نگاهی فمینیستی به فیلم عنکبوت مقدس

برگرفته از تریبون زمانه *  

مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان می‌توانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آیین‌نامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.

پیش‌گفتار: نکته‌ای که لازم می‌دانیم به عنوان گردانندگان بیدارزنی و با توافق نویسنده مطلب به آن اشاره کنیم این است که ما با اعدام به عنوان مجازاتی برای قتل و دیگر دلایلی که به نظر موجه هم می‌رسند موافق نیستیم و فکر می‌کنیم با هیچ دلیلی نباید زندگی یک انسان از او گرفته شود. اعدام توسط قانون، یک قتل حکومتی است. وقتی یک نفر را برای اعدام به یک سلول می‌برند برای آن تدارک می‌بینند و چوبه دار فراهم می‌کنند انگار به راحتی یک قتل را هدایت کرده‌اند اما به تن آن لباس قانون را پوشانده‌اند. ضمن آنکه مسأله همچنان باقی مانده است. اگرچه این فیلم بر خشونت علیه زنان تمرکز دارد؛ اما در صحنه نهایی، سعید به دلیل قتل ۱۶ زن اعدام می‌شود و در انتهای فیلم، خبرنگار که به نظر می‌رسد مدافع حقوق زنان است هم به دنبال اجرا شدن اعدام او است در حالی که پس از اعدام او معلوم است همچنان مسأله باقی مانده است اما ابهامی که در پیام فیلم وجود دارد در این زمینه حل نشده باقی می‌ماند. این فیلم نقدی به مجازات اعدام ندارد؛ مجازاتی که بسیاری از فمینیست‌ها در دنیا به دنبال لغو آن هستند. از این منظر به ویژه در شرایط کنونی که مخالفت با اعدام به عنوان یکی از خواسته‌های حقوق بشری از سوی بسیاری از فعالان حقوق بشر در ایران مطرح می‌شود شایسته دانستیم به آن اشاره کنیم.

«تقدیم به زنان خبرنگار راه آزادی

شما که برای دادخواهی و نشر حقیقت شجاعانه مبارزه را زندگی می‌کنید.

تقدیم به مرضیه امیری، نیلوفر حامدی، الهه محمدی، مریم وحیدیان و…

تقدیم به رویا کریمی و زر امیر ابراهیمی

برای زن زندگی آزادی»

تاریخچه عنکبوت مقدس

«عنکبوت مقدس(۱)  به کارگردانی و نویسندگی علی عباسی و نویسندگی مشترک افشین کامران بهرامی محصول سال ۲۰۲۲ است. این فیلم اقتباسی از داستان واقعی سعید حنایی است، قاتلی زنجیره‌ای ملقب به قاتل عنکبوتی که ۱۶ کارگر جنسی زن را بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ (۱۳۸۰ تا ۱۳۸۱) در مشهد به قتل رساند. این فیلم داستان یک روزنامه‌نگار زن خیالی را در حال تحقیق درباره‌ی یک قاتل زنجیره‌ای به تصویر می‌کشد. علی عباسی در زمان وقوع این قتل‌ها در تهران دانشجو بود و از واکنش محافظه‌کارانه‌ای که حنایی را به‌عنوان یک قهرمان معرفی می‌کرد و اینکه چقدر طول کشید تا پلیس او را دستگیر کند، گیج شده بود. او مدت کوتاهی پس از دیدن مصاحبه‌ی حنایی در مستند و عنکبوت آمد (۲) در سال ۲۰۰۲ شروع به نوشتن نسخه‌های فیلم کرد. پیش‌نویس‌های اولیه با وفاداری بیشتری وقایع را دنبال می‌کردند، اما عباسی در نهایت از آنها منحرف شد و شخصیت یک روزنامه‌نگار زن را ابداع کرد، زیرا احساس می‌کرد فیلم باید نه‌تنها بر قاتل بلکه بر زن‌ستیزی نیز تمرکز کند. او در بیانیه مطبوعاتی جشنواره فیلم کن ۲۰۲۲ گفته است: قصد من ساخت فیلمی دربارهٔ یک قاتل زنجیره‌ای نبود بلکه می‌خواستم فیلمی درباره‌ی جامعه‌ی یک قاتل زنجیره‌ای بسازم. این در مورد زن‌ستیزی ریشه‌دار در جامعه ایران است که به‌طور خاص مذهبی یا سیاسی نیست، بلکه فرهنگی است […] به جای ساختن فیلم دیگری درباره‌ی روش‌های مختلف مردان برای کشتن و مثله‌کردن زنان، می‌خواهیم بر پیچیدگی موضوع و مخاطرات طرف‌های مختلف، به‌ویژه از طرف قربانیان تأکید کنیم. نقش‌ها و شخصیت‌هایی از این فیلم که در متن بیشتر با آن ها مواجه می‌شویم شامل ۱) زر امیرابراهیمی در نقش آرزو رحیمی، خبرنگار پرونده ۲) مهدی بجستانی در نقش سعید حنایی، قاتل زنجیره‌ای (در فیلم با نام سعید عظیمی) ۳) سینا پروانه در نقش رستمی (افسر پلیس) ۴) نیما اکبرپور در نقش غلامرضا منصوری، قاضی

در تاریخ اجتماعی ایران، خشونت علیه زنان همواره امری تکرارشونده بوده است. سال‌ها فعالین اجتماعی، خبرنگاران، هنرمندان فراوانی در پی افشا و ارائه راه‌حل‌هایی برای کم‌رنگ‌شدن یا برطرف‌شدن این مشکلات بوده‌اند. اما چه چیزی در محوریت اجتماع ایران است که امر خشونت علیه زنان، هرسال به اشکال مختلف باز هم تکرار می‌شود؟ یکی از هزاران اشکال خشونت‌ورزی علیه زنان در اجتماع قتل‌های زنجیره‌ای است. این متن با موضوع فیلم «عنکبوت مقدس» همراه می‌شود تا این بار سندی تاریخی از ستم جنسیتی علیه زنان در ایران را در دل تاریخ سینمای جهان ثبت کند.

«قتل زنان در مشهد امری تکرارشونده …»

هنگام جستجو در اسناد قتل‌های زنجیره‌ای در مشهد با موردی قدیمی‌تر مواجه شدم. گویی شبحی قاتل بر سر زندگی زنان در این منطقه سایه افکنده است. «خسرو معتضد» در مصاحبه‌ای که در دهه ۸۰ درباره قتل‌های سریالی تاریخ ایران انجام داده است، از «علی کاخی» نامی یاد می‌کند که از قضا مشهدی بوده است و گویا در دوران اشغال شهر به دست متفقین، با نیت خوش‌خدمتی به آنان، روسپی‌خانه‌ای دایر می‌کند که مشتریانش همین سربازان خارجی هستند. او بعد‌ها به‌خاطر دایر کردن این مکان و همچنین قتل چند زن خیابانی به اعدام محکوم می‌شود. اما از دوران علی کاخی تا زمان جنجالی شدن پرونده سعید حنایی، یک قتل سریالی دیگر در مشهد بوده است که باید سراغش را در جریده‌های کثیرالانتشار سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ گرفت.

در صفحه چهارم روزنامه خراسان که در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۲۸ چاپ شده است، این خبر خودنمایی می‌کند: «پریروز ساعت ۶ صبح، اکبر قصاب فرزند علی باغتره‌کار، به کلانتری بخش ۴ اطلاع داده که در خارج دروازه مشغول جمع‌آوری کدو بودم، ناگهان جسد زنی را دیدم که جنب دیوار مزرعه افتاده است. مراتب را از طریق کلانتری فورا به آقای دادستان، پزشکی قانونی، دایره آگاهی و آقای خلیفی رئیس کلانتری بخش ۴ رساندم و کارمندان این دایره در محل حادثه حاضر شدند. سن این زن در حدود ۲۰ الی ۲۵ سال بوده و لباس نوانخانه به تن داشته است. «گویا او را به‌وسیله دستمالی که دور گردنش بوده، خفه کرده‌اند». پس از بازجویی کاملی که در اطراف قضیه به عمل آمد، معلوم شد نام او «ف» معروف به «زابلی سیاه» است و از زن‌های ول‌گردی است که همیشه در خارج دروازه‌ها مشغول ولگردی هستند و هشت ماه قبل هم در نوانخانه بوده است. مراتب را صورت مجلس نموده و اجازه دفن صادر و پرونده امر به آگاهی احاطه شده است.» پس از این خبر، مردمِ اواخر دهه ۲۰ در مشهد، هرچند روز یا چندهفته با درج اخباری در روزنامه خراسانِ آن روزگار روبه‌رو می‌شدند که حکایت از خفه شدنِ زنی با روسری می‌داد، آن‌چنان‌که سبب وحشت عمومی شده بود و سایه حضور اصغر قاتلی دیگر در کوچه‌ها سنگینی می‌کرد. روایت‌های مکتوب می‌گویند که در آن دوران زنان برای مدت‌ها جرئت تنها بیرون رفتن از خانه را نداشتند و بسیاری نیز دخترانشان را برای درامان‌ماندن از دست قاتل در خانه حبس می‌کرده‌اند.

بالاخره قاتل در سال ۱۳۳۰ بازداشت شد. او حسن اورنگی نام داشت که در بازجویی‌ها مدعی بود که ۱۴ زن را کشته‌ است و همه آن‌ها از زنان کولی و دوره‌گرد بودند. روش مشترک قتل تمام زنانی که به دست اورنگی کشته شدند خفگی گلو توسط روسری‌هایشان بوده است. وی در بازجویی‌ها اعتراف کرد که انگیزه‌اش برای این قتل‌ها پاک‌سازی فساد از شهر بوده و به‌همین خاطر آن‌ها را کشته‌ است و این کار به‌خاطر آن بوده‌ که زنان خیابانی را از میان بردارد.

اما این داستان دقیقا بعد از گذشت نیم‌قرن در مشهد تکرار می‌شود. مروری کوتاه بر پرونده قاتل عنکبوتی نیز خواهیم داشت. سعید حنایی معروف به «قاتل عنکبوتی»، «شکارچی زنان خیابانی» و «قاتل سریالی»؛ از مرداد ۱۳۷۹ تا فروردین ۱۳۸۰، ۱۶ زن را به قتل رساند. او در تمام جلسه‌های بازپرسی و دادگاه، انگیزه‌اش را دینی و خیرخواهانه و با هدف ازبین‌بردن «فساد در جامعه» عنوان می‌کرد. فاطمه حنایی، همسر وی، دلیل واقعی این جنایت‌ها را، تعرض ناموفق یک راننده تاکسی به خودش عنوان کرد. او روایت کرده بود که یک شب از یک تاکسی که راننده‌اش او را با کارگران جنسی اشتباه گرفته بود، خود را بیرون انداخته و وقتی بی‌رمق و با پای پیچ‌خورده به خانه آمده، سعید حنایی متوجه موضوع شده و از همان زمان تصمیم به «تنبیه» این زنان گرفته است. گفته شده او ابتدا مردان را هدف قرار داده بود، ولی بعد از چندین برخورد و ضرب و شتم، به سراغ زنانی رفت که از منظر قانون و اجتماع، بی‌دفاع بودند.

مژگان، آخرین هدف حنایی بود که توانست از دست او بگریزد. پس از گذشت یک هفته مژگان در طرح ویژه پلیس دستگیر شد و در بازجویی به ماجرای سوءقصد به جانش اقرار کرد و با آدرسی که مأموران از وی گرفتند، موفق به دستگیری سعید حنایی شدند، سردار مؤمنی در پاسخ به این سؤال که آیا یک اتفاق ویژه سبب لورفتن قاتل شد یا اینکه دقیقاً برنامه‌ریزی شده موفق به دستگیری شدید گفت: دقیقاً برنامه‌ریزی کرده بودیم. ایشان سر همه صحنه‌های قتل خود، حاضر می‌شد حتی در برخی از مواقع به جابه‌جایی جنازه‌ها کمک می‌کرد. یک‌بار نیز دستگیر شده بود؛ اما با رد گم‌کردن توانست از دست پلیس خلاص شود؛ ولی نهایتاً با طراحی که صورت گرفت و تمام نیروهای انتظامی منطقه را برای دستگیری بسیج کردیم دستگیر شد.

نماینده دادستان مشهد در رد مذهبی بودن انگیزه قتل‌ها گفته بود که او با ۱۳ نفر از مقتولان خود پیش از کشتن آنها «رابطه جنسی برقرار کرده بود». همچنین بخشی از گروه‌های تندروی مذهبی و حکومتی، عمل او را بر مبنای «مجوزهای شرعی» تأیید می‌کنند. تعدادی از رسانه‌های محلی در آن زمان او را «شهید راه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» توصیف کرده بودند. قاضی منصوری حکم اعدام وی را صادر کرد و در ۲۸ فروردین ۱۳۸۱ در مشهد اعدام شد.

چرا فیلم عنکبوت مقدس می‌تواند فیلمی فمینیستی باشد؟

پرونده سعید حنایی الهام‌بخش دو فیلم سینمایی بوده است ابتدا در سال ۱۳۹۸ فیلمی به نام عنکبوت به کارگردانی ابراهیم ایرج‌زاد با بازی محسن تنابنده در نقش حنایی ساخته شد و سپس در سال ۱۴۰۱ فیلم دیگری به نام عنکبوت مقدس با بازی زهرا امیرابراهیمی و مهدی بجستانی، به کارگردانی علی عباسی در کشور اردن ساخته شد که به بخش اصلی رقابتی جشنواره فیلم کن ۲۰۲۲ راه یافت. اما چرا می‌توان فیلم عنکبوت مقدس را فیلمی فمینیستی دانست؟

نظریات مرتبط با سینمای فمینیستی از دل موج دوم جنبش فمینیستی آن هم با رویکردی انتقادی به سینمای کلاسیک و تجاری تدوین گشت. انتقادات بر ساختار روایی سنتی سینما بود که شخصیت مردانه را به‌عنوان یک شخصیت فعال و قدرتمند (چه در متن و چه در اجرا) نشان می‌دهد که نماینده عمل دراماتیک و سازمان‌ده است. اما در مقابلش شخصیت زنانه منفعل و ضعیف است که هدفش خواهش و تمنای شخصیت مرد است. در اصل جنس مذکر به سوژه اصلی پرداخت روایت تبدیل می‌شود و جنس مؤنث نقش ابژه منفعل نگاه خیره‌ی تماشاگرانه‌ای که برای جنس مذکر تدارک‌دیده‌شده است را ایفا می‌کند.

لورا مالوی یکی از نظریه‌پردازان اصلی فیلم فمینیستی ادعا می‌کند که سینمای فعلی غالب با برتر شمردن جنس مذکر چه در چارچوب روایت و چه در چارچوب تصویر، قواعد مردسالارانه‌ی موردپسند جامعه‌ی جهانی را تثبیت می‌کند. او معتقد است بازنمایی شخصیت زن در سینمای گذشته این‌چنین بوده است: سینما در بازنمایی سنتی از نقش و شخصیت زنان، آن‌ها را بر اساس رمزگان ظاهری و جاذبه‌های جنسی‌شان نمایش می‌داده است؛ بنابراین آن‌ها در روایت و تصویر فقط می‌توانند دلالت‌های ضمنی را برجسته کنند.

باتوجه‌به نظریات سینمای فمینیستی، ما در این فیلم با زنی به‌عنوان قهرمان داستان روبرو هستیم که خودش است. او یک نفر (یک شخصیت) مستقل برای خود است. فارغ از ترس یا شجاعتش، او رفتارش در سیر روایت و اجرا به خودش بستگی دارد نه به بازیگران مکمل مذکرش. بازیگر زن، شخصیت زن به‌خودی‌خود از اهمیت بالایی برخوردار است. ما در این فیلم شاهد این هستیم که دیگر زن در ارتباط با وجودیت زن هیچ‌چیز نیست. این فیلم به نوبه خودش تلاش دارد ساختار تعریف‌شده‌ی سینمای مردسالاری که وجودیت زن را دائما یا سانسور می‌کند و یا در سایه‌سار شخصیت مذکری تعریف می‌کند را در نوردد آن هم بدین شکل که: زنان به طور منفی به‌صورت غیر مرد نشان داده نمی‌شوند و زن به‌عنوان زن از متن فیلم غایب نیست.

در سیر روایتگری فیلم زنان دیگر صرفا شخصیت‌های دلالت گر ضمنی نیستند. اگر در فیلم‌های کلاسیک مردسالارانه زن تنها حامل معنایی از پس کنش‌ورزی مردانه بود اینک در این فیلم زنان کنش‌ورزی مستقل و تولیدکننده معناهای جداگانه هستند. نقش قهرمان اصلی که یک زن است کاملا دید سینمای کلاسیک را به مرز نابودی می‌کشاند؛ زیرا او دیگر از خود شخصیت ضعیف و منفعل نشان نمی‌دهد و اوست که سازمان‌دهنده‌ی اصلی عمل پیش برد روایت است. به‌نوعی ما با نقش او همراه می‌شویم تا جهان را از دیدگاه او توسط اعمال و گفتارش بشناسیم و مشکلات را در کنار او حل کنیم. بدین شکل است که چون این فیلم از جهت موضوع به تاریخ اجتماعی ایران مرتبط می‌شود تا حد مطلوبی قداست مردسالاری در ایران را در عرصه سینما فرومی‌ریزد.

این فیلم انسان را در مواجه با سینمایی قرار نمی‌دهد که قرار است با قهرمان مرد هم‌ذات‌پنداری کند. مردی که صاحب نگاه خیره و تسلط جنسیتی است. زنان در این فیلم به همجنسشان به‌عنوان ابژه میل نگاه نمی‌کنند و قرار نیست هنگام تماشا موضعی خودآزادانه اتخاذ کنند و خود را در جایگاه شخصیت اصلی زن در فیلم قرار دهند که ابژه میل است. این فیلم تماما تکرار تجربیات مشترک زنانه در محدوده‌ی مشخص جغرافیایی به نام ایران است. این فیلم شجاعت و خشم را در زنان بر می‌انگیزد و خیال‌پردازی‌های سینماتیک به زنانگی و واقعیت ستم‌های جنسیتی زنان لطمه‌ای وارد نکرده است.

هنگامی که مالوی عنوان می‌کند زنان در فیلم‌های عامه پسند تحت استثمار و ستم قرار دارند، زیرا دستمایه‌ی نگاه خیره مردانه هستند، لیزا تایلور به انتقادی پرداخت که زنان فقط موضوع منفعل یک ایدئولوژی پدر سالارانه نیستند بلکه در زندگی روزمره خود فعالانه دست به مقاومت و مبارزه می‌زنند. این امر انتقادی که در فیلم عنکبوت مقدس کاملا دیده می‌شود زندگی واقعا زنان ایرانی است چه در فیلم چه در واقعیت آن‌ها هر روز مبارزه را زندگی می‌کنند. در محل کار، در خیابان، در محافل دوستانه و غیره. در تاریخ فعلی قداست مرد سالاری در ایران فرو ریخت، چه در سینما توسط فیلم عنکبوت مقدس که تمام شاکله مطلوب سیستماتیک مردسالاری واقعیت ایران را در سینما شکست و چه در واقعیت توسط زنان مبارز ایران که با پیشروی از تمام ستم‌های جنسیتی مشترک‌شان نشان دادند که چگونه علیه ایدئولوژی مردسالارانه هر روز برای آزادی و زندگی‌شان مبارزه می‌کنند. این فیلم از بطن تاریخ فعلی مبارزه زنان جدا نیست بلکه با استناد به جنبش گسترده اخیر زنان ایرانی می‌توان صحت واقعیت تاریخی ستم جنسیتی وارد شده بر زنان در این فیلم را ثابت کرد. گویی در این فیلم می‌توان علل مختلف چرایی فریاد زن زندگی آزادی را در پاره‌ای از تاریخ ستم و سرکوب زنان ایرانی یافت. این فیلم همراه با جنبش کنونی زنان منتقل کننده فوریت یک پیام فمینیستی به جهان در خصوص حجم بالای ستم و سرکوب علیه زنانگی، زندگی و آزادی است.

یکی از نشانه‌های اصلی برای فمینیستی نامیدن یک فیلم همان‌طور که در بالاتر نیز اشاره شد میزان سوژگی نقش زنان در روایت و تصویر است. در عنکبوت مقدس میزان سوژگی شخصیت اصلی که زن است (زر امیر ابراهیمی در نقش رحیمی خبرنگار پرونده) و داستان از خلال اوست که پیش می‌رود بسیار قابل توجه است. با اینکه موضوع فیلم در ارتباط با یک قاتل زجیره‌ای است (در واقعیت سعید حنایی و در فیلم سعید عظیمی) اما محوریت اصلی فیلم در خصوص او نیست، بلکه محوریت اصلی فیلم در خصوص ستم و خشونت علیه زنان و مبارزه برای حق زندگی است. امری که در خصوص مواجه با آن بسیار ظریف کار شده است به این شکل که در تمام این تعاملات سینماتیک، تصویری روشن و چندوجهی از بسیاری از موانع و چالش‌هایی که زنان ایرانی با آن‌ها روبرو هستند به دست می‌آوریم. با این وجود معمولا فیلم‌هایی هستند هر چند داعیه دار مسئله زنان اما در بطن کار سویه‌ای مردانه پیدا می‌کنند و زن را به دلایل مختلفی به حاشیه می‌برند. آرزو رحیمی خبرنگاری ساخته خیال پردازی‌های عباسی است. او یک شخصیت قابل توجه و به یاد ماندنی است، نه فقط به خاطر شجاع بودنش یا روشی که برای تعقیب داستان دارد، بلکه به خاطر شیوه برخورد خودپسندانه او با مردانی که با آنها روبرو می‌شود. یکی خبرنگاری است که اطلاعاتی را با او به اشتراک می‌گذارد (او نوارهایی از تماس‌های قاتل با او دارد که جنایات خود را اعلام می‌کند و محل پیدا شدن اجساد را فاش می‌کند) و به اندازه کافی همکار است، اما با افشای اینکه شایعاتی در مورد مشکلات او شنیده است او را ناراضی می‌کند. با سردبیری در تهران (به گفته خودش به دلیل امتناع از پیشبردهایش اخراج شد). مرد دیگری، افسری که مسئول این پرونده است، نمی‌تواند توضیح دهد که چرا پلیس هیچ سرنخی از شش ماه ولگردی قاتل ندارد، اما به او پیشنهاد می‌کند که اگر با او قرار ملاقات بگذارد، تا بیشتر به او بگوید. و سپس یک روحانی که بی‌رحمانه ادعاهای قاتل مبنی بر فتوا و مجوز الهی را رد می‌کند، اما به نظر می‌رسد بیشتر نگران تصویر منفی‌ای است که او فرض می‌کند داستان‌های رحیمی ایجاد خواهند کرد.

در گفته‌های نخست یاد کردیم که از پرونده جنایی قتل‌های زنجیره‌ای حنایی فیلم دیگری نیز ساخته شده است. فیلم سینمایی نخست با نام عنکبوت به سبب نگاه مردانه غالب در روایت‌گری و سانسور مسئله زنان، این تولید سینمایی صرفا بازتولیدی مطلوب از پرونده، برای قوانین سینمایی مطلوب حاکمیت است. اما فیلم عنکبوت مقدس به این دلیل که در ایران و در تعهد به قوانین سینمای داخل ایران ساخته نشده است، توانسه است به خوبی داستان دراماتیزه شده‌ای از پرونده جنایی حنایی را تولید کند که نگاه‌ها را به سمت دیگری از داستان یعنی ستم و سرکوب زنان، شجاعت و مبارزه زنان، پروپاگاندای دینی و تولید خشونت و غیره جلب کند. این فیلم را می‌توان فیلم فمینیستی دوران بیداری ایران دانست. یافتن چگونگی‌ها در این فیلم بسیار مهم است زیرا این فیلم بعد از حدود نیم قرن دوباره به سراغ روایت و تصاویری می‌رود که در این مدت سانسور می‌شدند: اینکه چگونه زنان را قاب می‌کند، چگونه آنها را با حجاب اجباری و بدون حجاب و روسری نشان می‌دهد، چگونه بدن زنان راوی زندگی و ستم‌هایشان می شوند. بدین شکل و به کمک سینمای آزاد تابوهای برساخته‌ی حکومت از زنان را فرو می‌ریزد. شما بدن، مو، پوست، زخم، سیگار، آرایش و…زنان را می‌بینید. شما زندگی زن را می‌بینید.

هنگام جتسجو برای یافتن اطلاعات بیشتر نگاهی هم به نوشته‌های جهانی بر روی این فیلم انداختم. اکثر این نوشته‌ها این فیلم را در ژانری جنایی معرفی کرده‌اند. اکثر این نوشته‌ها تمرکزشان بر داستان جنایی قتل‌های عظیمی بود. آن‌ها این فیلم را به شکل کالایی می‌دیدند که هدفش از انتخاب این موضوع مثل فیلم‌های جنایی آمریکایی، برای کسب گیشه و توجه بیتشر بوده است. من به تمامی این نوشته‌ها نقد دارم. این فیلم درباره ماست، ما زنانی که همیشه دیده نمی‌شویم حتی اگر جنازه‌هایمان به اندازه مرتفع‌ترین کوه‌ها و عمیق‌ترین دریاها هم باشد، باز هم قانونی در دفاع از ما وجود ندارد. این فیلم تنها بخشی از مصائب ماست که نشان می‌دهد زندگی ما زنان می‌تواند تحت تنها یک فتوا از ما گرفته شود. زر امیر ابراهیمی در بخشی از مصاحبه‌اش در هالیوود ریپورتر گفته است: زمانی که ما آن را (فیلم عنکبوت مقدس) برای اولین بار در کن نمایش دادیم، انتقادهای زیادی از خشونت فیلم وجود داشت. برخی می‌گفتند که این فیلم «خشونت پرنوگرافیک» است. اما در وضعیت کنونی دیگر کسی این را نمی‌گوید چون خشونت و وحشی‌گری دقیقا در مقابل ما در خیابان‌ها اتفاق می‌افتد. اگر مخاطب این تصور را داشت که ما به نوعی اغراق می‌کنیم یا فقط ایده‌های خودمان را از کشور ارائه می‌دهیم رویدادها و رخدادهای اخیر ایران نشان داده‌اند که این طور نیست.

جامعه جهانی و جهان هنر، شاید تا پیش از رخدادهای اخیر و به‌نوعی این فیلم ما را نمی‌فهمید. اما این فیلم پر از نماد، نشانه و ژست‌هایی است که تنها در ارتباط با جنسیت و زندگی زنانه در ایران معنا پیدا می‌کند. با کمک این فیلم، ژست‌ها و نمادهایی بیرونی شدند که نشان از نیم‌قرن عدم امکان بیان در دنیای مردسالارانه را دارد. با استناد به‌تمامی این گفته‌ها این فیلم، یک فیلم فمینیستی است. گدار باور داشته است که فیلم‌ها و جهان داستانی‌شان یک ابژه‌ی تماما منسجم نیستند که تمام اجزایشان به‌هم‌پیوسته باشند به‌طوری‌که نتوان این اجزا را از هم جدا کرد، بلکه در گذر زمان به چیز دیگری تبدیل می‌شوند و معنایی متفاوت با اثر اولیه پیدا می‌کنند. این‌گونه است که شاید کارگردان فیلم گفته باشد فیلم از ابتدا فمینیستی نبوده است، اما در حال حاضر و در این تاریخ، این فیلم به معنا و نماد دیگری تبدیل شده است.

خودت از فیلم بگو

تمام مدت تماشای فیلم یخ‌کرده بودم. انتهای فیلم بغضی از خوشحالی مرا فراگرفته بود ازاین‌جهت که بالاخره تمام تجربه‌های زنانه‌ای که به‌سختی سعی می‌کردیم درباره‌ آن‌ها توضیح بدهیم حالا به‌صورت عمومی همه می‌توانستند ببینند.

۱. من بیش از یک دهه از زندگی‌ام را در مشهد گذرانده بودم. تجربه زندگی در آن قسمت از کشور دقیقا تجلی این جمله از فیلم است: مشهد مقدس ملاحظات خاص خودش را دارد. هنگامی که قتل‌های زنجیره‌ای حنایی در مشهد علنی شده بود من تنها خردسالی بودم که همراه مادرش از هرگونه بیرون رفتن غیرالزامی منع شده بود. ترس دائم در خانواده‌ها به اشکال مختلف پخش می‌شد. من کودکی بودم که از ترس ندیدن جنازه در شهر نباید جایی می‌رفتم. مدت‌ها ترس از روسری سرکردن در بین حرف‌های زنان می‌پیچید. روسری وسیله قتل زنان شده بود. زنان و دختران از ترس حفظ اندک چیزی به نام زندگی در پستوهای خانه‌ها پنهان شده بودند.

۲. چند باری که حرف از خشونت علیه زنان پیش می‌آمد به‌اتفاق از شکلی از خشونت یعنی فشارآوردن به‌منظور خفگی از راه گلو رسیده بودیم. این داستان‌ها چه در خیابان و چه در خانه حاکی از فشار روانی شدید بر زنان بود. گویی نفس که هیچ، دیگر حرف هم از راه گلو با ترس‌ولرز ادا می‌شد.

۳. صدای موتور را که می‌شنویم یا حتی کور سوی نوری دایره‌وار در تاریکی که نشان از عبور موتور دارد بدنمان قفل می‌شود. نکند از پشت چاقو بزند؟ نکند از پشت تیر بزند؟ نکند از پشت برایمان مزاحمت جنسی ایجاد کرد؟ نکند دائم با بوق‌زدن مزاحممان شود؟ نکند … دوم راهنمایی بودیم که دوستم وارد کلاس شد. آرام در گوشم گفت که باید با من صحبت کند. در تکه برگه‌ای نوشت که دیروز عصر بعد از کلاس داستان‌نویسی از زیرگذر وکیل‌آباد که رد می‌شده است موتوری او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داد. در انتها نوشت از دیشب فقط گریه می‌کند. پرسید جایی را می‌شناسم که برای خودش چاقو کوچک یا اسپری فلفل تهیه کنید؟

یادم است داخل کلاس دانشگاه دوستم با صورتی قرمز از کنجی پنجره در کلاس مرا خواست. بیرون آرام گفت که موتوری گرفته بود تا سریع‌تر به کلاس برسد. در میانه راه فهمیده بود که موتور مسیرش را عوض کرده بود و بیراهه می‌رفته است. او به راننده اعتراض و در خواست کرده است که پیاده‌اش کند. اما موتورسوار توجهی نکرده است به داخل یک کوچه خلوت رفته و شروع کرد آزارش دادن. گفت؛ اما من آنقدر زدمش که توانستم تا اول کوچه فرار کنم. پول هم به او ندادم.

۴.شبی با چهره غمگین به خانه‌مان آمده بود. کاملا معذب و در تعارف، مدام تشکر می‌کرد که این وقت شب مزاحممان شده است. می‌گفت از نیشابور برای آزمونش که فرداست آمده بود. هتل گرفته بود؛ اما چون یک زن مجرد بوده است اتاق را تحویلش نداده‌اند. می‌گفت هرچقدر سروصدا کردم که جایی ندارم و غریبم به حرفم گوش ندادند. پول را نشان داد و گفت تازه گفتند؛ چون رزروتان لغو شده باید از پول برگشتی بخشی را هم به‌عنوان خسارت کم کنیم. به‌خاطر دارم که از شدت خستگی اتفاق پیش‌آمده تا ظهر خوابیده بود و از آزمونش جا ماند.

۵. دوم دبیرستان در دستشویی مدرسه به من رسید و هراسان تندتند گفت: وای من برای عربی هیچی بلد نیستم. دیشب از ترس واقعا سکته کردم تو هم که گوشی‌ات رو جواب نمی‌دادی. با اون پسره که داشتم آشنا می‌شدم یادته؟ رفته بود پیش دوست پسر قبلیم. اومده بود ازم می‌پرسید راسته این چیزهایی که درباره‌ات می‌گن؟ ویس گرفته بود که دوست پسر قبلیم می‌گفته آره این همش می‌ره کافی شاپ. سیگار یواشکی می‌کشه. زد بازی گوش می‌کنه. کلی پسرای مدرسه‌های مختلف تو اینستاگرام صفحه‌اش رو دنبال می‌کنن.

منم گفتم خب اینا یعنی بده از نظرش؟ گفت: بد؟ بهم برگشت گفت تو گاو پیشونی سفیدی بابا. منم زدم تو گوشش. چرا ما باید بابت گذشته و کارامون به پسرا توضیح بدیم؟. مکالمه با زنگی که معنای اتمام زمان استراحت بود تمام شد.

۶. یک خبرنگار، یک رفیق. زندگی زنانه رفاقت‌های خاصی را می‌سازد. خبرهایی از زندگی روزمره زنانه رد‌وبدل می‌شوند که هیچ وقت در هیچ روزنامه و سایتی چاپ نمی‌شوند. مثل گفتن از دردهای روحی و جسمی دوران پریودی در محل کار، مثل رفتارهای جنسیت‌زده‌ای که دائم در اجتماع با آن‌ها روبرو می‌شویم، مثل انتقاد از رفتارهای مردسالارانه دوستانمان…مثل گفتن از ذوق انتظار تماشای فیلم عنکبوت مقدسی که تنها تماشا شد. تمام زنان ایران خبرنگاران زندگی خود و زنان اطرافشان هستند. هر زن ایرانی یک خبرنگار رحیمی است که با رنج دیگر زنان همراه می‌شود.

در انتها این فیلم از نظر من برای اولین‌بار مجموعه ای از کلید رفتارها یا کلید واژگانی نانوشته، تکرار شونده و مشترک در آزار و اذیت جنسی در ایران را نشان می‌دهد و در تاریخ سینمای جهان ثبت می‌کند.

لینک مطلب در تریبون زمانه

منبع این مطلب: بیدارزنی

پی‌نوشت:

۱. Holy Spider  به انگلیسی و Les Nuits de Mashhad به فرانسوی

۲. «و عنکبوت آمد» مستندی ایرانی درباره قاتل زنجیره‌ای ایرانی به نام سعید حنایی است. مازیار بهاری با همکاری رؤیا کریمی مجد توانست طی یک روز با همسر، مادر، فرزند، برادران و دوستان حنایی مصاحبه کند و به این ترتیب این فیلم مستند شکل گرفت.

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: نگاهی فمینیستی به فیلم عنکبوت مقدس