پایان توهم آمریکای بزرگ در جهان/ دوران واشنگتن به سر آمده است!
به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ پایگاه خبری "گلوبال تایمز" در گزارشی، به یک ویژگی خاص رهبران و نخبگان سیاسیِ مخصوصا سن و سال دارِ آمریکایی در عرصه حکمروایی این کشور که همان "خودشیفتگی و خودبرتربینی" موقعیت و جایگاه کشورشان در عرصه معادلات بینالمللی است، پرداخته است.
این پایگاه خبری به این نکته تاکید می کند که رهبران آمریکایی مدت هاست فکر می کنند نظام سیاسی کشورشان و رویه های آن در عرصه سیاست خارجی، بسیار خوب و درست هستند و به همین دلیل نیز، حاضر به اجراییکردن هیچ اصلاحاتی در رابطه با این سیاست ها نیستند. مساله ای که جدای از به باور آوردنِ فجایع قابل توجه در عرصه بین المللی، با تبعات و پیامدهای زیادی برای خودِ مردم آمریکا نیز همراه بوده است.
از این رو، گلوبال تایمز توصیه می کند که بهتر است سیاستمداران آمریکایی هر چه سریع تر از اوهام و خیالات متوهمانه خود بیدار شوند و واقعیات عینی را ببیند.
پایگاه خبری گلوبال تایمز در این رابطه می نویسد: «وجود دوره هایی از رشد و رونق اقتصادی در آمریکا، سبب شده تا سیاستمداران آمریکایی اینطور فکر کنند که وقتی صحبت از حوزه سیاست خارجی می شود، آن ها "خوبِ مطلق" هستند. در واقع، آن ها اینطور فکر می کنند که به قدری خوب هستند که هیچکس نمی تواند آن ها و کشورشان را به چالش بکشد. رویکردی که بعضا موجب شده شماری از ناظران و تحلیلگران آمریکایی به این نکته اشاره کنند که این طرز فکر، مانعی جدی بر سر راه اصلاح برخی سیاست های غلط است.
نشریه "فارین پالیسی" به تازگی مقاله ای را با عنوانِ "دموکرات ها و جمهوریخواهان موافقت دارند که آمریکا همیشه درست و خوب است"، منتشر کرد. در قالب این مقاله اینطور استدلال می شود که اگرچه آمریکایی ها در وضعیت کنونی شدیدا از حیث داخلی چند دسته هستند، با این حال، زمانی که صحبت از حوزه سیاست خارجی می شود، آمریکایی ها و احزاب سیاسی اصلی آن ها، بیش از پیش متحد و یکدست می شوند. اتحادی که البته مبتنی بر توهمِ "برتری جهانی آمریکا" است.
کارشناسان و متخصصان اشاره داشته اند که اگرچه قدرت اقتصادی و قدرت نرم آمریکا در حال زوال و تضعیف شدن است، با این حال، سیاستمداران آمریکایی همچنان مستِ توهم هژمونی جهانی کشورشان هستند و به اقداماتی نظیر پیگیری سیاست های یکجانبهگرایانه، و یا مداخله در دیگر کشورها مبادرت می ورزند. در چهارچوب مبارزات و رقابت های حزبی نیز، حزب حاکم در آمریکا اغلب جهت اخذ امتیازات داخلی، مجبور به پیگیری اقدامات و سیاست هایی خطرناک در خارج از این کشور است.
از چشم انداز این نکته که چرا نخبگان سیاسی آمریکا به نحو کورکورانه ای، رویه هایی متکبرانه را علیه دیگر کشورها اتخاذ می کنند، "لیو ژیانگ"(پژوهشگر ارشد آکادمی چینی علوم اجتماعی) می گوید: "بسیاری از سیاستمداران سن و سال دارِ آمریکا نظیر دو رئیس جمهور اخیر این کشور، در شرایطی رشد کرده و روزگار گذرانده اند که آمریکا شرایط باثبات و قدرتمندی از حیث سیاسی و اقتصادی به ویژه در عرصه بین المللی داشته است. از این رو، آن ها همچنان در شرایط فعلی نیز درگیرِ توهماتی گسترده در مورد قدرت آمریکا هستند و فکر می کنند که وضعیت سابق همچنان پابرجاست. در میان سیاستمداران جوان تر نیز، بسیاری از آن ها رشته علوم سیاسی را در دانشگاه ها تحصیل کرده اند. در این دانشگاه ها نیز اغلب آموزش علم سیاست محدود به دوران جنگ سرد و تجربیات برجسته آن دوران است و اینطور به دانشجو القا می شود که آمریکا همیشه حق دارد و همواره در موضع و جایگاهی درست قرار دارد".
در این بافت و چهارچوب، تربیت و روی کار آمدن سیاستگذارانی که آیینه تمام نمایِ وضعیت نَه چندان مساعد آمریکا باشند و در مورد موقعیت این کشور در عرصه سیاست خارجی آن نیز دچار توهم نباشند، بسیار سخت و مشکل است.
این نکته قابل توجه بود که لحنِ طرف آمریکایی در جریان دیدار اخیر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا با شی جین پینگ رئیس جمهور چین، آشتی جویانه بود. دلیل این مساله نیز روشن است زیرا برخی از نزدیکترین متحدان آمریکا از این کشور فاصله گرفته اند. زمانی که واشینگتن تلاش می کند تا متحدانش را علیه چین متحد سازد، در عرصه میدانی به این نتیجه می رسد که شمار کمی از آن ها واقعا حاضر به همکاری با این کشور هستند.
"مارتین ژاکز" نویسنده و تحلیلگر مسائل آمریکا بر این باور است که ایالات متحده آمریکا در منزوی سازی رقبای خود از جمله چین، به خوبی وجود محذوریت های جدی را درک کرده است. جهانِ کنونی تفاوت های زیادی با وضعیت جهان در دوران جنگ سرد دارد. زمانی که جهان به دو قطب رقیب و دشمن تبدیل شده بود.
جهان کنونی شاهد اوج گیری قدرت های غیرغربی است. این در حالی است که در همین جهان، آمریکا تا حد زیادی در حال زوال و تضعیف شدن است و دوره ای که آمریکا هر آنچه می خواست انجام می داد، مدت هاست به سر آمده است. رهبران آمریکا باید بدانند که اگر این ایده و طرز تفکر که آمریکا همیشه درست و حق است، هر چه سریع تر اصلاح نشود، حجم قابل توجهی از مشکلات و بحران ها برای کشورشان ایجاد خواهد شد. متاسفانه با قضاوت و در نظر گرفتن شرایط کنونی، بسیار بعید به نظر می رسد که سیاستمداران ارشد آمریکایی رغبتی به ایجاد این تغییر داشته باشند.
برخلاف این چهارچوب ذهنی و فکری که نخبگان سیاسی آمریکا بیش از حد اعتماد به نفس دارند و با واقعیتهای کشورشان کنار نمی آیند، سیاست خارجی این کشور حتی در حراست از منافع ملی خود نیز با چالش ها و بحرانهایی جدی رو به رو است. در عین حال باید تاکید کرد که این سیاست خارجی، روند زوال و سقوط تاریخی آمریکا را بیش از پیش تسهیل و تسریع می کند. در این راستا، باید توجه داشت که سیاست خارجی آمریکا در نوع خود فجایع قابل توجهی را برای جامعه بین المللی نیز خلق می کند.
رویه و رویکرد سیاستمداران آمریکایی در پیگیری دستورکار "یکجانبه گرایی"، تنش ها و آشفتگی های جدی و قابل توجهی را برای ثبات نظم بین المللی به ارمغان آورده است. اضافه بر این، در حالی که وضعیت داخلی آمریکا به شدت با هرج و مرج و آشفتگی رو به رو است، دولت این کشور استانداردهای دوگانه ای اتخاذ می کند که از شیوه های حکمروانی دیگر کشورها انتقاد می کند. مساله ای که به هیچ عنوان از آن ها پذیرفتنی نیست.
انشقاقات و اختلافاتِ رو به رشد میان آمریکا و متحدانش همچنان ادامه یافته و افزیش می یابند. این مساله به ویژه با توجه به اینکه جو بایدن رئیس جمهور آمریکا از این اختلافات جهت تضعیف رقبای بین المللی آمریکا نظیر چین استفاده می کند، ابعاد جدی تری را نیز به خود خواهد گرفت. در واقع، سیاست ها و رویه های بایدن، خود عاملی برای فروپاشی اتحادهای بین المللی آمریکا خواهند بود.»
از این رو بهتر است که سیاستمداران و نخبگان سیاسی آمریکایی هر چه سریع تر این توهم که کشورشان و سیاست خارجی آن، "بهترین" در دنیا است و نیازی به اصلاح ندارد را هر چه سریع تر کنار بگذارند و درگیرِ توهمات نشوند. توهماتی که در نوع خود می توانند تبعات منفی و خسارت بار قالب توجهی را برای خودِ آمریکا به همراه داشته باشند.
منبع خبر: خبرگزاری دانشجو
اخبار مرتبط: پایان توهم آمریکای بزرگ در جهان/ دوران واشنگتن به سر آمده است!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران