«اسپانسر-بازیگرها» در تلویزیون هم هستند!/ تنهایی به سبک پولدارها
خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: درست در همین سالهایی که سینمای ایران بهواسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشهها را تجربه میکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
در شانزدهمین نوبت از این سلسله نشستها در خبرگزاری مهر، میزبان اکران و گفتگو با عوامل فیلم کوتاه «در وجه» بودیم.
فیلم کوتاه «در وجه» روایتی ساده اما متفاوت از فرآیند پاس کردن یک چک است که در پس زمینه آن شاهد تصویری از تنهایی انسانها در دوران معاصر هستیم.
محمد غزازانی بهعنوان نویسنده و کارگردان و بهزاد مرادحاصل بهعنوان تهیهکننده فیلم کوتاه «در وجه» در این گفتگو حضور داشتند.
* از اینجا شروع کنیم که فکر نمیکنید تصویری که از رابطه دو نفر بر سر یک چک که یکی از آنها طلبکار است و دیگری بدهکار، در فیلم ارائه کردهاید، کمی بیش از اندازه خوشبینانه است؟ انتظار نمیرود چنین افرادی با این میزان از احترام و محبت با هم مکالمه داشته باشند.
محمد غزازانی: واقعیت اینکه ایده این فیلم از تجربه شخصی خودم گرفته شد. طلبی از کسی داشتم و هر بار به بهانههای مختلف برای تسویه آن تماس میگرفتم اما او مدام قرار حساب و کتاب را عقب میانداخت. من خوشم نمیآمد که مدام برای پیگیری طلبم به او زنگ بزنم و احساس میکردم در شخصیت من نیست که هر بار زنگ بزنم و پیگیر شوم. او اما هر بار به بهانهای قرارمان را چند روز عقب میانداخت. ناگهان به ذهنم رسید که نکند او واقعاً دوست دارد به این بهانه با من مکالمه داشته باشد و حرف بزند و برای همین مدام کار تسویه را عقب میاندازد. این خیال، تبدیل به ایده اولیه داستان «در وجه» شد. البته در عالم واقع اینگونه نبود و طرفم واقعاً کلاهبردار بود! (میخندد) این جرقه در ذهنم شکل گرفت که شاید آدمهایی هم بتوانند باشند که از این طریق بخواهند برای جبران تنهایی خود استفاده کنند. لوکیشینی که در آن فیلم را ضبط میکردیم مربوط به یکی از دوستان بود که سطح مالی بالایی داشت و با این قشر هم در ارتباط بود. حتی او میگفت این موقعیت، خیلی به واقعیت زندگی برخی از افراد مرفه جامعه نزدیک است. او میگفت واقعاً گاهی این آدمها با هیچکس نمیتوانند ارتباط برقرار کنند و مجبورند برای خودشان دوستان موقت دست و پا کنند.
* حس و حالی که در میان افراد مسن بیشتر هم هست.
غزازانی: دقیقاً. بازیگر نقش اصلیمان میگفت یک دوست سرمایهدار دارد که هر از گاهی به او زنگ میزند و طولانیمدت هم صحبت میکند اما انگار نمیتواند من را درک کند که چقدر سرم شلوغ است و مدام باید مشغول کار باشم! ایده اصلی فیلم «در وجه» هم همین موقعیت بود. طبیعی است در این موقعیت هم آدمها با جنگ و دعوا با هم ارتباط برقرار نمیکنند و ادبیات دیالوگها گامبهگام تند میشود.
* با وجود اینکه تنهایی این آدم، خیلی برای مخاطب ملموس است اما به نظر میرسد تأکیدی برای تمرکز بیش از حد روی آن نداشتید.
غزازانی: این کاراکتر در بخشی از فیلم، داستانی را پشت تلفن تعریف میکند که در واقع سرگذشت خودش است. آنجا که میگوید دوستی داشته و وقتی در آیسییو بستری بوده فرزندانش شیشه بیمارستان را میشکنند و بر سر ارث دعوا میکنند! این اتفاقی است که برای خود او افتاده است و دارد آن را برای دیگری تعریف میکند. بد نیست بدانید این ایده را هم از یک اتفاق واقعی گرفتهام!
از بچگی توجه زیادی به جزئیات خاطرات افراد داشتم و فیلمهایی هم که تا به امروز ساختهام، همواره وامدار یک اتفاق و یا زندگی واقعی بودهاند. ایده ماجرا آیسییو را هم از تجربه یکی از چهرههای ثروتمند سرشناس ساکن تهران گرفتم که زمانی در بیمارستان بستری شد و یکی از دوستان من که در آن بیمارستان کار میکرد، تعریف کرد، فرزندانش آمدهاند و شیشه بخش آیسییو را شکاندند که بگویند چرا ارث به ما ندادهای و فلان کردی! جالب اینکه خودش، مالک آن بیمارستان هم بوده است!
* چقدر موقعیت تلخی است!
غزازانی: دقیقاً. در آخرین روزهای عمر خود او چنین فضایی را تجربه کرده بود و من هم از آن وام گرفتم و این سرگذشت را برای کاراکتر اصلی فیلمم در نظر گرفتم. کاراکتری که از جایی به بعد احساس میکند همه اطرافیان، حتی همسر و فرزندانش او را به خاطر پول میخواهند. وقتی پولداری از حدی عبور کند، گویی دیگر نمیتوانی به اطرافیانت اعتماد کنی که تو را به خاطر خودت دوست دارند. این را هم میتوان از آسیبهای پولداری دانست. البته کلیدواژه اصلی این فیلم همان «تنهایی» است که به آن اشاره کردید. انسان مدرن به نظرم بسیار تنها است.
غزازانی: ایده ماجرا آیسییو را هم از تجربه یکی از چهرههای ثروتمند سرشناس ساکن تهران گرفتم که زمانی در بیمارستان بستری شد و یکی از دوستان من که در آن بیمارستان کار میکرد، تعریف کرد، فرزندانش آمدهاند و شیشه بخش آیسییو را شکاندند که بگویند چرا ارث به ما ندادهای و فلان کردی! جالب اینکه خودش، مالک آن بیمارستان هم بوده است!
* شما بهعنوان تهیهکننده چگونه با محمد غزازانی برای ساخت «در وجه» همراه شدید و چه نگاهی به این داستان داشتید؟
بهزاد مرادحاصل: محمد از دوستان قدیمی من است که کارهای زیادی هم با هم داشتیم. در برخی پروژه بازی میکردیم و گاهی محمد فیلمبردار بود. این همکاریها هم در فیلم بوده است و هم در سریالها تلویزیونی. یک مجموعه فیلم کوتاه هم با هم کار کردهایم. برای «در وجه» هم در یک گفتگوی دوستانه، ایده این فیلم مطرح شد و من هم از آن استقبال کردم. الان هم پروژه دیگری را در دست کار داریم. «در وجه» بیشتر درباره آدم تنهایی بود که احساس میکنم در دوره و زمانه ما، نمونهاش کم نیست. آدمهایی که به هر دستاویزی چنگ میاندازند تا بتوانند رابطهای با کسی برقرار کنند.
* در جامعه امروز که کمی شرایط اقتصادی همه زندگیها را تحت تأثیر قرار داده و غالب افراد حتی در تأمین معیشت هم دچار مشکل هستند، موقعیت چنین از فرط پولداری دچار تنهایی شده، چقدر قابل باور و قابل درک است؟
غزازانی: از آنجایی که خودم با آدمهایی از این قشر صحبت و گفتگو داشتهام، به نظرم این موقعیت باورپذیر است. از نظر منطقی هم این موقعیت برای مخاطب قابل درک است. تصور کنید شما شرایط مالی خیلی خوبی دارید و به همین دلیل هر کس سراغتان میآید، صرفاً به دلیل پول است. چیزی شبیه دیالوگ یکی از کاراکترهای فیلم سینمایی «جهان با من برقص» ساخته سروش صحت، که طرف میگوید من همین ماشینم، من همین کارخانهام، من غیر از اینها چیزی نیستم. بالاخره چنین فردی، از اینکه یک دوست واقعی ندارد، عذاب میکشد. من فیلم زیاد میبینم و اخیراً در فیلمهای هالیوودی هم متوجه شدهام یکی از معضلاتی که در زیرلایه به آن زیاد میپردازند، تنهایی کاراکترهاست. گویی این یک معضل و آسیب جهانی است. آن کسی که وضعش خوب نیست، به گونهای تنهاست و کسی که وضعش بهتر است، مدل دیگری تنهاست.
* در حالی که بهظاهر در جهانی سرشار از ارتباطات هم زندگی میکنیم!
عزازانی: دقیقاً. میگویند عصر، عصر ارتباطات و شبکههای اجتماعی است اما واقعیت این است که انسان امروز تنهاست.
محمد غزازانیمنبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: «اسپانسر-بازیگرها» در تلویزیون هم هستند!/ تنهایی به سبک پولدارها
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران