برنامه اروپا برای مهار روسیه چیست؟
ابوالفضل خدائی: از زمان آغاز تهاجم روسیه به خاک اوکراین ۲۴ فوریه (۵ اسفند ۱۴۰۰) رهبران کشورهای اروپایی سفرهایی را به منظور حمایت از اوکراین انجام داده اند. آنتونی بلینکن و لوید آستین، وزیران خارجه و دفاع آمریکا، بوریس جانسون نخست وزیر سابق و ریشی سوناک نخست وزیر کنونی انگلیس، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه، اولاف شولتس صدراعظم آلمان و آنالنا بربوک وزیر خارجه آلمان و شمار دیگری از مقامات و سیاستمداران اروپایی از جمله افرادی بودند که در طی نه ماه از آغاز جنگ به کی یف سفر می کنند. سفرهایی که به تعبیر دیمیتری مدودف نایب رئیس شورای امنیت ملی روسیه فایده آن برای رهبران اروپایی صفر بوده و تنها از روی علاقه انجام می شود. دیدارهایی که مدتی پیش از آغاز جنگ، در روسیه و پشت میز معروف و بلند پوتین انجام می شد؛ دیدارهایی که تلاش رهبران اروپایی را برای منصرف کردن رهبر کرملین از جنگ بی نتیجه ساخت و آنها را مجبور به بلند شدن و ترک این مذاکره کرد؛ بدون آنکه نقشه راه و ساز و کاری برای جلوگیری از جنگ ترتیب داده شود. حال این دیدارها در کی یف انجام می شود، جایی برای دلگرمی دادن به ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهوری این کشور، حمایت های تسلیحاتی و یا شاید هم عضویت در اتحادیه اروپا. اما این بار با وضعیتی کاملا متفاوت: اوکراینی که به یک ویرانه تبدیل شده و زیرساخت های آن تقریبا از بین رفته شده، بحران انرژی و منابع مهمی چون غلات که طعم تلخ این جنگ را به نوعی به اکثر کشورهای جهان چشانده است و دورنمایی برای پایان جنگ نیز دیده نمی شود. با تداوم این وضعیت سوال مهم در مورد تاب آوری اروپا مطرح می شود. با وجود کاهش قیمت انرژی در هفته های اخیر هنوز دورنمای مثبتی از رفع این بحران نمی توان متصور بود. اصرار غرب به تامین تسلیحاتی اوکراین نیز در حالی ادامه دارد که ذخایر نظامی آمریکا و متحدانش در حال کاهش است و اوکراین با ادامه جنگ به سلاح های پیچیده تر نیاز دارد.
حتی اگر اولویت ناتو را در دفاع و بازدارندگی سرزمینی بپذیریم، باز هم درک عمیقی در مورد سهم بالقوه اتحادیه اروپا در این زمینه ها و اینکه چگونه ابزارهای دفاعی آن می توانند استراتژی بازدارندگی و دفاع سرزمینی اتحاد آتلانتیک را تقویت کنند، لازم است. تقدم ناتو به این معنی است که سهم اتحادیه اروپا در بازدارندگی و دفاع ارضی تا حد زیادی غیرمستقیم خواهد بود، البته از نظر استراتژیک و سیاسی. اگر اتحادیه اروپا نتواند از پس چالش برآید و به جای آن تصمیم بگیرد که مدیریت بحران را در قلب سیاست دفاعی خود حفظ کند، در معرض خطر قرار گرفتن در معرض بی ربطی استراتژیک و حتی سیاسی قرار خواهد گرفت. این امر به ویژه در جهانی صادق است که در آن تقویت بازدارندگی در مواجهه با تهدیدات بیندولتی به مرکز ثقل امنیت اروپا و اولویت اصلی در میان بسیاری از کشورهای عضو، بهویژه کشورهای اروپای شرقی و مرکزی تبدیل شده است.
جنگ اوکراین همچنین نظم امنیتی اروپا پس از جنگ سرد را شکست و روابط اتحادیه اروپا و روسیه را که در سی سال گذشته شکل گرفته بود، کاملاً بازنویسی کرد. برای سه دهه، پایه های آن روابط، وابستگی متقابل اقتصادی و انرژی بود. اکنون، از آنجایی که روسیه بزرگترین تهدید برای صلح و ثبات در اروپا است، همه زمینه های روابط امنیتی شده است. از طریق هشت بسته تحریمی جامع که توسط اتحادیه اروپا تصویب شده است، کشورهای عضو اتحادیه به طور سیستماتیک همه روابط اقتصادی خود را قطع می کنند. جدا شدن اروپا از نفت و گاز روسیه به پنجاه سال ارتباط و روابط متقابلا سودمند انرژی پایان می دهد. این مدل اقتصادی روسیه را تحت فشار قرار می دهد و این کشور را بیشتر به سمت چین و آسیا به طور کلی سوق می دهد.
تقلای اروپا و تلاش رهبران آن در پی سفرها و حمایت های گوناگون از اوکراین نشان می دهد اتحادیه اروپا به استراتژیهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت جدیدی برای رویارویی با روسیه در یک واقعیت امنیتی کاملاً متفاوت نیاز دارد تا بتواند خود روسیه را تغییر دهد و بر توانایی آن برای عمل در همسایگی مشترک تأثیر بگذارد. چنین تغییر سیاستی احتمالاً اجتناب ناپذیر بود: یکی از دلایل اصلی جنگ اوکراین، درک روسیه از رقابت ژئوپلیتیکی در همسایگی مشترکش با اتحادیه اروپا بود.
به نوشته استفان میستر اتحادیه اروپا اکنون باید وحدتی را که در پاسخ به جنگ اوکراین ایجاد کرده است حفظ کند تا با سه چالش بزرگ در رابطه با روسیه روبرو شود:
اول، اتحادیه اروپا باید یک سیاست خارجی و امنیتی در قبال روسیه ایجاد کند، بر این اساس که اتحادیه اکنون یک بازیگر ژئوپلیتیک است و روسیه تهدید اصلی برای امنیت اروپا است.
دوم، اتحادیه اروپا باید سیاست های پیشگیرانه تری برای ادغام همسایگی شرقی خارج از روسیه طراحی کند.
و سوم، اتحادیه اروپا باید سیاست جدید روسیه را طراحی کند که در مقابل پوتین حداکثر سخت گیرانه باشد و در عین حال ایده روسیه پس از پوتین را که بخشی از اروپا است زنده نگه دارد.
در مجموع، از آنجایی که اتحادیه اروپا تلاش کرد تا سیاست جدید روسیه را با توجه به الحاق کریمه و جنگ در شرق اوکراین تدوین کند، اختلاف میان کشورهای عضو در مورد نحوه برخورد با روسیه، توانایی بروکسل را برای طراحی یک سیاست واضحتر و مشخصتر محدود کرد. اتحادیه اروپا تحریم هایی را که به دلیل تجاوز روسیه در سال ۲۰۱۴ و پس از آن اعمال شده بود، حفظ کرد، اما از اقداماتی که به پروژه های بزرگ انرژی یا همکاری های اقتصادی آسیب می رساند که هنوز برای هر دو طرف ارزشمند بود، اجتناب کرد.
به نظر می رسد فراتر از جنگ جاری در اوکراین، کشورهای اروپایی به یک چشم انداز و استراتژی بلندمدت برای روسیه متفاوت در اروپا نیاز دارند. یک عنصر حیاتی از سیاست جدید و مشترک اروپا در قبال روسیه، انعطاف پذیری بیشتر کشورهای عضو اتحادیه اروپا و جوامع آنها در برابر نفوذ روسیه است. هماهنگی بهتر بین کشورهای عضو از اهمیت ویژه ای برخوردار است. حفاظت از خود در برابر اطلاعات نادرست و حملات ترکیبی، بازدارندگی نظامی، و جداسازی اقتصادی و انرژی برای کاهش آسیبپذیری، عناصر اصلی سیاست اتحادیه اروپا در قبال روسیه در کوتاهمدت و میانمدت خواهد بود.
۳۱۱۳۱۱
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: برنامه اروپا برای مهار روسیه چیست؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران