سیر تاریخی مجازات اعدام از پیشاقانون تا جمهوری اسلامی، مبانی تئوریک مجازات کیفری در تمدن های مختلف، نادر وهابی - Gooya News
در این مقاله به این پرسشها میپردازیم:
چرا قوانین در همه جوامع تا قرن هجده و نوزده (حتی در روم و یونان باستان) منشأ آسمانی و مذهبی داشته است؟
وجه تشابه و افتراق قوانین در سه تمدن کهنسال ایران، یونان و روم باستان چگونه بوده است؟
منظور از قوانین طبیعی چیست؟
چرا قوانین طبیعت برای حقوقدانان در برهههای زیادی از تاریخ بشر جذابیت داشته است؟
چرا رساله مهم مونتسکیو (روح القوانین) در سال 1748 نخستین پایه های نهادی شدن مجازات بر اساس قانون است؟
روش اوردالی یا داوری ایزدی در گذشتههای دور در نظامهای گوناگون برای اثبات جرم استفاده میشده است. این روش در امور مدنی و کیفری یکسان عمل نمیکرده است. در امورکیفری اوردالیست به عنوان متهم وارد صحنه میشد و در امور مدنی دادخواه بوده است. پرسش مهم این است که چرا اوردالی در مقطعی از تاریخ جرمشناسی یکی از موئرترین روشهای اثبات دعوا بوده اما به تدریج نسخ شده است؟ بررسیهای تاریخی نشان میدهد که قدرت عوامل فوق طبیعی آن چنان در پدیدههای جوی (زلزله، طوفان، خشکسالی، ...) که تاثیر شدید در زندگی اجتماعی مردم داشت، قوی بوده است که فهم عام در اکثرموارد به داوری ایزدی اعتقاد داشت و حتی در برخی از جوامع عقبمانده و ابتدایی کنونی هم دیده میشود.
«قانون از طرف شاهان، مشاوران ایشان و موبدان بر اساس احکام اوستایی وضع میشد؛ تفسیر قانون و نظارت در اجرای آن به عهدۀ موبدان بود. آمیانوس، که با ایرانیان جنگیده بود، قضات ایرانی را «مردانی سربلند، صاحب تجربه، و دارای دانش حقوقی» وصف میکند. به طور کلی ایرانیان مردم درستپیمانی شناخته شده بودند. سوگند در دادگاه با مراسم مذهبی توأم بود؛ مجازات سوگندشکنی در قانون بسیار شدید، و در دوزخ باران بیانتهایی از تیر، تبر، و سنگ بود. برای کشف بزه از روش اوردالی استفاده میشد: از مظنونان خواسته میشد که روی فلز سرخرنگ راه بروند، یا از آتش بگذرند، یا غذای مسموم بخورند. کودککشی و سقط جنین ممنوع بود و مجازات داشت؛ سزای لواط مرگ بود؛ مردی که زناکاریش برملا میشد تبعید میگردید، و زن زانیه بینی و گوش خود را از دست میداد. محکومان میتوانستند به دادگاههای بالاتر استیناف دهند و مجازات اعدام فقط پس از تجدید نظر و تصویب شاه، قابل اجرا بود.
پادشاه قدرت خود را به خدایان منسوب میدانست و خویشتن را نایب آنها میشمرد و منزلتش را در فرمانهایی که به نام آنها صادر میکرد نشان میداد. هر وقت که زمان ایجاب میکرد، خود را «شاه شاهان، شاه آریاییها و غیرآریاییها، سلطان جهان، زادۀ خدایان» مینامید. شاپور دوم این عبارت را نیز بر عنوان مزبور افزوده بود: «برادر خورشید و ماه، دمساز ستارگان».
شاهان ساسانی، که از لحاظ نظری مستبد بودند، در عمل معمولا با مشورت وزیران خود که هیئت دولت متشکل از آنها بود، کار میکردند. مسعودی، مورخ مسلمان، «ادارۀ مشعشع شاهان ساسانی، سیاست منظم آنان، مراقبتشان از اتباع خود و سعادت مستملکاتشان» را میستود. خسرو انوشیروان، بنا بر روایت ابنخلدون، چنین میگفت: «بیارتش، شاه نیست؛ بیعایدات، ارتش نیست؛ بیمالیات، عایدات نیست؛ بیکشاورزی، مالیات نیست؛ بیحکومت صحیح، کشاورزی نیست». در اوقات عادی، سلطنت موروثی بود، اما ممکن بود از طرف شاه به یکی از پسران کهتر منتقل شود. در دو مورد قدرت عالیه به ملکهها رسید. وقتی وارث مستقیم وجود نداشت، نجبا و موبدان کسی را به سلطنت برمیگزیدند، اما انتخابشان محدود بود به اعضای خاندان سلطنت»[1].
یونان باستان
«چنین به نظر میرسد که یونانیان باستان، قانون را رسمی مقدس میدانستند که مورد تأیید خدایان است و سرچشمۀ آن الهام الاهی است. تمیس، در زبان آنان، هم بر این رسوم اطلاق میشد و هم نام الاههای بود که نظم اخلاقی و هماهنگی جهان را مجسم میساخت. قانون بخشی از دین بود و قدیمیترین قوانین مالکیت یونان، در قانوننامههای باستانی معابد، با آداب و مقررات دینی آمیخته بود. مقرراتی که به فرمان روسای قبایل یا پادشاهان برقرار شده و در آغاز اجباری بود، و سپس به هنگام خود جنبۀ تقدس یافت، شاید از لحاظ قدمت، با این قوانین دینی همپایه باشند.
منبع خبر: گویا
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران