فقدان پیوست فرهنگی برای میراث ملی

اما چیزی که همواره در تاریخ ما به خوبی به آن پرداخته نمی‌شود، موضوع برنامه‌ریزی برای تجلی فرهنگ و هنر‌ها و ایفای نقش در عرصه فرهنگ عمومی است. حال اگر این موضوع را در کنار ایران‌ستیزی -که چند دهه است دوباره رنگ و بویی جدی به خود گرفته- قرار‌دهیم، می‌توانیم به نتایجی برسیم که امروز در عرصه فرهنگ عمومی کشور شاهد آن هستیم. از همین‌روست که رهبر معظم انقلاب همواره در سخنان‌شان در حوزه فرهنگ و هنر به داشتن پیوست فرهنگی تاکید دارند. ۱۳ سال است که رسانه‌های داخلی در آخرین روز‌های سال میلادی دست به انتشار اخباری در مورد ثبت جهانی میراث‌ناملموس ایران می‌زنند و همواره ثبت چنین آثاری را یک ارزش افزوده برای کشور در نظر می‌گیرند. در کنار این موضوع در تابستان هم همزمان با اجلاس میراث‌جهانی یونسکو، چنین اخباری را شاهد هستیم، اما تمامی این خبر‌ها فقط برای چند روز است و خیلی زود از یاد‌ها می‌رود، انگار از ابتدا چیزی وجود نداشته‌است. اگرچه هرجا که نام ایران طرح می‌شود حس غرور ملی آن می‌تواند بر جامعه تاثیرگذار باشد و اگر چنین امکانی از سوی حوزه فرهنگی فراهم شود، می‌تواند در راستای جهاد تبیین قرار گیرد. اما وقتی این ثبت جهانی، به دلیل نداشتن پیوست فرهنگی، حتی به یاد اهالی فرهنگ و رسانه هم نمی‌ماند (مانند ثبث فرهنگ پهلوانی: بازی‌های سنتی زورخانه‌ای، ورزش و کشتی در سال ۲۰۲۲ به نام آذربایجان، در حالی که ورزش زورخانه‌ای در سال ۲۰۱۰ به نام ایران ثبت شده و آذربایجان، خود را به این پرونده الحاق کرده‌است) و حتی باعث جنجال رسانه‌ای می‌شود، به خوبی درمی‌یابیم که اقدام ثبت جهانی میراث‌ایرانی، بدون پیوست فرهنگی است.

ایران در میان ۱۰ کشور بیشترین ثبت میراث جهانی

به طور کلی از ایران ۲۶ اثر در میراث‌جهانی یونسکو به ثبت رسیده که شامل؛ تخت‌جمشید، میدان امام اصفهان، چغازنبیل، تخت سلیمان، پاسارگاد، بم و منظر فرهنگی آن، گنبد سلطانیه، بیستون، مجموعه کلیسا‌های ارامنه (سنت‌استپانوس، چوپان، دره شام، مریم مقدس و قره کلیسا)، سازه‌های آبی شوشتر، مجموعه آرامگاه و خانقاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، مجموعه بازار تاریخی تبریز، باغ ایرانی (دولت‌آباد یزد، پهلوان‌پور مهریز یزد، ارم شیراز، پاسارگاد شیراز، چهلستون اصفهان، فین کاشان، عباس‌آباد بهشهر، اکبریه بیرجند، ماهان کرمان)، گنبد قابوس، مسجد جامع اصفهان، کاخ گلستان، شهر سوخته، شوش، منظر فرهنگی میمند، بیابان لوت، قنات ایرانی (قصبه گناباد، مون اردستان، گوهرریز جوپار، اکبرآباد بم، قاسم‌آباد بم، بلده فردوس، زارچ، حسن‌آباد مشیر، ابراهیم‌آباد، وزوان، مزدآباد میمه)، شهر تاریخی یزد، منظر باستان‌شناسی ساسانی، جنگل‌های هیرکانی، منظر فرهنگی هورامان/اورامانات و راه‌آهن سراسری (شمال ـ جنوب) می‌شود؛ این یعنی در ۴۴ اجلاس میراث‌جهانی یونسکو، ایران موفق به ثبت میراث قابل توجهی از میراث‌فرهنگی کشور شده‌است.

با توجه به این موضوع که ایران طی ۴۴ سال گذشته یک دهه جنگ تحمیلی و بازسازی تبعات آن را تجربه کرد، این میزان ثبت میراث‌جهانی، کشورمان را در میان ۱۰ کشور بیشترین ثبت جهانی در یونسکو پس از ایتالیا، چین، اسپانیا، فرانسه، آلمان، هندوستان، مکزیک، انگلستان و روسیه قرار داده‌است. این در حالی است که پرونده‌های مشترکی که ایران در زمینه مجموعه کلیسا‌های ارامنه، باغ ایرانی و قنات ایرانی ارائه داده که شامل ۲۵ مورد می‌شود، نشان از آن دارد که ظرفیت میراثی ایران به درستی کشف و ثبت شده‌است.

بیشترین ثبت میراث ناملموس در منطقه

از سویی دیگر در زمینه میراث‌فرهنگی ناملموس نیز ایران طی ۱۷‌نشست موفق به ثبت ۲۱ میراث‌ناملموس کشور به صورت فردی و مشترک با حوزه فرهنگی ایران بزرگ شده که برای ایران یک دستاورد بزرگ محسوب می‌شود. ثبت میراث‌فرهنگی ملی ایران شامل ۱۳‌میراث‌انفرادی شامل ردیف موسیقی، تعزیه، ورزش زورخانه‌ای، موسیقی بخشی‌های خراسان شمالی، مهارت بافت قالی فارس، مهارت بافت قالی کاشان، مهارت‌لنج‌سازی در ایران، مهارت‌نقالی، مراسم قالیشویان، مهارت بازی چوگان، دوتارنوازی، آیین زیارت کلیسای تادئوس و پاسداری از خوشنویسی ایرانی را به صورت انفرادی و هشت اثر فرهنگی مشترک شامل نوروز (به همراه افغانستان)، نان لواش (به همراه جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه)، کمانچه (به همراه آذربایجان)، هنر نگارگری (به همراه ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان)، مهارت ساختن و نواختن ساز عود (به همراه سوریه)، سوزن‌دوزی ترکمنی (به همراه ترکمنستان)، شب چله یا یلدا (به همراه افغانستان)، نوغانداری و ابریشم‌بافی (به همراه افغانستان، آذربایجان، ترکیه، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان) نشان از توجه ایران به اهمیت ثبت جهانی میراث‌فرهنگی ایران دارد و ایران در کنار ترکیه بیشترین ثبت ملی در زمینه میراث‌ناملموس را دارند. اما نکته مغفول در ثبت این میزان میراث‌فرهنگی در چرایی ثبت آنهاست. موضوعی که به نظر از نگاه مسئولان آن‌گونه که باید مورد توجه قرار نگرفته‌است، زیرا این ثبت‌های جهانی بدون پیوست فرهنگی عملا ره به جایی نخواهند برد. همان‌گونه که امروز کمتر کسی می‌داند سرنوشت ثبت جهانی میراث ایرانی چه شده و حتی رسانه‌های کشور هم کمتر از آن اطلاع دارند.

ما در ثبت این میراث به دنبال چه هستیم؟

چرا کشور‌ها در تلاش هستند که دامنه میراث‌فرهنگی ناملموس خود را افزایش دهند؟ از سال ۲۰۰۹ تاکنون ۲۱ عنوان میراث‌فرهنگی ناملموس ایران ثبت جهانی شده‌است، اما سؤال اصلی این است که با ثبت این آثار قرار است چه تحولی در کشور رخ دهد؟ ماحصل ثبت چوگان یا نوروز در یونسکو چیست و چرا تلاش داریم جشن مهرگان یا هنر ساختن و نواختن رباب را به ثبت برسانیم؟ آیا انتخاب این آثار با برنامه‌ریزی است؟ یا پیوست فرهنگی مشخص دارد؟ برای پاسخ به این سؤال‌ها، لازم است تا دومین کنفرانس جهانی جمعیت که سال ۱۹۸۴ در مکزیکوسیتی برگزار شد عقب برویم. همان کنفرانسی که توجه به بعد فرهنگی توسعه برای اولین‌بار مطرح و در آن تاکید شد حفظ فرهنگ تنها یک عامل در میان سایر عوامل نیست، بلکه مبنای توسعه، نیروی محرکه و افق نهایی آن است. همین اندیشه که از دل این کنفرانس و امثالهم بیرون آمد، به مرور قالبی برای یونسکو شد تا راهکار‌های حفظ و ارتقای فرهنگ را در جوامع مورد توجه قرار دهد، که توجه به میراث‌فرهنگی ناملموس، یکی از این روش‌هاست. میراث‌فرهنگی ناملموس از نظر یونسکو به معنای اقدام‌ها، نمایش‌ها، ابزارها، دانش، مهارت‌ها و نیز وسایل، اشیا، مصنوعات دستی و فضا‌های فرهنگی مرتبط با آنهاست که جوامع، گروه‌ها و در برخی موارد افراد، آن‌ها را به‌عنوان بخشی از میراث‌فرهنگی خود می‌شناسند. این میراث‌فرهنگی ناملموس که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود، مدام توسط جوامع و گروه‌ها در پاسخ به محیط، طبیعت و تاریخ آنها، مجددا خلق می‌شود و حس هویت و استمرار را برای آن‌ها به ارمغان می‌آورد و بدین ترتیب احترام به تنوع فرهنگی و خلاقیت بشری را ترویج می‌کند.

از نظر یونسکو کشور‌ها می‌توانند با برجسته کردن میراث‌فرهنگی ناملموس برای مردم منطقه و نیز معرفی آن به سایر کشور‌ها در قالب‌های مختلف، در توسعه پایدار و در نتیجه بقای مردم آن منطقه گام‌های موثری بردارند. درحقیقت هدف اصلی ثبت جهانی میراث‌ناملموس که شامل سه فهرست میراث‌ناملموس در خطر، فهرست معرف و فهرست اقدام خوب پاسداری می‌شود، ایجاد زمینه برای گردشگری خلاق و اقتصاد فرهنگ‌وهنر با زمینه‌سازی برای حفظ فرهنگ‌های بومی است. از همین روست که گردشگری یکی از قالب‌هایی است که یونسکو در این زمینه مطرح می‌کند. در این شیوه گردشگری، تمرکز اصلی بر اقدامات میدانی و حضور در محیط‌های فرهنگی است و ضمن تعریف و تبیین میراث‌فرهنگی شامل انواع آیین‌ها و رسوم متعلق به هر قوم و قبیله، صنایع دستی، غذا‌های محلی و ... تلاش می‌شود تا با ایجاد یک حس خوشایند در گردشگر، از طریق کسب تجربه ادراکی درباره سفر به منطقه خاص مد نظر، موجب تشویق و ترغیب وی برای انجام دوباره سفر به همان منطقه شود.

با ثبت شده‌ها چه کردیم؟

اگرچه کارنامه ثبت آثار میراث‌جهانی و میراث‌ناملموس ایران پربار به نظر می‌رسد، اما نداشتن پیوست فرهنگی که رهبر انقلاب تاکید ویژه‌ای بر آن دارد، پاشنه‌آشیل این ثبت‌های میراثی و فرهنگی است. این‌که به‌طورمثال ردیف موسیقی ایرانی ثبت جهانی شده، اما برنامه مشخصی برای حفظ و اشاعه آن وجود ندارد تا هم بتواند کسب مخاطب و گردشگر کند و هم با اقتصاد پویا، امید به تداوم داشته‌باشد، نکته منفی است در کارنامه مسئولان فرهنگی کشور. یا وقتی هنر اصیلی همچون تعزیه ثبت جهانی شده، اما این هنر که دربرگیرنده هنر‌های نمایشی و موسیقایی ایران (پیوستی الحاقی به ردیف موسیقی ایرانی) است، حتی در کشورمان یک مکان دائمی نمایش ندارد، موزه‌ای برای حفظ نسخ متعدد آن و وسایل نمایشی تعزیه ندارد و حتی چهره‌های شاخص این هنر برای خود مردم کشور معرفی نمی‌شوند، نشان می‌دهد که ما برای ثبت جهانی پیوست فرهنگی نداریم تا بتوانیم از این فرصت در زمینه اشاعه چنین فرهنگ اصیلی بهره عمومی در فرهنگ ببریم یا با تعمیم این موضوع در زمینه گردشگری و ایجاد اقتصاد پایدار از چنین هنری بهره بگیریم. کافی است در این زمینه نگاهی کنیم به سایر کشورها، امروز اگر قصد داشته‌باشید به ژاپن یا هندوستان سفر کنید، قطعا در پس ذهن هر گردشگر، دیدن نمایش‌های سنتی ژاپن مثل تئاتر کابوکی یا رقص کاتاکالی هندوستان وجود دارد. حتی اگر به اطلاعات گردشگری این کشورها، شامل سایت‌ها، بولتن‌ها، کاتالوگ‌ها و بروشور‌ها مراجعه کنید، به‌خوبی می‌بینید که چگونه در محتوای تبلیغی گردشگری خود بر این میراث‌فرهنگی تاکید دارند و آن را به گردشگران معرفی می‌کند، اما در نقطه مقابل اگر به محتوای تبلیغاتی کشور مراجعه کنیم، حتی یک نمونه مشخص برای معرفی در زمینه تعزیه نمی‌توانید پیدا کنید تا یک گردشگر را راغب به دیدن چنین میراثی در کشور کند.

نگاه رهبری به پیوست فرهنگی

رهبر معظم انقلاب همواره نگاه ویژه‌ای به موضوع فرهنگ و حفظ و اشاعه آن دارند. در نگاه رهبری، مهم‌ترین ویژگی یک جامعه، که نشان از خودآگاهی جامعه دارد را مبتنی بر فرهنگ می‌دانند، به همین دلیل فرهنگ را اساس هویت جامعه و بقای یک تمدن را ناشی از پشتیبانی و تضمین فرهنگی آن می‌داند. از همین رو توجه به پیوست فرهنگی را همواره مورد تاکید قرار می‌دهند؛ زیرا توسعه و ترویج فرهنگ بدون حمایت مسئولان و متولیان هنری، امکان‌پذیر نیست و داشتن یک چشم‌انداز شفاف و قابل اجرا و درنهایت هماهنگی و همسویی همه خانواده فرهنگ و هنر، لازم است. موضوعی که رهبر انقلاب در نقد تولید عروسک‌های دارا و سارا بدان به‌خوبی به آن اشاره می‌کنند: «.. دوستان ما آمدند در یکی از دستگاه‌های فعال و مسئول، عروسک‌های خوبی درست کردند، خوب هم بود. اول هم حساسیت طرف مقابل را - یعنی مخالفان را، خارجی‌ها را - برانگیخت که این‌ها آمدند در مقابل باربی و مانند این‌ها این [عروسک‌ها]را درست کردند، ولی نگرفت. من به این‌ها گفتم که اشکال کار شما این است که شما آمدید به فلان نام، یک پسری را، یک دختری را آوردید در بازار، این عروسک شما را بچه ما اصلا نمی‌شناسد - ببینید، پیوست فرهنگی که می‌گوییم اینها‌ست - خب، یک عروسک است فقط در حالی که مرد عنکبوتی را بچه ما می‌شناسد، بتمن را بچه ما می‌شناسد. ده بیست فیلم درست کرده‌اند، این فیلم را آنجا دیده، بعد که می‌بیند همان عروسکی که در فیلم داشت کار می‌کرد در مغازه هست به پدر و مادرش می‌گوید این را برای من بخرید، عروسک را می‌شناسد. این پیوست فرهنگی [است]. شما باید این عروسک را که ساختید، در کنار ساخت عروسک، ده، بیست فیلم کودک درست می‌کردید برای این‌که این عروسک معرفی بشود پیش بچه‌ها؛ بعد که معرفی شد، آن‌وقت خودشان می‌خرند، [ولی]وقتی معرفی نشد، بازار ندارد و ورشکست می‌شود و ورشکست شد. یعنی یک چنین دقت‌هایی را بایست کرد...»

وزارتی با میراث خوب؛ گردشگری بد

حال اگر به اقدامات وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی بازگردیم، به‌خوبی در‌می‌یا‌بیم که این وزارتخانه اگرچه کارنامه نسبتا خوبی در حوزه ثبت میراث‌ملی و جهانی داشته، اما با نداشتن برنامه مدون و پیوست فرهنگی برای چنین ثبت‌هایی، عملا در عنوان وزارتخانه خود که گردشگری را نیز یدک می‌کشد، دچار ترک فعل است و هیچ برنامه مدونی در این رابطه ندارد. حتی کارنامه ثبت میراث‌جهانی و میراث‌ناملموس کشور نیز نشان می‌دهد که برنامه مشخصی برای ثبت جهانی میراث‌ایرانی وجود ندارد. زیرا کسی نمی‌داند چرا مثلا ثبت دوتار به عنوان چهاردهمین اثر ثبت‌شده ایران در میراث‌ناملموس یونسکو اتفاق افتاده در حالی که سال ۲۰۱۳ ساز تار که یکی از شاخص‌های فرهنگ موسیقی ایران است به نام آذربایجان ثبت شده؟ این موضوع نشان می‌دهد اولویت انتخاب ثبت برای میراث ایرانی مشخص نیست و این اولویت‌بندی براساس نیازسنجی و رصد فعالیت کشور‌های منطقه که جملگی جزئی از حوزه تمدن ایران بزرگ هستند و مشترکات زیادی در زمینه فرهنگی با کشور دارند، صورت نگرفته‌است. این موضوع نشان می‌دهد وزارت میراث‌فرهنگی نه براساس نیاز و برنامه، بلکه براساس مستنداتی که مثلا هر منطقه جغرافیایی برای ثبت آثار ملی اقدام می‌کند و پرونده پرباری را در اختیار مسئولان این امر قرار می‌دهد، آثار انتخاب و برای ثبت جهانی ارائه می‌شود، نه رصد فرهنگی و دیپلماسی فعال. حتی نبود دیپلماسی فعال و رصد اتفاقات جهانی و منطقه‌ای نیز به‌خوبی در ثبت میراث ایرانی مشهود است. با‌توجه به ایران ستیزی که در تفکر جهانی به‌عنوان یک راهبرد دنبال می‌شود، در پیگیری پرونده‌های ارائه شده برای ثبت جهانی مشهود است که نمونه قابل ذکر آن پرونده خوشنویسی بود که سال ۲۰۲۱ در یک اجماع منطقه‌ای باعث شد نام ایران از کتابت و اعتلای هنر خوشنویسی توسط جمعی از کشور‌های عربی و ترکیه حذف شود، در حالی که ایران خط و خوشنویسی را با کتابت قرآن به اعتلا رساند. از همین رو می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت، نداشتن پیوست فرهنگی برای میراث ثبت شده ایرانی، نداشتن برنامه مشخص برای معرفی این میراث به جامعه جهانی، نبودن برنامه برای اولویت‌بخشی به ثبت جهانی میراث ایرانی در کنار نداشتن برنامه برای حوزه گردشگری و اقتصاد فرهنگی است که باید امروز از مسئولان وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مورد پیگیری جدی قرار‌گیرد.

بررسی نقاط کور و از دست رفتن میراث‌فرهنگی

مصطفی پورعلی درباره ثبت ورزش‌های زورخانه‌ای در اجلاس سال ۲۰۲۲ به نام کشور آذربایجان که به اشتباه حاشیه‌های بسیاری هم در کشور داشت در حالی که ایران در سال ۲۰۱۰ ورزش‌های زورخانه‌ای را به ثبت رسانده، توضیح داد: «باید تاکید کرد که قرارگیری یک عنصر میراث‌فرهنگی ناملموس در فهرست میراث‌جهانی، هیچ‌گاه شامل مسأله انحصار نمی‌شود، زیرا کنوانسیون ۲۰۰۳ که موضوع ثبت میراث‌ناملموس در ذیل آن صورت می‌گیرد، مسأله انحصار ندارد. یعنی اگر موضوعی در کشور‌های مختلف وجود داشته‌باشد همه آن کشور‌ها می‌توانند این عنصر را به نام خودشان ثبت کنند.»

پورعلی درباره این‌که آیا اگر کشوری، میراثی را ثبت کرد یا چنین میراثی را داشته‌باشد و کشور دیگری نسبت به ثبت آن اقدام کند، کشور مبدأ می‌تواند به موضوع معترض شود، توضیح داد: «از آنجا که مسأله انحصار در ثبت میراث‌ناملموس وجود ندارد، خودبه‌خود مسأله اعتراض هم غیرفنی و غیر کارشناسی می‌شود. به‌طور مثال، سال ۲۰۱۹ که ایران پرونده دوتار را در یونسکو ثبت کرد، نمایندگان کشور تاجیکستان بعد از جلسه در ملاقات به ما یادآور شدند که دوتار در تاجیکستان هم وجود دارد، خوب این ایرادی به ثبت این عنصر به نام ایران وارد نمی‌کند و کشور تاجیکستان هم می‌تواند این عنصر را به نام خودش ثبت کند.»

مصطفی پورعلی در پاسخ به این سؤال که مثلا سال‌هاست ایران و ترکیه بر سر بسیاری از مسائل مانند ثبت ساز تنبور و خط نستعلیق به نام کشور خود مناقشه‌هایی داشته‌اند، تصریح کرد: «در اصل مناقشه‌ای وجود ندارد و این مسائل در فضای رسانه‌ای مطرح می‌شود، وگرنه در اجلاس چنین مباحثی نمی‌تواند مطرح شود، چون کنوانسیون چنین جدلی را به رسمیت نمی‌شناسد. به‌عنوان مثال در برخی استان‌های کشور، ما دارای عناصر فرهنگی ناملموس مشترکی هستیم. مثلا آیین‌های مربوط به دهه محرم در بسیاری از استان‌ها با تغییراتی و شباهت‌هایی به‌صورت مشترک وجود دارد.

شورای ملی ثبت میراث‌فرهنگی ناملموس طی سنوات گذشته آیین‌های مختلف را به نام استان‌های مختلف ثبت کرده و ثبت یک عنصر از یک استان کشور، انحصار برای آن استان ایجاد نمی‌کند، زیرا به این شکل نیست که هر شخص زودتر اثری را ثبت کرد، برنده شده‌است! نه، استان‌های دیگر هم می‌توانند پرونده آن عنصر فرهنگی و آن آیین را اگر وجود دارد، بیاورند و در صورت برخورداری از مؤلفه‌های ثبت، آن عنصر را ثبت کنند.»

مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی و فرهنگی در پاسخ به این موضوع که اگر محدودیتی برای ثبت یک عنصر فرهنگی وجود ندارد، چرا ایران مثلا برای ساز‌تار که به نام آذربایجان ثبت شد یا خوشنویسی اسلامی که به نام ترکیه ثبت جهانی شد، اقدام نمی‌کند، پاسخ داد: «در این مورد هم موضوع فقط سهمیه و محدودیت زمانی است. وگرنه هیچ منع و انحصاری وجود ندارد، به‌هرحال تعداد بی‌شماری عناصر شاخص فرهنگی ناملموس در ایران وجود دارد که به مرور باید همه این عناصر ثبت جهانی شوند. یونسکو به‌دلیل محدودیت‌های مالی‌اش و فرصت محدود زمان برگزاری یک اجلاس، به‌صورت طبیعی امکان بررسی پرونده‌های بی‌شمار را ندارد.»

پورعلی یادآور شد: «سال آینده در هجدهمین اجلاس که سال ۲۰۲۳ برگزار می‌شود هم مانند سال‌های گذشته معاونت میراث‌فرهنگی وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی چهار پرونده میراث‌جهانی ناملموس را به یونسکو ارسال کرده‌است که واقعا کار سختی بوده و امیداریم در سال‌های آینده هم این روند ادامه داشته‌باشد. پرونده زیارت رضوی به صورت انفرادی و پرونده‌های مشترک هنر تذهیب مشترک با آذربایجان، تاجیکستان، ترکیه و ازبکستان. پرونده سنت‌های فرهنگی و اجتماعی افطار مشترک با آذربایجان، ترکیه و ازبکستان. پرونده جشن سده مشترک با تاجیکستان، در کنار ثبت جشن مهرگان و مهارت ساختن و نواختن رباب که در اجلاس ۲۰۲۲ که به‌دلیل رفع ایرادات و انجام اصلاحات به سال ۲۰۲۳ موکول شد، دوباره ارائه خواهدشد.»

بازخوانی پرونده یک انفعال فرهنگی

گرچه کارنامه وزارت میراث‌فرهنگی در ثبت جهانی را می‌توان موفق ارزیابی کرد اما، در این زمینه گاه انفعال‌هایی هم دیده می‌شود که نمونه مشخص آن در زمینه پرونده خوشنویسی صورت گرفت که در سال ۲۰۲۱ اتفاق افتاد و مدت‌ها حواشی را در میان هنردوستان و فرهنگ‌دوستان ایرانی فراهم کرد. این موضوع به‌دلیل همکاری کشور‌های عربی و ترکیه که تلاش کردند نام ایران را در فرهنگ خوشنویسی و کتابت قرآن نادیده بگیرند، مشخصا به چشم آمد و زمینه حاشیه‌های زیادی را در پی داشت.

اما جدا از پیشینه کشمکش‌های ایران و ترکیه در زمینه خط و خوشنویسی، ابعاد جدیدی از فهرست پرونده‌های ارائه شده به یونسکو در سال ۲۰۲۱ برای ثبت میراث‌ناملموس کشورها، مشخص کرد که اجماع منطقه‌ای برای حذف ایران از تاریخ کتابت قرآن برنامه‌ریزی شده‌است؛ زیرا دقیقا در سال ۲۰۲۱ پرونده مهم دیگری از سوی جمعی از کشور‌های عربی به یونسکو ارائه شده که نشان داد این کشور‌ها در اقدامی مشترک تلاش دارند تا موضوع خوشنویسی به‌ویژه کتابت قرآن و خوشنویسی اسلامی را به‌گونه‌ای تحریف کنند که نشانی از تلاش ایرانیان در عرصه این هنر اسلامی وجود نداشته‌باشد.

۳۰ مارس ۲۰۲۰ (۱۱ فروردین ۱۳۹۹) از سوی کشور‌های عربستان سعودی، الجزایر، بحرین، مصر، عراق، اردن، کویت، لبنان، موریتانی، مراکش، عمان، فلسطین، سودان، تونس، امارات‌متحده عربی و یمن پرونده‌ای مشترک با شماره ۱۷۱۸ در فهرست میراث‌ناملموس یونسکو با عنوان «خوشنویسی عربی، مهارت‌ها و شیوه‌ها» به ثبت رسید؛ در حالی که پنج روز پیش از این یعنی در ۲۵ مارس ۲۰۲۰ (۶ فروردین ۱۳۹۹) پرونده «خوشنویسی اسلامی» با شماره ۱۶۸۴ از سوی ترکیه در فهرست میراث‌ناملموس یونسکو ثبت شده‌بود.

همزمانی ارائه این دو پرونده از سویی و ثبت آن‌ها به نام این کشورها، نشان می‌دهد جایگاه هنر خوشنویسی ایران در کتابت قرآن که سابقه آن به قرن چهارم هجری قمری می‌رسد، به حاشیه رانده شده و بیش از هزار سال تلاش خوشنویسی ایرانیان در کتابت قرآن به خط عربی نادیده گرفته شد.

ابعاد هماهنگی ارائه این دو پرونده به صورت همزمان به یونسکو، از جایی مشخص می‌شود که سازمان ارسیکا که در زمینه خوشنویسی فعال است و مسابقات مختلفی را در شهر استانبول برپا می‌کند، زیرمجموعه سازمان کنفرانس اسلامی است که تمامی کشور‌های نام برده شده در آن عضو هستند.

ترکیه گرچه در خوشنویسی سابقه طولانی و قابل قبولی دارد، اما از زمانی که خط ترکیه در سال ۱۹۱۵ تغییر کرد، خوشنویسی این کشور تنها به شهر استانبول محدود شده و در شهر‌های دیگر این کشور خوشنویسی رواج ندارد و تعداد افرادی که در این کشور خوشنویسی می‌کنند، زیاد نیستند، اما همین افراد به شدت مورد حمایت دولت ترکیه و سازمان ارسیکا هستند.

غربت میراث معنوی ایران در هیاهوی سیاست

در هفته‌های اخیر همسایگان ایران وارثان میراث معنوی کشورمان شده‌اند؛ از افغانستان که در کنار ایران یلدا را به نام خود کرد تا آذربایجان که ناباورانه ورزش زورخانه‌ای را به نامش سند زد!
در صورتی که مقامات کشورمان به‌موقع تلاش نکنند، در میانه هیاهوی آشوب و بی‌ثباتی، برخی همسایگان پازل مصادره میراث معنوی را کامل کرده و آخرین ضربه‌ها را بر پیکره هویت ملی ایران وارد می‌کنند. همان سناریویی که پیش از این با تخریب پرچم و سرود و تیم ملی ایران دنبال شده بود.

رئیس فدراسیون زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی دراین‌باره تاکید کرده، وزارت میراث فرهنگی و سایر مسئولان باید جلوی ابلاغ مصوبه «فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانه‌ای» در یونسکو به جمهوری آذربایجان را بگیرند.

این اظهارنظر واکنشی به این خبر است که کشور آذربایجان که زمانی قلمرو ایران بوده، پیشنهاد داده فرهنگ ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای به نام آن‌ها ثبت شود که این پیشنهاد در جلسه هفته گذشته در مراکش مورد تصویب یونسکو قرار گرفته است.

جالب اینجاست که آیین فرهنگ پهلوانی و زورخانه‌ای در سال ۸۹ به نام ایران در یونسکو ثبت شده است، اما انگار برای یونسکو مهم این نیست که اگر چیزی به نام کشوری ثبت شده، به نام کشور دیگری ثبت نشود.

عزت‌ا... ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی که اخیرا اظهاراتش درباره ناآرامی‌های خیابانی خبرساز شده بود، حالا با این انتقاد مواجه است که در برابر تلاش‌های رقبا، منفعلانه عمل کرده و نتوانسته از میراث معنوی ایران به‌خوبی دفاع کند. میراث معنوی کشور‌ها قطعاتی از پازل هویت ملی است که اگر به نام دیگر کشور‌ها ثبت شود، اهمیت خود را در داخل از دست می‌دهد. اتفاقی که پیش از این برای برخی مشاهیر ایرانی رخ داده بود و مثلا ترکیه مولوی را به چهره‌ای متعلق به تاریخ خود تبدیل کرد.

سرمایه معنوی ایران آن‌قدر گسترده است که گاهی مقامات مسئول متوجه اهمیت حفظ آن نمی‌شوند. این درحالی است که بی‌توجهی به همین سرمایه‌ها در آینده می‌تواند ایران را از معنا تهی کند.

کشور‌های جدیدالتاسیس و بی‌ریشه معمولا می‌کوشند تا برای خود تاریخ و سابقه و فرهنگی جعل کنند و در این میان غفلت داخلی از دزدی فرهنگی، راه را برای آن‌ها باز می‌کند.

جالب است، آذربایجانی که به‌دنبال ثبت میراث ایرانی به نام خود است، اخیرا ادعا‌هایی علیه مردم ایران مطرح کرده که نشان می‌دهد دست‌اندازی به هویت ایرانی محدود به رفتار‌های نمایشی نیست و در نهان، اهدافی سیاسی و تجزیه‌طلبانه را دنبال می‌کند.

چه‌بسا بخش دیگری از جنگ ترکیبی علیه ایران، همین مصادره تاریخ و مفاخر ایرانی باشد که اگر مسئولان و متولیان توجهی به آن نکرده و دیپلماسی فرهنگی را جدی‌نگیرند، معلوم نیست در آینده وارد چه فاز‌های خطرناکی خواهد شد.

روزنامه جام جم 

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: فقدان پیوست فرهنگی برای میراث ملی