تندروی (رادیکالییزم) و نشانهگان آن، اکبر کرمی - Gooya News
تندروی صدای پای فاشیزم است
گویانیوز به عنوان یکی از قدیمیترین و حرفهایترین رسانه ی دیجیتالی در گزارشی از محسن پورمحسن تیتر زده است که «محسن رضایی در قتل پسرش احمد رضایی نقش داشته» (1)
یکم. سرنام خبر (تیتر) عامیانه، نارسا و همانند روزنامهنگاری زرد است. احتمالن در سرنامخبر کارواژه از قلم افتاده است؛ و باید چیزی همانند "محسن رضایی در قتل پسرش احمد نقش داشته است." باشد.
دوم. اگر شما خواننده ی بختبرگشته ی این خبر باشید، از خواندن آن پشیمان و گیج، از خود خواهید پرسید: گویانیوز و گزارشگر آن با این دستخبررسانی فستفودی در پی چیستند؟
اصل خبر در گویانیوز این است: «روزنامه نیویورک پست در مقالهای فاش کرده محسن رضایی، معاون اقتصادی دولت سیزدهم و فرمانده پیشین سپاه پاسداران، در قتل پسرش، احمد رضایی نقش داشته است. به نوشته این روزنامه رضایی در سال ٢٠٠٣، با یک افسر پیشین سیآیای در آتن دیدار کرده بود.»(2)
سوم. مشکل وقتی چندتا میشود که بدانید روزنامه ی «نیورک پست» روزنامه ی معتبر نیورک تایمز نیست؛ (به طور چیره خبرخوان فارسیزبان از آن بیخبر است.) بلکه در طرف مقابل و از جمله ی روزنامهها ی زرد آمریکا است. در سنجههایی که رسانهها ی انگلیسی زبان را امتیاز میدهند این روزنامه بسیار پایینتر از نیورکتایمز(لیبرال)، والاستریت ژرنال(محافظهکار) و حتا پایینتر از شبکه ی دورغپرداز و دروغپراکن فاکسنیوز است! رسانهای که پر از اخبار بیاساس، نوشتهها ی سطحی و احساسی و تحلیلها ی باورمدار(اوپونییتد) است و نه شاهدمدار(فاکچوال). چرا گویانیوز نیازمند این دست اخبار و گزارشها ی بیپایه و بیمایه شده است؟ و شوربختانه هر روز بیشتر از دیروز میشود؟ چرا گویانیوز باید همانند ایندیپندنت یا العربیه فارسی شده است؟ و به جا ی کار خبررسانی حرفهای و شفاف بازو ی سیاسی یک جریان میشود؟(3)
چهارم. وقتی پیوند(لینک) اصلی مقاله را باز میکنیم کار خرابتر میشود. در مقاله هیچ استدلالی برای ادعایی که در سرنام آمده است، دیده نمیشود. نویسنده کنت آر تیمرمن یک محافظهکار بسیار تندرو است؛ و رییس اجرایی بنیاد دمکراسی برای ایران(افدیآی). اگر این بنیاد را نمیشناسید باید بدانید که منشهامیر یکی از اعضا ی برد این بنیاد است. این بنیاد در سال ۲۰۰۶ بوسیله ی نهاد آمریکایی "هدیه ی ملی برای دمکراسی"(آنایدی) و برای تغییر رژیم در ایران شکل گرفته است.
با لبریز شدن از این همه خبر زرد، خواننده اگر هوشیار باشد از خود خواهد پرسید: زدن یک مرده ی متورم همانند محسن رضایی چه اهمیت دارد که این همه صغراکبرا و دروغ سرهم شده است؟ حرفهای گری در کاری خبر و رسانه پیشکش، حتا اگر میخواهیم جمهوری وحشت اسلامی ایران(که بو ی ارحمان اش بلند است.) را بزنیم نباید همانند او بشویم.
پنجم. این گزارش را بگذارید کنار نوشته ی بیارزش و هراسناک جدید مجید محمدی با سرنام «دستگاه ببو/ شارلاتانیاب پراوداهای غربی چگونه کار می کند؟»(4) که در همانجا چاپ شده است، تا پاسخ خود را بگیرید و از خطر راست وحشی در مسیر گذار دمکراتیک در ایران باخبر شوید! برادران و خواهران ترامپالهی و حزبالهی ادامه ی یک دیگر هستند؛ آنها با تیشه و اره دادن به یکدیگر کار و رشد میکنند و به راست وحشی که در خیابانها ی ایران خون میطلبد، خون میرسانند.
این داستان بسیار طولانیتر و پرحاشیهتر از این حرفها است. بگذارید فشرده کنم؛ حباب راست وحشی که بخش افراطی جمهوریخواهان آمریکا است در حال بلعیدن اپوزسیون ایران است. تندروی در رسانهها ی فارسی زبان که غالبن با نفس مصنوعی خارجیها زنده است، بیداد میکند! کار به جایی رسیده است که آنها حتا بیبیسی را هم تحمل نمیکنند! اگر این فرآیند همینطور پیش رود، اپوزسیون بیرون از کشور بالا خواهد آورد و مردم ایران را دو شقه میکند؛ خارجیها را به بلعیدن دوباره ی استفراغ سلطنت مجبور خواهد کرد و داخلیها را به تحمل بدخیمی جمهوری نکبت اسلامی قانع میکند.
ایستادهگی در خیابانها آری، سیاست خیابانی نه
جمهوری اسلامی با گسترش سرکوب و بنبست سیاسی نهتنها سیاست را به خیابانها کشانده است که سیاستورزی را هم خیابانی کرده است. برای ایستادهگی در برابر بیداد جمهوری اسلامی راهی مگر تسخیر خیابانها نمانده است؛ اما سیاست را نباید در فشار بیامان جمهوری اسلامی خیابانی کرد. در خیابانها یا در دفتر روزنامهها هیچکس سیاستمدار نمیشود. شهرهها، روزنامهنگاران و کسانی که به جنبش ایستادهگی در برابر جمهوری اسلامی ایران میرسند، اگر گرفتار خودرهبرپنداری شوند، به بخشی از دشواریها ی در ایران امروز تبدیل میشوند.(5)
زندانی سیاسی حسین رونقی توییت کرده است: «طبقه ی متوسط (که جامعه مدنی شناخته میشوند.) بخشی از مشکل کنونی ایران هستند! قشری متمول و تحصیلکرده (الیت ونک بهبالا) که عمدتن مخالف حکومت بوده و به خاطر ترس از تغییر و از دست دادن موقعیت و شرایط از عوامل تداوم وضعیت کنونیاند. کوچک شدن این طبقه به نفع دمکراسی خواهی در ایران است.»(6) این خواب آشفته و تحلیل خام احتمالن ادامه ی هواداری پرشور ایشان از تحریمها ی جمهوری اسلامی است. اهمیت ندارد چرا کسانی همانند رونقی به این جا رسیدهاند؟ و چه رویایی در سر میپزند؟ آنچه اهمیت دارد تندرویی است که در تکاپوی بزرگ کردن کسانی همانند حسین رونقی است. چرا این گروهها به جا ی برجسته کردن کسانی همانند نسرین ستوده، مصطفا تاجزاد، نرگس محمدی و میرحسین موسوی میخواهند به کسانی همانند حسین رونقی چهره ی ملی ببخشند؟
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: تندروی (رادیکالییزم) و نشانهگان آن، اکبر کرمی - Gooya News
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران