تاریخچه‌ی تحول اجتماعی نیروی اصلی جنبش کنونی، کورش عرفانی - Gooya News

با انقلاب سال ۱۳۵۷ جامعه تصور کرد که می‌تواند تشکل‌های سیاسی را به عنوان بخشی از واقعیت پساانقلابی در کشور داشته باشد. این برداشتی بود منطقی و معمول برای یک حرکت سیاسی که رژیم سلطنتی را به دلیل عدم تحمل هرگونه فضای باز برای نهادهای غیرحکومتی کنار زده بود.

بدین ترتیب، در سال‌های آغازین انقلاب، تعامل میان مردم و حکومت از طریق تشکل‌های سیاسی انجام شد. این امر اما دیری نپایید و سرکوب خونین و کشتار دهه‌ی ۶۰ به موجودیت و کارکرد این تشکل‌ها خاتمه داد و فضای سیاسی را بست. کشتار ۶۷ اوج موج پایان دهی به هرگونه حیات برای تشکل‌های سیاسی درمعنای متعارف خود در ایران بود.

کارکرد سیاسی خانواده

بعد از آن، نهاد خانواده بود که در جامعه تبدیل به سنگر مقاومت مردم در مقابل رژیمی تمامیت خواه شد. خانواده به جمعی منسجم تبدیل شد که فرهنگی متفاوت در تقابل با فرهنگ مورد نظر حاکمیت در آن ساری و جاری بود: نظم اجتماعی کلان تحت کنترل حاکمیت، در کنار نظم اجتماعی خرد تحت کنترل خانواده. این دوگانگی محیط بیرون ودرون خانواده البته می‌رفت که اثرات درازمدت خود را در پرورش پدیده‌ی «دوشخصیتی» در میان ایرانیان داشته باشد؛ پدیده‌ای که برای دهه‌ها در ایران حاکم بود و «اعتماد اجتماعی» را به عنوان چسب پایه‌ای روابط میان مردم خدشه دار کرد.
در دوران بعد از جنگ، دولتِ «سردار سازندگی» تلاش کرد در طی هشت سال با هدایت انرژی طبقه‌ی متوسط به سوی طمع اقتصادی، این بخش از جامعه را به نوعی مرکانتلیسم بکشاند و با مشغول ساختن آنها به نوعی مادی گرایی در عین حال بی حساب و کتاب، تمایل آنان به امر سیاسی و درخواست مشارکت در حوزه‌ی سیاست را اگر نه به هیچ، دست کم به حداقل برساند. این امر تا حدی موفق بود اما نه آن قدر که همه‌ی نگرانی‌های امنیتی دراز مدت نظام را نسبت به طبقه‌ی متوسط برطرف کند.
بر اساس شناخت تجربی متاخری که نظام از نقش این طبقه درطول انقلاب سال ۵۷ داشت احتمال داده شد که تمرکز دولت رفسنجانی بر رشد اقتصادی طبقه‌ی متوسط، در یک مقطعی، آن را مجهز به سطحی از رفاه و توانمندی مادی کند که مطالبه‌ی سهم در عرصه‌ی سیاست بخشی از آن خواهد بود. برخی از پویش‌های جدید نخبگان و روشنفکران و روزنامه نگاران و هنرمندان در عرصه‌ی فرهنگ و نشر و سینما و هنر آنتن‌های امنیتی نظام را به حرکت درآورد و رژیم بر آن شد که این بار به صورت پیشگیرانه وارد عمل شود. آنها حتی با جریانی به نام «حلقه‌ی کیان» تلاش کردند که عناصر قابل اعتماد نظام مثل عبدالکریم سروش را به میان روشنفکران مستقل نفوذ داده و نبض جریان را از نزدیک بگیرند.
اگر خدای دهه‌ی شصت رژیم گرگی آدمکش بود خدای دهه‌ی هفتاد به یک گرگ در لباس میش شباهت داشت.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: تاریخچه‌ی تحول اجتماعی نیروی اصلی جنبش کنونی، کورش عرفانی - Gooya News