تاریخ را میشود تحریف کرد اما نه برای همیشه
بین تعاریفی که برای رمان تاریخی است، تفاوت زیادی وجود دارد. حتی برخی از آثار با گذشت زمان، رمان تاریخی میشوند. ولی فکر میکنم آثاری مانند آثار موسی نثری، محمدباقر میرزاخسروی، نویسنده «شمس و طغرا» یا میمندینژاد، نویسنده زندگی پرماجرای نادرشاه یا کتابهایی چون خواجه تاجدار را باید رمان تاریخی دانست، زیرا هدفشان بیان تاریخ به زبان و در قالب داستان است.
عدهای برنمیتابند
در رمانهای برگرفته از تاریخ چون وجود و نام شخصیتی تاریخی در میان است، به این نوع آثار واکنشهایی نشان داده میشود که در بسیاری از موارد ناشی از شناخت تاریخی نیست، بلکه عکسالعملی متعصبانه است. به بیان دیگر قالب رمان را عدهای برنمیتابند چون مطابق نظرشان نیست. تاریخ را میشود تحریف کرد اما نه برای همیشه، چون علم است و با دروغپردازی میانهای ندارد. جایی هم برای تعصبورزی نیست، چون با واقعیت سر و کار دارد.تذکر لازم در مورد رمان تاریخی این است که صرف رخدادهای تاریخی در قالب داستان، از یک اثر رمان تاریخی نمیسازد. چنان که در دایرهالمعارف بزرگ شوروی هم در مدخل رمان تاریخی آمده، این نوع ادبی پیش از هر چیز باید رمان باشد و بعد تاریخی. معنی این گفته، این است که ارزش رمان تاریخی به عنصر خیالپردازی، جنبه فردی و شخصی و ذهنی و عاطفی دادن به رخدادها یا شخصیتهای تاریخی است. در رمان تاریخی ارزشها و شگردهای خاص رماننویسی در پیشزمینه و اشاره به زمینههای تاریخی باید در پسزمینه اثر ادبی قرار گیرد.
قصه، زاده «ایماژ» یا تصویر ذهنی است
«رمان تاریخی» تنها به کار آموزش تاریخ در قالب داستان نمیآید، بلکه باید قبل از همه، تمام عناصر و سازههای اصلی، خیالین، نمادین و دلالتگر رمان را در خود داشته باشد وگرنه تا سطح گزارشی روایی سقوط میکند. ایتالو کالوینو، رماننویس برجسته ایتالیایی میگوید: «قصه، زاده «ایماژ» یا تصویر ذهنی است نه مخلوق تزهایی که میخواهم به آنها بپردازم.» اگر این معیار را در رماننویسی یک اصل یا پیشفرض بدانیم، به تبع آن، در رمان تاریخی نیز آنچه نویسنده باید نصبالعین خود قرار دهد، اندیشیدن با تصویر است نه ارائه گزارشی از تاریخ در قالب داستان.
داستانی خوشخوان و روان
با این مقدمه سراغ داستان «عمارت هیتلر» برویم. داستانی خوشخوان و روان که به دوره اشغالگری روسها در سال ۱۳۲۰ پرداخته است و تا دهه ۹۰ ادامه دارد. راوی این اثر که از خانواده قاجار است، ناخواسته با اتفاقی روبهرو میشود که مسیر زندگی او را تغییر میدهد و آن حضور دو چشم آبی در زندگیاش است. این اتفاق سبب میشود که در این اثر شاهد روایتی مغفول و کمتربیانشده از سال ۱۳۲۰ و حضور آلمانیها و روسها در شهر تبریز و سپس حوادث انقلاب اسلامی باشیم. ضمن جریان داستان به نقش پدر و مادر راوی در انقلاب و سپس حوادث بعد از انقلاب میرسیم. راوی عمارت هیتلر که قصد داشت از کشور مهاجرت کند، توسط همین دو چشم آبی در جریان اتفاقات زیادی قرار گرفته و درنهایت به نوعی راه زندگی سعادتمند و همراه با آرامش را در ماندن میبیند. ماندن و سکنی در وطن.
زندگی خانوادگی ۳ نسل
تاریخ ایران قبل از حضور و شدتگرفتن قدرت رسانهها و ثبت وقایع دچار خلأ بزرگ نادیدهگرفتن مردم بوده. به عبارت دیگر تاریخ ایران، تاریخ دربار بوده و مردم هرگز وجود نداشتند. در تاریخ ایران تنها وقایع مربوط به شاه و اطرافیان آن در تاریخ مطرح شده و هرگز نشانی از روزمرگیهای مردم دیده نمیشود اما محوریت کتاب عمارت هیتلر زندگی خانوادگی سه نسل در دوران مختلف قاجار، پهلوی و امروز است که در کنار آن شاهد وجود خردهروایتهایی هستیم که علاوه بر جذابیتبخشیدن به داستان در لایههای زیرین خود، دارای رگههای مردمشناسی است. یعنی با اینکه بخشی از داستان در تاریخی دور از اکنون روایت شده است اما اینبار در بطن و متن زندگی مردم تاریخ دیده میشود. همه این داستان در شهر تبریز جریان دارد و میگذرد و به یمن همین انتخاب است که با بخشهای در سایه مانده تاریخ ایران و تبریز روبهرو میشویم.
ساختاری محکم و داستانی معمایی
از نکات مثبت عمارت هیتلر این است که دارای زبان ساده و جملات کوتاه است. با اینکه محتوای کتاب و خود داستان دارای پیچیدگیهای تاریخی و معمایی است اما نویسنده توانسته است این پیچیدگی در محتوا را مهار کند و با نثر و زبانی پیراسته و جملاتی ساده و کوتاه در هر مرحله از محتوا پردهای بیندازد و داستان را بهپیشببرد.
کتاب عمارت هیتلر دارای ساختاری محکم و داستانی معمایی است. از اینرو نویسنده توانسته با تصویرگری و خلق تصاویر، قوه تفکر مخاطب را به خدمت بگیرد و در حقیقت آنها را به مقصود اصلی خود یعنی تعقل سوق دهد. البته مرادم چیزی بیش از رازگشایی داستان است. فرم قرارگرفتن زمانهای وقوع داستان در کنار هم لاجرم مخاطب را به تفکر واخواهد داشت تا بتواند در مسیر اصلی داستان قرار بگیرد. اما دو نکته منفی از این کتاب که قابل ذکر است یکی نداشتن نام برای بسیاری از شخصیتهای این رمان است. نام شخصیتهای هر داستان میتواند همراه با ایهام و هدفمند خود بخشی از بار قصه را به دوش بکشد. دیگر اینکه فقدان فضاسازیهای مطلوب و توصیفات مکانی یکی دیگر از نقدهای مهم به این داستان است./ مجله الکترونیک واو
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: تاریخ را میشود تحریف کرد اما نه برای همیشه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران