ازحجاب تا بی‌بندوباری

نگاهی به سریال‌هایی همچون «خانه کوچک» یا «قصه‌های جزیره» یا «پزشک دهکده» که بار‌ها از شبکه‌های مختلف تلویزیون پخش شده‌اند، نشانگر چنین رویکردی بوده و هست.

پس چه اتفاقی افتاد که آن فضای پوشیده و واجد روابط سالم و متعارف، اینک به چنین مجموعه متفاوت و آلوده‌ای بدل گشته که فقط نمونه‌های رسوایی آن که در این چند سال اخیر به‌شدت رسانه‌ای شده و از همه اطرف و اکناف جامعه غرب سر برآورده، حکایت از یک فاجعه عمیق در جامعه بشری دارد. شاید با تحقیق و جست‌وجویی در دل تاریخ، بتوان به برخی از نقاط آغازین این تغییر و تطور رسید. مثلا آنجا که رقص مستهجنی به نام «کن‌کن» ابتدا در کافه‌های پاریس و مکانی به نام «مولن روژ» مطرح می‌شود. رقصی که به گونه‌ای زیرزمینی اجرا و تماشا می‌شد و هربار نیز با یورش پلیس و بگیر و ببند و تعطیلی آن کافه‌ها به اتمام می‌رسید.

بعدا این نوع رقص مستهجن به نام «کن‌کن فرانسوی» به خیابان‌ها و بار‌های نیویورک و شیکاگو رسید و درآن شهر‌ها با یورش‌های مداوم پلیس مواجه شد. این در حالی است که حتی در این نوع رقص‌ها نیز به طور عمده رقصنده‌ها هیچ‌گونه برهنگی نداشته و کاملا پوشیده بودند و تنها موردی که این رقص‌ها را از ابتذال برخوردار کرده بود، نوع حرکات و تظاهر به برهنگی بود.

نگاهی به ریشه این‌گونه رفتار‌ها و گسترش این دسته از به‌اصطلاح سرگرمی و هنر، نشان از یک عزم پنهان از دیرباز برای گسترش فرهنگ اباحه‌گری، بی‌بند و باری در جامعه غرب داشت. یکی از متون مستندی که می‌تواند در همین جهت، تئوری اساس تفکر غرب جدید و طراحی شکل و شمایل آن به شمار آید، متنی کهن به نام «پروتکل‌های دانشوران صهیون» است.

در پروتکل پنجم از متن این پروتکل‌ها آمده است: «ما جوانان را در دریایی از افکار شاعرانه غرق می‌کنیم و آن‌ها را براساس تئوری‏ها و اصولی که غلط می‏پنداریم، تربیت می‌کنیم تا بتوانیم‏ آنان را به فساد بکشانیم. بدون آن‌که قوانین را از اساس عوض کنیم، آن‌ها را به تعبیر و تفسیرهای‏ متناقض تبدیل می‌کنیم...»

در اسناد و مکتوبات و تصاویر برجای مانده از نخستین مهاجران قاره آمریکا که از فرقه‌های منشعب از پروتستانیزم مانند «پیوریتن‌ها» و «کالوینیست‌ها» و «فرانکیست‌ها» بودند، شواهد و مستنداتی موجود است که نشان می‌دهد، «فرانکیست‌ها» برای مراسم آیینی خود به هم‌آغوشی‌های زن و مرد در میان جمع متوسل می‌شدند و آن را نوعی امتزاج روح انسان‌ها و تعالی یافتن آن‌ها در کنار هم تفسیر‌می‌کردند.

صحنه‌ای در کتاب و فیلم «رمز داوینچی» نوشته دن براون و ساخته ران هاوارد وجود دارد که در آن، عموی «سوفی» یعنی شخصیت اصلی ماجرا به نام «سونیه» که وظیفه حفاظت و نگهداری از نسل عیسی مسیح را در خانقاه صهیون برعهده دارد، در دایره‌ای از یاران خود به صورت برهنه با زنی هم‌آغوشی انجام می‌دهد و افراد پیرامونی‌شان، نیز با خواندن ورد‌ها و آوا‌هایی آن‌ها را همراهی کرده، گویی که در یک مراسم بسیار والای عرفانی شرکت جسته‌اند.

به نظر می‌آید که این‌گونه آموزه‌های ضداخلاقی و شبه‌دینی به همین صورت و از طریق فرقه‌های صهیونی مانند «فرانکیسم»، وارد فرهنگ آمریکایی شد و به‌تدریج سبک زندگی آمریکایی را از یک پوشش معمولی و سراپایی به یک برهنگی افراطی و روابط نابهنجار ضداخلاقی سوق داد که اینک بیش از هر زمان در فیلم‌ها و سریال‌ها و محصولات رسانه‌ای آمریکا و هالیوود به چشم می‌خورد.

اشاعه فساد و فحشا از جمله دیگر مقصد و مقصود هالیوود و بنیانگذارانش برای حاکمیت بر آمریکا و سایر نقاط جهان بود. آن‌ها جامعه آمریکا را از یک جامعه اخلاقی و مذهبی در اوایل شکل‌گیری‌اش به کشوری بی‌بند و بار و ضداخلاقی بدل ساختند. تا آنجا که فرانسیس فوکویاما، تئوریسین برجسته آمریکایی در توصیف این نزول اخلاقی در کتابی با نام «پایان نظم» نوشت که سرمایه اجتماعی ایالات متحده دچار اضمحلال شگفت‌انگیزی شده است.

دکتر سید هاشم میرلوحی، محقق و مدرس دانشگاه درباره زندگی گذشته در ایالات متحده می‌گوید: «.. تصاویری از کتب تاریخی آمریکا موجود است که زن‌ها به اندازه خودشان حجاب داشتند و سرشان، لباس‌شان و بدن‌شان پوشیده بود، ولی بعدا یواش یواش، جهودان صهیونیست این وضعیت را ایجاد کردند. وقتی فیلم‌های هالیوود در ۸۰ سال قبل را نگاه می‌کنیم وضعیت به‌هیچ‌وجه این‌گونه نبود، ولی به مرور جهودان وضعیت را به‌صورت امروزی درآوردند...»

اجرای نمایش‌های موزیکال در برادوی آغاز ماجرا بود. رقص‌های دسته‌جمعی با لباس‌های نامناسب که گرچه براساس نوشته‌ها و اشعار و موسیقی شاعران و آهنگسازانی همچون همرستاین و ایروینگ برلین، همچنان افسانه‌ها و اسطوره‌های عهد عتیق را روی صحنه می‌برد، اما قبل از هر موضوعی، ساختار پرده‌درانه و ضداخلاقی رقص‌های مذکور، به زیرپاگذاردن حدود اخلاقی و رفتاری در جامعه و خصوصا میان نسل جوان انجامید. به‌تدریج رقص‌های ممنوعی مانند «کن‌کن‌فرانسوی» هم به درون این نمایش‌ها راه یافت و از این آثار، مستقیما به سینما رفت که بسیاری از آثار سینمای موزیکال از آغاز دهه ۳۰ به بعد شاهد این‌گونه صحنه‌ها و رقص‌ها بود که سال به سال و فیلم به فیلم، بیشتر و بیشتر خطوط قرمز اخلاقی و عرفی جامعه را زیرپا می‌گذاردند.

سینمای آمریکا هرچه از سال‌های ابتدای قرن فاصله می‌گرفت، بیشتر و بیشتر به سمت اضمحلال اخلاقی گام برمی‌داشت. دوربین سینما که در ابتدا برای حریم خانه‌ها و خانواده‌ها، احترام قائل بود، به‌تدریج دست به حریم‌شکنی زد. در خصوصی‌ترین زوایای زندگی افراد رسوخ کرد و آن گوشه‌های پنهان را به نمایش درآورد.
آلفرد هیچکاک، فیلمساز معروف انگلیسی/آمریکایی برای اولین بار در فیلم «حق‌السکوت» (۱۹۳۰) به عنوان نخستین فیلم ناطق خود، دوربینش را به درون اتاق‌خواب برد و ۳۰سال بعد با فیلم «روانی» با همان دوربین از داخل حمام فیلمبرداری کرد. مرحوم سیدابوالحسن طباطبایی، منتقد و مترجم سینمایی درباره نخستین پرده‌دری‌ها در تاریخ سینما ابراز می‌دارد: «.. وقتی فیلم‌های اولیه صامت را می‌بینیم، دست زدن زن و مرد به هم و نزدیک شدن با یک حالت پرهیز همراه بود، ولی به‌تدریج که به جلو می‌آییم، خصوصا از دهه ۷۰ وارد مسائل قبیحانه‌تری می‌شود. دوربین وارد اتاق‌خواب و حمام می‌شود که این‌ها در اوایل تاریخ سینما سابقه نداشته است. یکی از کسانی که این قوانین را می‌شکند، آلفرد هیچکاک بود که تا آن زمان هیچ‌کس مسأله حمام را به این صورت نشان نداده بود...»

دیوید لین نیز با فیلم «برخورد کوتاه» در سال ۱۹۴۵ اولین نشانه‌های روابط نامشروع را در سینمای آمریکا به نمایش درآورد، به طوری که در همان زمان مورد اعتراض نهاد‌ها و انجمن‌های حمایت از خانواده قرار گرفت و نمایش آن فیلم در خود آمریکا بسیار محدود گشت، اما پس از آن، باب پرده‌دری و گستاخی در فیلم‌های آمریکایی باز شد و کار به جایی رسید، درحالی‌که زمانی فیلمسازان در نمایش کوچک‌ترین صحنه غیراخلاقی محدودیت داشتند، مستهجن‌ترین صحنه‌های ضداخلاقی را برپرده سینما نمایش دادند.

مثلث‌های عشقی

گسترش مثلث‌های عشقی و عشق‌های نامشروع که از روابط تازه و پنهانی سردمداران هالیوود ناشی می‌شد، خود در بافت جامعه سنتی آمریکا، تغییر و تحولات رفتاری چشمگیری پدید آورد. به نحوی که به‌تدریج نسل جوان از خانواده و پدران و مادران خویش فاصله می‌گرفت تا به سوی سبک زندگی جدیدی که هالیوودی‌ها تبلیغ می‌کردند، برود. سبکی که بی‌بند‌وباری اخلاقی، لاابالی‌گری و گستاخی رفتاری از ویژگی‌ها آن بود و در فیلم‌های مختلف به‌شدت رواج داده می‌شد. به این ترتیب اشراف یهود مهاجر یعنی همان مغولان هالیوود، راه دیگری برای القای اندیشه‌های صهیونی و مادی‌گرایانه خود به جامعه سنتی و خصوصا نسل جوان آن پیدا کردند. این‌که برای ورود به دنیای جدید و متمدن باید از افکار و رفتار‌ها و اخلاقیات سنتی جدا شده و به عبارتی نسل گذشته را در همان آیین‌ها و سنت‌های قدیمی خود تنها بگذارید. این نوع نگرش از طریق فیلم‌هایی به درون جامعه راه یافت که به نوعی شکاف بین نسل‌ها را مطرح می‌کردند. این سیر نزول به طرف لاابالی‌گری و اباحه‌گری، آنچنان جامعه آمریکا را در آستانه سقوط قرار داد که نهاد‌ها و سازمان‌ها و انجمن‌های اجتماعی، شدیدا احساس خطر کرده و برآن شدند تا نسبت به این خطر سقوط اخلاقی واکنشی نشان دهند. از همین رو بود که از اوایل دهه ۹۰ همان سازمان‌ها و نهاد‌های اجتماعی ناگزیر گشتند تا قوانین سخت‌تری برای درجه‌بندی سنی فیلم‌ها قائل شوند و به دنبال آن مجددا نوعی خانواده‌گرایی در فیلم‌های هالیوودی باب شد، اما به‌رغم این تغییر جهت، همچنان ترویج بی‌بند و باری و اخلاق‌ستیزی در فیلم‌های این کارخانه به‌اصطلاح رویاسازی، حرف اول را زده و می‌زند.

روزنامه جام جم 

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: ازحجاب تا بی‌بندوباری