآمدند.
اوضاع با سرعت چشمگيری به وخامت گرايید. در پایگاه هوایی فولک فیلد، یک نفر کلید اشتباه را زد - بنابراین خلبانان به جای هشدار امنیتی استاندارد، صدای آژیر اضطراری را شنیدند که به آنها میگفت به سرعت به پرواز درآيند. ناگهان همه به جنب و جوش افتادند و مسلح به سلاحهای هستهای با شتاب به آسمان پرواز میکردند.
دوران اوج بحران موشکی کوبا بود و همه عصبی و هیجانزده بودند. یازده روز قبل، یک هواپیمای جاسوسی عکسهایی از پرتابگرها، موشکها و کامیونهای مخفی در کوبا گرفته بود که نشان میداد اتحاد شوروی برای حمله به اهدافی در سراسر ایالات متحده بسیج شده است. از آنجایی که جهان خیلی خوب می دانست، تنها یک حمله از طرف هر کدام از کشورها لازم بود تا باعث وخامت پیشبینیناپذیر اوضاع شود.
دست بر قضا، اینبار پای هيچ عامل فریبکاری در میان نبود - حداقل، پای انسانی در میان نبود. گمان میرود که پیکری که در اطراف حصار دزدکی حرکت میکرد، یک خرس سیاه بزرگ بوده است. همه ماجراها به اشتباه رخ داده بودند.
اما در فولک فیلد، اسکادران هوایی هنوز واقعیت ماجرا را نمیدانستند. به آنها گفته شده بود که این یک تمرین نظامی نیست، و موقعی که سوار هواپیماهای خود میشدند، کاملاً باور داشتند که کار تمام شده - جنگ جهانی سوم آغاز شده است.
بالاخره، فرمانده پایگاه متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است. يکی از مسئولان چابک، وقتی خلبانها موتورهای خود را در باند فرودگاه روشن میکردند، با یک کامیون به سمت آنها رفت و مانع از پروازشان شد.
زمان را به جلو ببریم و به امروز بياييم. اضطراب اتمی دهه ۱۹۶۰ فراموش شده است. پناهگاههای هستهای متعلق به جاندوستهای عجیب و غریب و ابرثروتمندان است. نگرانیهای بقا متوجه تهدیدهای دیگری چون تغییرات اقلیمی شدهاند..
رفتن تا آستانه فاجعه
به سادگی میتوان فراموش کرد که تقریباً ۱۴ هزار سلاح هستهای در جهان وجود دارد که در مجموع میتوانند زندگی حدود سه میلیارد نفر را نابود کنند - یا در صورت بروز زمستان هستهای، باعث انقراض گونههای مختلف شوند.
ما می دانیم که احتمال منفجر کردن عمدی هر کدام از این سلاحها توسط هر رهبری بسیار دور از انتظار است. هر چه باشد، چنين کاری فقط از ديوانگان برمیآيد.
چیزی که ما در نظر نگرفتهایم این است که ممکن است به تصادف این اتفاق بیفتد.
در مجموع، از زمان دستیابی به تسلیحات هستهای، حداقل ۲۲ مورد اشتباه هولناک قريب به وقوع فاجعه داشتهایم.
تا کنون، ما به خاطر حوادث بیخطری مانند دستهای از قوهای در حال پرواز، ماه، مشکلات جزئی رایانهای و شرایط غیرمعمول فضایی، تا مرز جنگ هستهای رفتهایم.
در سال ۱۹۵۸، هواپیمایی به طور تصادفی یک بمب هستهای را در باغ پشتی یک خانواده رها کرد. معجزهای بود که هیچ کس کشته نشد، اگرچه مرغهای آن خانواده از بین رفتند.
حوادث ناگوار تا همین سال ۲۰۱۰ رخ داده است: نیروی هوایی ایالات متحده به طور موقت توانایی برقراری ارتباط با ۵۰ موشک هستهای را از دست داد، يعنی هیچ راهی برای شناسایی و توقف پرتاب خودکار وجود نداشت.
علیرغم هزینههای سرسام آور و پیچیدگیهای فناوری تسلیحات هستهای مدرن - انتظار میرود که ایالات متحده بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۸، ۴۹۷ میلیارد دلار برای تواناییهای خود هزینه کرده باشد - سابقه تاریخی خودش نشان میدهد که چقدر به راحتی تدابیر محافظتی ما میتواند با اشتباه انسانی یا حیوانات کنجکاو دچار خطا شوند.
اولین مورد برای یلتسین
در ۲۵ ژانویه ۱۹۹۵، بوریس یلتسین، رئیسجمهور وقت روسیه، اولین رهبر جهان در تاریخ شد که "چمدان هستهای" را فعال کرد - کیفی که حاوی دستورالعملها و فناوری برای انفجار بمبهای هستهای است.
متصدیان رادار یلتسین متوجه شده بودند که موشکی از سواحل نروژ پرتاب شده است و همانطور که موشک در آسمان بالا میرفت آنها با نگرانی نگاهش میکردند. به کجا میرفت - آیا موشکی مهاجم بود؟
یلتسین در حالی که آن چمدان را در دست داشت، سرآسیمه با مشاوران ارشد خود در مورد اینکه آیا یک ضد حمله انجام دهد یا نه صحبت میکرد. فقط چند دقیقه مانده تا تصمیمگیری، متوجه شدند که موشک به سمت دریا رفته است و در نتيجه تهدیدی در کار نیست.
بعدها مشخص شد که این حمله اتمی نبوده، بلکه یک کاوشگر علمی بوده است که برای بررسی شفق شمالی فرستاده شده بود.
مقامات نروژی از این که چنین غوغایی ایجاد شده بود گیج شده بودند، زیرا این پرتاب حداقل یک ماه قبل به طور عمومی اعلام شده بود.
عقبگردی در کار نيست
مهم اين است که فرقی نمیکند حمله هستهای به دلیل یک اشتباه یا یک تهدید واقعی آغاز شود - وقتی حملهای هستهای آغاز شود راه برگشت ندارد.
ویلیام پری که در زمان رئیس جمهور سابق بیل کلینتون، وزیر دفاع ایالات متحده و در دولت کارتر، معاون وزیر دفاع بود، میگوید: "اگر رئیسجمهور به یک هشدار اشتباه، پاسخ دهد، در این صورت به تصادف جنگ هستهای را آغاز کرده است."
"و هیچ کاری نمیتواند در مورد آن انجام دهد. موشکها را نمی توان برگرداند و نمیتوان آنها را نابود کرد."
چرا بارها تا آستانه بروز این همه فاجعه رفتهایم؟ و برای جلوگیری از موارد دیگر در آینده چه میتوانیم بکنیم؟
حملات هستهای چگونه اتفاق میافتند
عامل احتمال بروز خطا، سیستمهای هشدار اوليهای است که در دوران جنگ سرد إيجاد شدهاند.
به جای اینکه منتظر بمانند تا موشکهای هستهای به هدف خود برخورد کنند - که طبیعتاً مدرکی واقعی برای حمله ارائه میکند - هدف این سیستمهای هشدار، شناسایی زودهنگام موشکها است تا قبل از نابودی سلاحهای خود، اقدام تلافیجویانه انجام شود.
برای انجام این کار شما به داده نیاز دارید.
بسیاری از آمریکاییها نمیدانند که ایالات متحده در حال حاضر تعدادی ماهواره دارد که همیشه بیصدا کشور را تحت نظر دارند، از جمله چهار ماهواره که در ارتفاع ۳۵۴۰۰ کیلومتری بالای زمین فعالیت میکنند.
آنها در "مدار زمینآهنگ" قرار دارند - واقع در یک مکان مناسب که هرگز موقعیت خود را نسبت به سیارهای که در حال چرخش به دور آن هستند تغییر نمیدهند.
يعنی آنها دید کم و بیش ثابتی از یک منطقه دارند، بنابراین میتوانند پرتاب هرگونه تهدید هستهای احتمالی را در هفت روز هفته و ۲۴ ساعت شبانه روز تشخیص دهند.
کاری که ماهوارهها نمیتوانند انجام دهند این است که یک موشک را در حال حرکت ردیابی کنند. برای این کار، ایالات متحده همچنین صدها ایستگاه راداری دارد که میتوانند موقعیت و سرعت موشکها را مشخص کنند و مسیر آنها را محاسبه کنند.
وقتی که نشانههای کافی مبنی بر وقوع یک حمله وجود داشته باشد، رئیسجمهور مطلع میشود. پری میگوید "بنابراین شاید حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه پس از پرتاب موشکها، رئیسجمهور این خبر را دریافت خواهد کرد." آنها وظیفه دشوار تصمیمگیری برای حمله متقابل را دارند.
پری می گوید: "این سیستمی کاملاً پیچیده است و تقریباً همیشه جواب میدهد. اما ما در مورد یک رویداد با احتمال کم با پیامدهای سنگین سخن میگوییم." کافی است فقط یک بار اتفاق بیفتد.
فناوری خودسر
دو نوع خطا وجود دارد که میتواند منجر به هشدار اشتباه شود - خطای فناوری و انسانی (یا اگر واقعاً بدشانس باشیم، هر دو با هم).).
نمونه کلاسیک اولین مورد زمانی اتفاق افتاد که پری در سال ۱۹۸۰ برای جیمی کارتر، رئیسجمهور ایالات متحده کار میکرد.
پری می گوید: "خیلی تکاندهنده بود." ماجرا با یک تماس تلفنی در ساعت ۳:۰۰ شروع شد، که طی آن دفتر فرماندهی پدافند هوایی ایالات متحده به او اطلاع داد که رایانههای نظارتی ۲۰۰ موشک را کشف کردهاند که مستقیماً از اتحاد جماهیر شوروی به سمت ایالات متحده حرکت میکردند.
در آن زمان، آنها قبلاً متوجه شده بودند که این یک حمله واقعی نیست - کامپیوترها به نوعی آن را اشتباه گرفته بودند.
پری می گوید "آنها در واقع قبل از اینکه با من تماس بگیرند با کاخ سفید تماس گرفته بودند - آنها با رئیس جمهور تماس گرفتند. تماس از طریق مشاور امنیت ملی او انجام شد."
خوشبختانه او قبل از بیدار کردن رئیسجمهور چند دقیقه تأخیر کرد و در این مدت اطلاع یافتند که هشدار اشتباه بوده است.
اما اگر منتظر نمیماندند - اگر کارتر را فوراً بیدار میکردند، امروز جهان میتوانست جای بسیار متفاوتی باشد.
پری میگوید "اگر رئیسجمهور خودش تماس را جواب داده بود، حدود پنج دقیقه فرصت داشت تا تصمیم بگیرد که آیا اقدام کند یا نه. نیمه شب است، فرصتی برای مشورت با کسی وجود ندارد."
از آن لحظه به بعد، او هرگز به احتمال پرتاب اشتباه به عنوان یک مشکل فرضی فکر نکرد - این یک احتمال راستین و بسیار واقعی بود. او می گوید "میتوانم بگویم چیزی نمانده بود رخ بدهد."
در آن مورد، مشخص شد که مشکل یک تراشه معیوب در رایانهای است که سیستمهای هشدار اولیه کشور را اجرا میکند. آن تراشه بعداً با هزینهای کمتر از یک دلار جایگزین شد.
یک سال پیش از آن، پری رفتن تا آستانه فاجعه دیگری را تجربه کرده بود که متخصصی به طور ناخواسته یک نوار آموزشی را در کامپیوتر بارگذاری کرد و به طور تصادفی جزئیات پرتاب موشک بسیار واقعی (در عين حال خیالی) را برای مراکز هشدار اصلی فرستاد.
اینجاست که به موضوع دخالت دادن مغزهای عمیقاً معیوب شامپانزههای دوپا در فرآیندی شامل سلاحهایی با قدرت ويران کردن کامل شهرها میرسيم.
و گذشته از متخصصان دست و پا چلفتی، اصلیترین افرادی که در اینجا باید نگران آنها باشیم کسانی هستند که واقعاً قدرت صدور مجوز حمله هستهای را دارند - رهبران جهان.
نابودی حتمی طرفین
پری میگوید "رئیسجمهور ایالات متحده اختیار کامل برای پرتاب سلاحهای هستهای را دارد و او تنها کسی است که چنین اختیاری دارد - اختیار انحصاری."
این از زمان رئیسجمهور هری ترومن صادق بوده است. در طول جنگ سرد، این تصمیم به فرماندهان نظامی واگذار شد. اما ترومن معتقد بود که سلاحهای هستهای ابزاری سیاسی هستند و بنابراین باید تحت کنترل یک سیاستمدار باشند.
همه روسای جمهوری آمریکا هر جا باشند، توسط دستیار حمل کننده "فوتبال" هستهای، که حاوی کدهای پرتاب سلاحهای هستهای کشور است، دنبال میشوند.
آنها چه بر فراز کوه ، چه در سفر با هلیکوپتر یا سوار بر کشتی در اقیانوس، توانایی انجام یک حمله اتمی را دارند. تنها کاری که باید انجام دهند این است که عبارات لازم را بگویند و نابودی حتمی طرفین (MAD) - که در آن مهاجم و مدافع هر دو کاملا نابود میشوند - میتواند در چند دقیقه حاصل شود.
همانطور که بسیاری از سازمان ها و کارشناسان اشاره کردهاند، متمرکز کردن این قدرت در یک فرد واحد خطری بزرگ است.
الکل، مواد مخدر و پريشانی عاطفی
پری میگوید "چندین بار اتفاق افتاده است که یک رئیسجمهور بسيار بادهنوشی کرده است یا تحت تأثیر داروهایی که مصرف میکرده قرار داشته است. او ممکن است گرفتار بیماری روانی باشد. همه این موارد در گذشته اتفاق افتاده است."
هر چه بیشتر به آن فکر کنید، احتمالات نگرانکنندهتری پدیدار میشوند. اگر شب باشد، آیا رئیسجمهور خواب است؟ با وجود فقط چند دقیقه برای تصمیمگیری، حتی وقت ندارند هشیاری خود را به دست بیاورد، چه رسد به اینکه خود را با یک فنجان قهوه سر حال کنند. بعید به نظر میرسد که بیشترین آمادگی عمل را داشته باشد.
در اوت ۱۹۷۴، که ریچارد نیکسون، رئیسجمهور ایالات متحده، درگیر رسوایی واترگیت و در آستانه استعفا از سمت خود بود، از نظر بالینی افسرده و از نظر عاطفی پريشان شد.
شایعه شده بود که خسته است، مرتباً مارتینی میخورد و عموماً رفتار عجیبی دارد - ظاهراً یک مأمور سرویس مخفی یک بار او را در حال خوردن بیسکویت سگ دیده بود.
طبق گزارشها، نیکسون همیشه تحت تأثیر خشم، نوشیدن مشروبات الکلی و داروهای تجویزی قوی بوده است، اما این ماجرا بسیار جدیتر بود. و با این حال، او همچنان قدرت پرتاب سلاحهای هستهای را داشت.
مصرف مواد مخدر نیز یک مشکل در میان پرسنل نظامی است که از زرادخانه هستهای کشور محافظت میکنند. در سال ۲۰۱۶، چندین خدمه هوایی ایالات متحده که در یک پایگاه موشکی کار میکردند به مصرف مواد مخدر از جمله کوکائین و الاسدی اعتراف کردند و چهار نفر بعداً بابتاش محکوم شدند.
چگونه از یک حادثه فاجعهآمیز جلوگیری کنیم
با در نظر گرفتن همه اینها، پری با همکاری تام کولینا، مدیر سیاستگذاری در موسسه خیریه منع گسترش سلاحهای هستهای بنیاد پلاشرز، کتابی به نام "کلید: مسابقه جدید تسلیحات هستهای و قدرت ریاستجمهوری از ترومن تا ترامپ" نوشت. در این کتاب، آنها بیثبات و ناامن بودن تدابیر محافظتی هستهای فعلی را مطرح میکنند و راه حلهای ممکن را پیشنهاد میکنند.
اولاً، آنها مایلند که به اختیار انحصاری پایان داده شود - تا تصمیمات در مورد پرتاب این سلاحهای کشتار جمعی به صورت دموکراتیک گرفته شود و تأثیر هر گونه اختلال روانی بر تصمیم کاهش یابد. در ایالات متحده، این به معنای برگزاری رأی گیری در کنگره است.
پری میگوید:"این کار تصمیم در مورد پرتاب آنها را به تأخیر میاندازد."
معمولاً فرض بر این است که یک واکنش هستهای باید به سرعت اتفاق بیفتد، قبل از اینکه توانایی حمله متقابل از بین برود. اما حتی اگر بسیاری از شهرها و همه موشکهای مستقر در ایالات متحده توسط سلاحهای هستهای از بین بروند، دولت همچنان میتواند به زیردریاییهای نظامی مجوز پرتاب بدهد.
کولینا میگوید "تنها نوع تلافی مجاز وقتی است که بدانید آنها در حال حمله هستند. هرگز نباید به هشداری که ممکن است اشتباه باشد پاسخ دهیم". و تنها راه واقعاً قابل اعتماد برای اطمینان از واقعی بودن یک تهدید آن است که منتظر بمانید تا روی زمین بیايد.
رفتار با تأنی بیشتر به کشورها اجازه میدهد تا مزایای بازدارنده نابودی حتمی طرفین را حفظ کنند، اما با احتمال بسیار کمتری برای ورود کورکورانه به یک جنگ هستهای، به خاطر مثلا بالا رفتن یک خرس از حصار.
پیشقدم نشدن
ثانیاً، پری و کولینا استدلال میکنند که قدرتهای هستهای متعهد شدهاند که فقط از سلاحهای هستهای برای تلافی استفاده کنند - و هرگز پیش قدم نباشند.
کولینا میگوید "چین نمونه جالبی است، زیرا در حال حاضر سیاست پیشقدم نشدن را دارد. آنها اعلام کردهاند که در شرایط بحرانی ابتدا از سلاحهای هستهای استفاده نخواهند کرد و این سیاست قابل قبول است چون چین کلاهکهای خود را [که حاوی مواد هستهای است] از موشکهایش [سیستم پرتاب] جدا میکند."
این به معنی آن است که چین باید قبل از شروع حمله، این دو را با هم جفت کند، و با وجود ماهوارههای زیادی که دائماً این موضوع را زیر نظر دارند، احتمالاً کسی متوجه میشود..
قابل توجه است که ایالات متحده و روسیه چنین سیاستی ندارند - آنها حق پرتاب سلاحهای هسته ای خود را حتی در پاسخ به روشهای جنگ متعارف برای خود محفوظ میدانند. اتخاذ "عدم استفاده اولیه" توسط دولت اوباما مورد بررسی قرار گرفت، ولی هرگز نتوانستند تصمیمی دربارهاش بگیرند.
در نهایت، نويسندگان کتاب استدلال میکنند که به نفع کشورهاست که موشکهای بالستیک قارهپیمای خود را به طور کامل کنار بگذارند، چون یک حمله هستهای میتواند آنها را نابود کند. اینها سلاحهایی هستند که در صورت احتمال یک حمله، اما عدم تایید آن، به احتمال زیاد با عجله به کار گرفته میشوند.
لغو یک حمله
امکان دیگر این است که در صورتی که آشکار شود یک حرکت تحریکآمیز، هشدار اشتباه بوده است، امکان لغو موشکهای هستهای وجود داشته باشد. کولینا میگوید "این جالب است چون وقتی پروازهای آزمایشی انجام میدهیم، میتوانند این کار را انجام دهند."
"اگر آنها از مسیر خود خارج شوند، میتوانند خود را نابود کنند. اما ما این کار را با موشکهای زنده انجام نمیدهیم، چون میترسیم دشمن به نحوی کنترل از راه دور را بدست بگیرد و بتواند آنها را غیرفعال کند."
و راههای دیگری نیز وجود دارد که میتوان از فناوریهای یک کشور علیه خود آنها استفاده کرد.
همانطور که ما بیشتر و بیشتر به رایانههای پیشرفته وابسته میشویم، نگرانی فزایندهای وجود دارد که هکرها، ویروسها یا رباتهای هوش مصنوعی بتوانند یک جنگ هستهای را&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false" />
- زاریا گوروت
- بیبیسی
نیمه شب ۲۵ اکتبر ۱۹۶۲، کامیونی در ویسکانسین با شتاب در باند فرودگاه حرکت میکرد. فقط چند لحظه برای متوقف کردن یک پرواز زمان داشت.
دقایقی قبل، نگهبانی در مرکز هدایت بخش دولوث، در یک نظر شبحی را دیده بود که تلاش میکرد از حصار دور تأسیسات بالا برود. به آن شلیک کرد و آژیر خطر را به صدا درآورد، زیرا میترسید که این بخشی از یک حمله گستردهتر شوروی باشد. فوراً دزدگیرها در تمام پایگاههای هوایی منطقه به صدا درآمدند.
اوضاع با سرعت چشمگيری به وخامت گرايید. در پایگاه هوایی فولک فیلد، یک نفر کلید اشتباه را زد - بنابراین خلبانان به جای هشدار امنیتی استاندارد، صدای آژیر اضطراری را شنیدند که به آنها میگفت به سرعت به پرواز درآيند. ناگهان همه به جنب و جوش افتادند و مسلح به سلاحهای هستهای با شتاب به آسمان پرواز میکردند.
دوران اوج بحران موشکی کوبا بود و همه عصبی و هیجانزده بودند. یازده روز قبل، یک هواپیمای جاسوسی عکسهایی از پرتابگرها، موشکها و کامیونهای مخفی در کوبا گرفته بود که نشان میداد اتحاد شوروی برای حمله به اهدافی در سراسر ایالات متحده بسیج شده است. از آنجایی که جهان خیلی خوب می دانست، تنها یک حمله از طرف هر کدام از کشورها لازم بود تا باعث وخامت پیشبینیناپذیر اوضاع شود.
دست بر قضا، اینبار پای هيچ عامل فریبکاری در میان نبود - حداقل، پای انسانی در میان نبود. گمان میرود که پیکری که در اطراف حصار دزدکی حرکت میکرد، یک خرس سیاه بزرگ بوده است. همه ماجراها به اشتباه رخ داده بودند.
اما در فولک فیلد، اسکادران هوایی هنوز واقعیت ماجرا را نمیدانستند. به آنها گفته شده بود که این یک تمرین نظامی نیست، و موقعی که سوار هواپیماهای خود میشدند، کاملاً باور داشتند که کار تمام شده - جنگ جهانی سوم آغاز شده است.
بالاخره، فرمانده پایگاه متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است. يکی از مسئولان چابک، وقتی خلبانها موتورهای خود را در باند فرودگاه روشن میکردند، با یک کامیون به سمت آنها رفت و مانع از پروازشان شد.
زمان را به جلو ببریم و به امروز بياييم. اضطراب اتمی دهه ۱۹۶۰ فراموش شده است. پناهگاههای هستهای متعلق به جاندوستهای عجیب و غریب و ابرثروتمندان است. نگرانیهای بقا متوجه تهدیدهای دیگری چون تغییرات اقلیمی شدهاند..
رفتن تا آستانه فاجعه
به سادگی میتوان فراموش کرد که تقریباً ۱۴ هزار سلاح هستهای در جهان وجود دارد که در مجموع میتوانند زندگی حدود سه میلیارد نفر را نابود کنند - یا در صورت بروز زمستان هستهای، باعث انقراض گونههای مختلف شوند.
ما می دانیم که احتمال منفجر کردن عمدی هر کدام از این سلاحها توسط هر رهبری بسیار دور از انتظار است. هر چه باشد، چنين کاری فقط از ديوانگان برمیآيد.
چیزی که ما در نظر نگرفتهایم این است که ممکن است به تصادف این اتفاق بیفتد.
در مجموع، از زمان دستیابی به تسلیحات هستهای، حداقل ۲۲ مورد اشتباه هولناک قريب به وقوع فاجعه داشتهایم.
تا کنون، ما به خاطر حوادث بیخطری مانند دستهای از قوهای در حال پرواز، ماه، مشکلات جزئی رایانهای و شرایط غیرمعمول فضایی، تا مرز جنگ هستهای رفتهایم.
در سال ۱۹۵۸، هواپیمایی به طور تصادفی یک بمب هستهای را در باغ پشتی یک خانواده رها کرد. معجزهای بود که هیچ کس کشته نشد، اگرچه مرغهای آن خانواده از بین رفتند.
حوادث ناگوار تا همین سال ۲۰۱۰ رخ داده است: نیروی هوایی ایالات متحده به طور موقت توانایی برقراری ارتباط با ۵۰ موشک هستهای را از دست داد، يعنی هیچ راهی برای شناسایی و توقف پرتاب خودکار وجود نداشت.
علیرغم هزینههای سرسام آور و پیچیدگیهای فناوری تسلیحات هستهای مدرن - انتظار میرود که ایالات متحده بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۸، ۴۹۷ میلیارد دلار برای تواناییهای خود هزینه کرده باشد - سابقه تاریخی خودش نشان میدهد که چقدر به راحتی تدابیر محافظتی ما میتواند با اشتباه انسانی یا حیوانات کنجکاو دچار خطا شوند.
اولین مورد برای یلتسین
در ۲۵ ژانویه ۱۹۹۵، بوریس یلتسین، رئیسجمهور وقت روسیه، اولین رهبر جهان در تاریخ شد که "چمدان هستهای" را فعال کرد - کیفی که حاوی دستورالعملها و فناوری برای انفجار بمبهای هستهای است.
متصدیان رادار یلتسین متوجه شده بودند که موشکی از سواحل نروژ پرتاب شده است و همانطور که موشک در آسمان بالا میرفت آنها با نگرانی نگاهش میکردند. به کجا میرفت - آیا موشکی مهاجم بود؟
یلتسین در حالی که آن چمدان را در دست داشت، سرآسیمه با مشاوران ارشد خود در مورد اینکه آیا یک ضد حمله انجام دهد یا نه صحبت میکرد. فقط چند دقیقه مانده تا تصمیمگیری، متوجه شدند که موشک به سمت دریا رفته است و در نتيجه تهدیدی در کار نیست.
بعدها مشخص شد که این حمله اتمی نبوده، بلکه یک کاوشگر علمی بوده است که برای بررسی شفق شمالی فرستاده شده بود.
مقامات نروژی از این که چنین غوغایی ایجاد شده بود گیج شده بودند، زیرا این پرتاب حداقل یک ماه قبل به طور عمومی اعلام شده بود.
عقبگردی در کار نيست
مهم اين است که فرقی نمیکند حمله هستهای به دلیل یک اشتباه یا یک تهدید واقعی آغاز شود - وقتی حملهای هستهای آغاز شود راه برگشت ندارد.
ویلیام پری که در زمان رئیس جمهور سابق بیل کلینتون، وزیر دفاع ایالات متحده و در دولت کارتر، معاون وزیر دفاع بود، میگوید: "اگر رئیسجمهور به یک هشدار اشتباه، پاسخ دهد، در این صورت به تصادف جنگ هستهای را آغاز کرده است."
"و هیچ کاری نمیتواند در مورد آن انجام دهد. موشکها را نمی توان برگرداند و نمیتوان آنها را نابود کرد."
چرا بارها تا آستانه بروز این همه فاجعه رفتهایم؟ و برای جلوگیری از موارد دیگر در آینده چه میتوانیم بکنیم؟
حملات هستهای چگونه اتفاق میافتند
عامل احتمال بروز خطا، سیستمهای هشدار اوليهای است که در دوران جنگ سرد إيجاد شدهاند.
به جای اینکه منتظر بمانند تا موشکهای هستهای به هدف خود برخورد کنند - که طبیعتاً مدرکی واقعی برای حمله ارائه میکند - هدف این سیستمهای هشدار، شناسایی زودهنگام موشکها است تا قبل از نابودی سلاحهای خود، اقدام تلافیجویانه انجام شود.
برای انجام این کار شما به داده نیاز دارید.
بسیاری از آمریکاییها نمیدانند که ایالات متحده در حال حاضر تعدادی ماهواره دارد که همیشه بیصدا کشور را تحت نظر دارند، از جمله چهار ماهواره که در ارتفاع ۳۵۴۰۰ کیلومتری بالای زمین فعالیت میکنند.
آنها در "مدار زمینآهنگ" قرار دارند - واقع در یک مکان مناسب که هرگز موقعیت خود را نسبت به سیارهای که در حال چرخش به دور آن هستند تغییر نمیدهند.
يعنی آنها دید کم و بیش ثابتی از یک منطقه دارند، بنابراین میتوانند پرتاب هرگونه تهدید هستهای احتمالی را در هفت روز هفته و ۲۴ ساعت شبانه روز تشخیص دهند.
کاری که ماهوارهها نمیتوانند انجام دهند این است که یک موشک را در حال حرکت ردیابی کنند. برای این کار، ایالات متحده همچنین صدها ایستگاه راداری دارد که میتوانند موقعیت و سرعت موشکها را مشخص کنند و مسیر آنها را محاسبه کنند.
وقتی که نشانههای کافی مبنی بر وقوع یک حمله وجود داشته باشد، رئیسجمهور مطلع میشود. پری میگوید "بنابراین شاید حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه پس از پرتاب موشکها، رئیسجمهور این خبر را دریافت خواهد کرد." آنها وظیفه دشوار تصمیمگیری برای حمله متقابل را دارند.
پری می گوید: "این سیستمی کاملاً پیچیده است و تقریباً همیشه جواب میدهد. اما ما در مورد یک رویداد با احتمال کم با پیامدهای سنگین سخن میگوییم." کافی است فقط یک بار اتفاق بیفتد.
فناوری خودسر
دو نوع خطا وجود دارد که میتواند منجر به هشدار اشتباه شود - خطای فناوری و انسانی (یا اگر واقعاً بدشانس باشیم، هر دو با هم).).
نمونه کلاسیک اولین مورد زمانی اتفاق افتاد که پری در سال ۱۹۸۰ برای جیمی کارتر، رئیسجمهور ایالات متحده کار میکرد.
پری می گوید: "خیلی تکاندهنده بود." ماجرا با یک تماس تلفنی در ساعت ۳:۰۰ شروع شد، که طی آن دفتر فرماندهی پدافند هوایی ایالات متحده به او اطلاع داد که رایانههای نظارتی ۲۰۰ موشک را کشف کردهاند که مستقیماً از اتحاد جماهیر شوروی به سمت ایالات متحده حرکت میکردند.
در آن زمان، آنها قبلاً متوجه شده بودند که این یک حمله واقعی نیست - کامپیوترها به نوعی آن را اشتباه گرفته بودند.
پری می گوید "آنها در واقع قبل از اینکه با من تماس بگیرند با کاخ سفید تماس گرفته بودند - آنها با رئیس جمهور تماس گرفتند. تماس از طریق مشاور امنیت ملی او انجام شد."
خوشبختانه او قبل از بیدار کردن رئیسجمهور چند دقیقه تأخیر کرد و در این مدت اطلاع یافتند که هشدار اشتباه بوده است.
اما اگر منتظر نمیماندند - اگر کارتر را فوراً بیدار میکردند، امروز جهان میتوانست جای بسیار متفاوتی باشد.
پری میگوید "اگر رئیسجمهور خودش تماس را جواب داده بود، حدود پنج دقیقه فرصت داشت تا تصمیم بگیرد که آیا اقدام کند یا نه. نیمه شب است، فرصتی برای مشورت با کسی وجود ندارد."
از آن لحظه به بعد، او هرگز به احتمال پرتاب اشتباه به عنوان یک مشکل فرضی فکر نکرد - این یک احتمال راستین و بسیار واقعی بود. او می گوید "میتوانم بگویم چیزی نمانده بود رخ بدهد."
در آن مورد، مشخص شد که مشکل یک تراشه معیوب در رایانهای است که سیستمهای هشدار اولیه کشور را اجرا میکند. آن تراشه بعداً با هزینهای کمتر از یک دلار جایگزین شد.
یک سال پیش از آن، پری رفتن تا آستانه فاجعه دیگری را تجربه کرده بود که متخصصی به طور ناخواسته یک نوار آموزشی را در کامپیوتر بارگذاری کرد و به طور تصادفی جزئیات پرتاب موشک بسیار واقعی (در عين حال خیالی) را برای مراکز هشدار اصلی فرستاد.
اینجاست که به موضوع دخالت دادن مغزهای عمیقاً معیوب شامپانزههای دوپا در فرآیندی شامل سلاحهایی با قدرت ويران کردن کامل شهرها میرسيم.
و گذشته از متخصصان دست و پا چلفتی، اصلیترین افرادی که در اینجا باید نگران آنها باشیم کسانی هستند که واقعاً قدرت صدور مجوز حمله هستهای را دارند - رهبران جهان.
نابودی حتمی طرفین
پری میگوید "رئیسجمهور ایالات متحده اختیار کامل برای پرتاب سلاحهای هستهای را دارد و او تنها کسی است که چنین اختیاری دارد - اختیار انحصاری."
این از زمان رئیسجمهور هری ترومن صادق بوده است. در طول جنگ سرد، این تصمیم به فرماندهان نظامی واگذار شد. اما ترومن معتقد بود که سلاحهای هستهای ابزاری سیاسی هستند و بنابراین باید تحت کنترل یک سیاستمدار باشند.
همه روسای جمهوری آمریکا هر جا باشند، توسط دستیار حمل کننده "فوتبال" هستهای، که حاوی کدهای پرتاب سلاحهای هستهای کشور است، دنبال میشوند.
آنها چه بر فراز کوه ، چه در سفر با هلیکوپتر یا سوار بر کشتی در اقیانوس، توانایی انجام یک حمله اتمی را دارند. تنها کاری که باید انجام دهند این است که عبارات لازم را بگویند و نابودی حتمی طرفین (MAD) - که در آن مهاجم و مدافع هر دو کاملا نابود میشوند - میتواند در چند دقیقه حاصل شود.
همانطور که بسیاری از سازمان ها و کارشناسان اشاره کردهاند، متمرکز کردن این قدرت در یک فرد واحد خطری بزرگ است.
الکل، مواد مخدر و پريشانی عاطفی
پری میگوید "چندین بار اتفاق افتاده است که یک رئیسجمهور بسيار بادهنوشی کرده است یا تحت تأثیر داروهایی که مصرف میکرده قرار داشته است. او ممکن است گرفتار بیماری روانی باشد. همه این موارد در گذشته اتفاق افتاده است."
هر چه بیشتر به آن فکر کنید، احتمالات نگرانکنندهتری پدیدار میشوند. اگر شب باشد، آیا رئیسجمهور خواب است؟ با وجود فقط چند دقیقه برای تصمیمگیری، حتی وقت ندارند هشیاری خود را به دست بیاورد، چه رسد به اینکه خود را با یک فنجان قهوه سر حال کنند. بعید به نظر میرسد که بیشترین آمادگی عمل را داشته باشد.
در اوت ۱۹۷۴، که ریچارد نیکسون، رئیسجمهور ایالات متحده، درگیر رسوایی واترگیت و در آستانه استعفا از سمت خود بود، از نظر بالینی افسرده و از نظر عاطفی پريشان شد.
شایعه شده بود که خسته است، مرتباً مارتینی میخورد و عموماً رفتار عجیبی دارد - ظاهراً یک مأمور سرویس مخفی یک بار او را در حال خوردن بیسکویت سگ دیده بود.
طبق گزارشها، نیکسون همیشه تحت تأثیر خشم، نوشیدن مشروبات الکلی و داروهای تجویزی قوی بوده است، اما این ماجرا بسیار جدیتر بود. و با این حال، او همچنان قدرت پرتاب سلاحهای هستهای را داشت.
مصرف مواد مخدر نیز یک مشکل در میان پرسنل نظامی است که از زرادخانه هستهای کشور محافظت میکنند. در سال ۲۰۱۶، چندین خدمه هوایی ایالات متحده که در یک پایگاه موشکی کار میکردند به مصرف مواد مخدر از جمله کوکائین و الاسدی اعتراف کردند و چهار نفر بعداً بابتاش محکوم شدند.
چگونه از یک حادثه فاجعهآمیز جلوگیری کنیم
با در نظر گرفتن همه اینها، پری با همکاری تام کولینا، مدیر سیاستگذاری در موسسه خیریه منع گسترش سلاحهای هستهای بنیاد پلاشرز، کتابی به نام "کلید: مسابقه جدید تسلیحات هستهای و قدرت ریاستجمهوری از ترومن تا ترامپ" نوشت. در این کتاب، آنها بیثبات و ناامن بودن تدابیر محافظتی هستهای فعلی را مطرح میکنند و راه حلهای ممکن را پیشنهاد میکنند.
اولاً، آنها مایلند که به اختیار انحصاری پایان داده شود - تا تصمیمات در مورد پرتاب این سلاحهای کشتار جمعی به صورت دموکراتیک گرفته شود و تأثیر هر گونه اختلال روانی بر تصمیم کاهش یابد. در ایالات متحده، این به معنای برگزاری رأی گیری در کنگره است.
پری میگوید:"این کار تصمیم در مورد پرتاب آنها را به تأخیر میاندازد."
معمولاً فرض بر این است که یک واکنش هستهای باید به سرعت اتفاق بیفتد، قبل از اینکه توانایی حمله متقابل از بین برود. اما حتی اگر بسیاری از شهرها و همه موشکهای مستقر در ایالات متحده توسط سلاحهای هستهای از بین بروند، دولت همچنان میتواند به زیردریاییهای نظامی مجوز پرتاب بدهد.
کولینا میگوید "تنها نوع تلافی مجاز وقتی است که بدانید آنها در حال حمله هستند. هرگز نباید به هشداری که ممکن است اشتباه باشد پاسخ دهیم". و تنها راه واقعاً قابل اعتماد برای اطمینان از واقعی بودن یک تهدید آن است که منتظر بمانید تا روی زمین بیايد.
رفتار با تأنی بیشتر به کشورها اجازه میدهد تا مزایای بازدارنده نابودی حتمی طرفین را حفظ کنند، اما با احتمال بسیار کمتری برای ورود کورکورانه به یک جنگ هستهای، به خاطر مثلا بالا رفتن یک خرس از حصار.
پیشقدم نشدن
ثانیاً، پری و کولینا استدلال میکنند که قدرتهای هستهای متعهد شدهاند که فقط از سلاحهای هستهای برای تلافی استفاده کنند - و هرگز پیش قدم نباشند.
کولینا میگوید "چین نمونه جالبی است، زیرا در حال حاضر سیاست پیشقدم نشدن را دارد. آنها اعلام کردهاند که در شرایط بحرانی ابتدا از سلاحهای هستهای استفاده نخواهند کرد و این سیاست قابل قبول است چون چین کلاهکهای خود را [که حاوی مواد هستهای است] از موشکهایش [سیستم پرتاب] جدا میکند."
این به معنی آن است که چین باید قبل از شروع حمله، این دو را با هم جفت کند، و با وجود ماهوارههای زیادی که دائماً این موضوع را زیر نظر دارند، احتمالاً کسی متوجه میشود..
قابل توجه است که ایالات متحده و روسیه چنین سیاستی ندارند - آنها حق پرتاب سلاحهای هسته ای خود را حتی در پاسخ به روشهای جنگ متعارف برای خود محفوظ میدانند. اتخاذ "عدم استفاده اولیه" توسط دولت اوباما مورد بررسی قرار گرفت، ولی هرگز نتوانستند تصمیمی دربارهاش بگیرند.
در نهایت، نويسندگان کتاب استدلال میکنند که به نفع کشورهاست که موشکهای بالستیک قارهپیمای خود را به طور کامل کنار بگذارند، چون یک حمله هستهای میتواند آنها را نابود کند. اینها سلاحهایی هستند که در صورت احتمال یک حمله، اما عدم تایید آن، به احتمال زیاد با عجله به کار گرفته میشوند.
لغو یک حمله
امکان دیگر این است که در صورتی که آشکار شود یک حرکت تحریکآمیز، هشدار اشتباه بوده است، امکان لغو موشکهای هستهای وجود داشته باشد. کولینا میگوید "این جالب است چون وقتی پروازهای آزمایشی انجام میدهیم، میتوانند این کار را انجام دهند."
"اگر آنها از مسیر خود خارج شوند، میتوانند خود را نابود کنند. اما ما این کار را با موشکهای زنده انجام نمیدهیم، چون میترسیم دشمن به نحوی کنترل از راه دور را بدست بگیرد و بتواند آنها را غیرفعال کند."
و راههای دیگری نیز وجود دارد که میتوان از فناوریهای یک کشور علیه خود آنها استفاده کرد.
همانطور که ما بیشتر و بیشتر به رایانههای پیشرفته وابسته میشویم، نگرانی فزایندهای وجود دارد که هکرها، ویروسها یا رباتهای هوش مصنوعی بتوانند یک جنگ هستهای را&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false">
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: جنگ جهانی سوم؛ اشتباهات هستهای که نزدیک بود موجب آرماگدون شود
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران