هنر محیطی رسالت فراموششده کلانشهرها
طبیعت یکی از ارزشمندترین داشتههایی است که بیتوجهی به آن باعث شده تا افسردگی و خمودگی زیر پوست زندگیمان رخنه کند و درگیر روزمرگی شویم که شایسته آن نیستیم. در این میان هنر محیطی، دیدی جدید از رابطه انسان با طبیعت را در برابرمان قرار میدهد و راهکارهایی نو برای همزیستی با محیط اطراف را در اختیارمان میگذارد. اگر بگوییم هنر محیطی روشی برای بهبود و ارتقای رابطه انسان با طبیعت است، پر بیراه نگفتهایم، زیرا حس آشنا و در همذاتپنداری را به زندگیمان باز میکند. هنرهای محیطی، برگرفته از نیازهای انسانیاند که لابهلای چرخهای صنعت و مدرنیته له شده است.
در هنرهای محیطی یک عنصر غالب وجود دارد و آن طبیعت است. عناصر دیگری که ابزارهای خلق هنری هستند در ارتباط با این عنصر اولیه معنا مییابند و غالباً مفهومی هشداردهنده را به ذهن متبادر میکنند. در واقع رسالت هنر در دنیای مدرن هشدار به فراموششدن و از یادرفتن ارزشهایی است که وجود یا حضورشان برای بقای روح آدمی حیاتی است.
هنر محیطی به عنوان یکی از بخشهای لاینفک هنر امروز شناخته میشود و تنها از طریق بررسی در روابط اجتماعی میتوان به رموز آن دست یافت زیرا رسالت اساسی هنر محیطی، درگیرکردن بیننده با اثر هنری است، همین ویژگی ضرورت حضور آن را در فضاهایی که ساکت و خاموش، لابهلای زندگی مدرن گم شدهاند، بیشتر میکند.
هنر محیطی، نوعی هنر ترکیبی است که طی آن هنرمند، فضایی سهبعدی را که از پیش برنامهریزی شده یا به صورت مکانیکی متحرک شده خلق میکند به نحوی که بیننده را در برگیرد و او را در مجموعه متنوعی از انگیزشهای حسی قرار دهد؛ مانند انگیزش بصری، شنیداری، جنبشی، بساوایی و گاه بویایی، اما سوال اساسی این است که آیا هنرمندان توانستهاند وظیفه خود را برای ایجاد این حس در شهروندان شهرهای بزرگ و به خصوص تهران انجام دهند؟
زمانی که برای اولین بار آلن کاپرو، خود را به عنوان مبدع هنر محیطی معرفی کرد، آنچه بیش از هر چیز در خلق آثار هنری در نظر گرفت «هپنینگ» یا همان ایجاد شادی در میان افرادی بود که با آن درگیر میشدند. تهران غبارآلود و بیرنگ شهر غمانگیزی است، اما حضور هنرهای محیطی در بخش کوچکی از این شهر میتواند شادی پنهانی را به زیر پوست شهر تزریق کند. اگر هنر را مجموعهای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان بدانیم که برای اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق میشوند، میتوان به ضرورت حضور هنرهای محیطی در سطح شهر تهران _ نه تمرکز در یک یا چند نقطه مشخص که کمتر کسی از آن گذر میکند _ پی برد و امیدوار باشیم این موضوع مستمر و متداول شود. حال که در فصل زمستان قرار گرفتهایم شاید لازم باشد تهرانی را که دیگر برف و باران به خود نمیبیند با آثار هنری محیطی جلوه دهیم تا حس تجربه زیستی در این شهر بیشتر شود و روح شادیآور هنرهای محیطی بتواند کمی از کسالت شهرنشینی را در این کلانشهر بکاهد.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: هنر محیطی رسالت فراموششده کلانشهرها
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران