آتش زدن حوزه‌های علمیه؛ آیا روحانیت صدای اعتراضات مردم را می‌شنود؟

به آتش کشیده شدن ساختمان حوزه‌های علمیه در ایران، آخرین نمونه از اتفاقاتی است که نشان می‌دهد جایگاه نهاد روحانیت شیعه در ایران در جریان اعتراضات اخیر به طور جدی متزلزل شده است.

هنوز جزئیات آتش‌سوزی در حوزه‌ علمیه برخی شهرها مشخص نیست، اما در هر حال، خشم معترضان به‌ویژه معترضان جوان ایرانی نسبت به روحانیون را نمی‌توان کتمان کرد.

این خشم ناشی از امتیازات و مواهب ویژه‌ای است که روحانیون در ایران در هر سطح و گروهی، طی بیش از چهار دهه گذشته، از آنها برخوردار بوده‌ و همچنان بهره‌مندند.

نسا شیخ‌زاده، مدیر «حوزه علمیه خواهران» ایذه درباره آتش گرفتن ساختمان حوزه علمیه در این شهر گفته که از آنجا که فراخوان‌ برگزاری تجمع اعتراضی از چندین روز پیش صادر شده بود، اقداماتی برای «تخلیه» ساختمان این حوزه علمیه انجام شده بود.

این اظهارات نشان می‌دهد که مقام‌های جمهوری اسلامی و به‌ویژه مسئولان حوزه‌های علمیه در ایران، به خوبی می‌دانند نهاد روحانیت شیعه که خاستگاه قدرت سیاسی کنونی در این کشور است، به یکی از اهداف اصلی معترضان، به‌ویژه معترضان نوجوان و جوان تبدیل شده است.

آن طور که شیخ‌زاده به ایسنا گفته، کسانی که شامگاه چهارشنبه ساختمان حوزه علمیه ایذه را به آتش کشیدند نیز «کم سن و سال» بودند.

پیشتر نیز اقدام نمادین «عمامه‌پرانی» از سوی جوانان و شعارهای فراگیری چون «آخوند برو گمشو» و «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه» زنگ خطر را برای روحانیون در ایران به صدا درآورده است.

اما صرف ‌نظر از دلایل متعدد و امتیازات گسترده‌ای که منجر به ایجاد خشم در میان مردم ایران علیه قشر «آخوند» شده، به نظر می‌رسد خود روحانیون در ایران، چه آن بخش که جزو حکومت یا کاملاً وابسته به حکومتند، و چه مابقی‌ که ظاهراً وابستگی نسبتا کمتری به حکومت دارند، ناتوان از درک دقیق شرایط جدید و این خشم انباشته‌شده هستند.

این ناتوانی از درک موقعیت جدید، منجر به رفتار و اظهاراتی دوگانه در هر دو دسته از این قشر شده است.

در میان دسته اول، یعنی آنهایی که در هر سطحی جزو حکومت هستند و با تغییر احتمالی حکومت در ایران، حیات اجتماعی و شغلی‌شان دگرگون خواهد شد، اکنون به نوعی اظهارنظرها و شعارهای کلی و «عوام‌گریانه» [اگر نگوییم عوام‌فریبانه] برای آرام کردن معترضان شنیده می‌شود.

برای نمونه، مهراب صادق‌نیا از دانشگاه ادیان و مذاهب قم -مؤسسه‌ای که زاده دستگاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است و مشخص نیست در یک ایران بدون جمهوری اسلامی بتواند به فعالیت خود ادامه دهد یا نه- اعتراف کرده که «عمامه‌پرانی» و شعارهای معترضان نشان‌دهنده «کاهش قدرت اخلاقی روحانیان» است.

حتی برخی از روحانیون دارای مناصب عالی در جمهوری اسلامی خواستار کمتر شدن فرصت و صحنه مواجهه روحانیون با نوجوانان و جوانان شده‌اند، که شاید نشان‌دهنده نوعی «ترس» از این مواجهه است.

یوسف طباطبایی‌نژاد، نماینده خامنه‌ای و امام جمعه اصفهان، روز چهارشنبه، ۲۵ آبان گفت: «بهتر است به جای اینکه روحانی به مدارس ابتدایی اعزام شود، روحانیون را به دانشگاه‌های فرهنگیان [مراکز تربیت معلم] اعزام کنیم.»

این در حالی است که از مدتی پیش، استخدام طلاب حوزه‌های علمیه در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته و روزنامه شرق اردیبهشت سال گذشته از برنامه «استخدام ۲۵ هزار طلبه مرد و زن به عنوان معلم در راستای اسلامی کردن مدارس» خبر داده بود.

اما همین بیم و نگرانی از مواجهه روحانیون (به‌ویژه روحانیون کاملاً حکومتی) با نسل جوان هم موجب نشده تا این دسته از روحانیون در نگرش‌ها، رویکردها و رفتارهای اصلی خود تجدید نظر کنند و خوانش نادرست آنان از اعتراضات کنونی در ایران، تصلب در این نگرش‌ها را نشان می‌دهد.

بیشتر در این باره:

محمد خاتمی براندازی را «ناممکن و نامطلوب» خواند

روحانیون وابسته به حکومت تلاش می‌کنند اعتراض به این قشر را تا حد ممکن به رفتار «احساسی» عده‌ای نوجوان تقلیل دهند. مثلاً صادق‌نیا گفته که معترضان به روحانیون، «تینیجرها»یی هستند که بنا بر ادعای او، دنبال «یک بازی هیجان‌انگیز کودکانه» هستند.

همچنین روزنامه اطلاعات که مدیرمسئول کنونی آن، عباس صالحی، برآمده از حوزه‌های علمیه و نماینده علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی است، در یادداشتی که در شماره روز چهارشنبه ۲۵ آبان منتشر شد، نوشت که «تکه‌پرانی‌ها و تحقیرها» علیه روحانیون «عمومیت ندارند و بیشتر به شوخی و شیطنت و بازیگوشی می‌مانند».

این اظهارات و «آدرس غلط» دادن از اعتراضات نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی هرگز نتوانسته یا اساساً نخواسته تغییرات و تحولات جامعه ایران را درک کند و به رسمیت بشناسد.

آمارها و نشانه‌های سال‌های اخیر حاکی از رویگردانی نسبی مردم ایران از الزامات عملی دین است، اما روحانیون و رسانه‌های حکومتی مدعی‌اند که با وجود این اعتراضات، «جامعه‌ ایران هرگز از دین رویگردان نشده» است.

این در حالی است که دو سال پیش، گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان (گمان) مستقر در خارج از ایران، پس از یک نظرسنجی درباره «نگرش ایرانیان به دین»، اعلام کرد که فقط ۳۲ درصد جامعه ایران خود را «مسلمان شیعه» می‌دانند.

همچنین بر اساس نتایج همین نظرسنجی، در حالی که حدود ۶۱ درصد شرکت‌کنندگان در نظرسنجی اعلام کرده بودند در خانواده‌های «خداباور و مذهبی» به دنیا آمده‌اند، تقریباً به همین میزان اعلام کردند که نماز نمی‌خوانند.

بیشتر در این باره:

دو نفر در ایران به اتهام «عمامه‌پرانی» بازداشت شدند

علاوه بر این، آمارها و گزارش‌های متعدد سال‌های اخیر درباره مصرف مشروبات الکلی در ایران، بی‌اعتقادی فزاینده زنان و دختران ایرانی به حجاب اسلامی و عدم رعایت آداب اسلامی برای ازدواج، نشان‌دهنده شکست ایدئولوژی اسلامی است که بیش از ۴۰ سال از تسلط آن بر ایران می‌گذرد.

این انکار وضع موجود و به رسمیت نشناختن اعتراضات مردمی، با نوعی قدرت‌نمایی در برابر معترضان همراه شده است، به طوری که برخی از روحانیون حکومتی «فرار به جلو» را انتخاب کرده و معترضان را تهدید کرده‌اند.

به تازگی محمدتقی نقدعلی، نماینده خمینی‌شهر اصفهان در مجلس شورای اسلامی، معترضان را تهدید کرده که با «عمامه‌پرانی»، «با دم شیر» بازی می‌کنند و کسانی که چنین کاری می‌کنند «بدانند نتیجه عمل‌شان را خواهند دید».

اما دسته دیگر از روحانیون که ظاهراً از گردونه قدرت در ایران خارجند یا مدتی است خارج شده‌اند، تقریباً دچار همین عدم درک از اعتراضات هستند، گرچه اظهاراتشان ممکن است به‌ظاهر متفاوت باشد.

از همان بیانیه‌هایی که در روزهای اول پس از جان باختن مهسا امینی از سوی برخی از روحانیون «منتقد» حکومت منتشر شد، مشخص بود که تلاش می‌شود اعتراضات، به‌ویژه اعتراض به تبعیض علیه زنان، به اعتراض به گشت ارشاد خلاصه و محدود شود.

بر اساس بیانیه‌ها و اظهارات همین روحانیونِ ظاهراً منتقد، آنان با اصل «امر به معروف و نهی از منکر» که می‌توان در هر دوره تفسیرهای متفاوت و در مغایرت با حقوق بشر و انسانی از آن داشت، مطلقا مشکلی ندارند و حتی بر آن تاکید می‌کنند.

عمق این عدم درک را می‌توان در بیانیه اخیر محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین، دید که حتی تغییر نظام سیاسی کنونی ایران را «نامطلوب» دانسته است.

چنین نگرشی که نظام کنونی ایران را همچون امری مقدس غیرقابل تغییر بداند و صرفاً به «نصیحت» حاکمان بسنده کند، قطعاً هیچ سطحی از مطالبات معترضان را پاسخ نخواهد داد.

به همین دلیل است که معترضان ایرانی در جریان اعتراضات اخیر نه تنها هیچ گروه از روحانیون را در کنار خود نمی‌بینند، بلکه هر یک از روحانیون، چه با حمایت صریح و علنی از حکومت، چه با «انتقاد»های همیشگی یا حتی سکوت خود، به نوعی حامی سرکوب اعتراضات شده‌اند.

افزایش خشم عمومی علیه نهاد روحانیت، حاصل همین فاصله‌گیری روحانیون از خواسته‌های اکثریت مردم و به‌ویژه معترضان است.

در شرایط کنونی که جامعه ایران بیش از هر زمانی خواستار پایان جمهوری اسلامی و تأسیس حکومتی سکولار و جدا شدن کامل دین از عرصه عمومی و سیاسی است، از نگاه معترضان هر «آخوندی» که این خواسته عمومی را تأیید نکند و فریاد نزند، به نوعی «همدست جمهوری اسلامی» است.

منبع خبر: رادیو فردا

اخبار مرتبط: آتش زدن حوزه‌های علمیه؛ آیا روحانیت صدای اعتراضات مردم را می‌شنود؟