قصهگویی ایرانی، برای خارجیها شگفتانگیز است
محمد میرکیانی، که خود از نویسندگان برجسته کودکونوجوان است، در این گفتوگو با اشاره به اینکه در این جشنواره شاهد شگفتی مهمانان خارجی از مهارت قصهگویان ایرانی بوده است، بر اهمیت انتفال تجربه به نسل فردا از طریق قصهگویی تاکید میکند. میرکیانی که فعالیت خود را در حوزه نویسندگی از دهه ۶۰ خورشیدی و با نگارش نمایشنامههای رادیویی و «قصه ظهر جمعه» آغاز کرده است، آثار مشهوری چون «قصه ما مثل شد»، «روز تنهایی من» و «قصههای شبچله» را در زمینه ادبیات کودکونوجوان نگاشته است.
شاید برای خیلیها تفاوت میان قصهگویی با قصهخوانی چندان زیاد نباشد، شما بهعنوان کسی که در این حوزه سالها فعالیت داشتهاید، درباره این تفاوت بگویید.
قصهخوانی معمولا مانند کتابخوانی است، یعنی شما از روی قصه با همان شکل زبان نوشتاری کتاب برای کودکانونوجوانان میخوانید اما قصهگویی یک نوع هنر است، هنری که زیرمجموعه ادبیات نمایشی بهشمار میآید. زمانی که شما در حال قصهگویی هستید، مخاطب احساس میکند کسی در حال نقالی و جاندادن به شخصیتهای قصه است. بهعنوانمثال کتاب «شبهای شیرین» نوشته من به آموزش قصهگویی برای پدران، مادران و مربیان پرورشی میپردازد. این کتاب که توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان منتشر شده، برای اولین بار به زبان قصهگویی تنظیم گردیده است.
و قصهگویی خودش شامل چه بخشهایی است؟
قصهگویی دارای بخشهایی چون مقدمه، موسیقی کلام، تکههای کلامی خاص و موخره است. بههمیندلیل قصهگویی به زبان نمایش و نقالان نزدیک است و نسبت به قصهخوانی که تنها ادای جملات قصه با همان زبان نوشتاری است، تفاوت دارد.
به نظر شما تأثیر قصهگویی بر آشنایی و ایجاد ارتباط نسل جدید با ادبیات کهن و عامیانه بهعنوان سرمایههای کشور چیست؟
یکی از ارزشهای قصهگویی همین ارتباط بین نسل کودکونوجوان ما با ادبیاتکهن است. هرچه زمان میگذرد، زبان اصلی ادبیاتکهن ما از زبان امروزیمان دور و دورتر میشود و درک آن دشوارتر خواهد شد. قصهگویی آنهم با توجه به منابع غنی ادبی، کمک میکند تا ارتباط بین کودکانونوجوانان با ادبیات کهن فارسی قطع نشود و زمانی که به سن بزرگسالی رسیدند، خودشان به سمت خواندن این آثار و شاهکارهای ادبی بروند. قصهگویی اگرچه زیرمجموعهای از ادبیات نمایشی بهشمار میرود، درعینحال، یک هنر مستقل است و ابعاد گستردهای دارد. قصهگویی، هنری کاملا شرقی و ایرانی است و متعلق به آدابورسوم، فرهنگ و زندگی مردم ایران است. قصهگویی باعث آرامش مخاطبان میشود و گنجینه ادبی آنها را پربار میکند. غالبا نسل امروز، کلمه و واژه کم دارد و قصهگویی باعث افزایش دایره واژگان کودکانونوجوانان خواهد شد. وقتی آنها برای بیان حرفهایشان کلمات بیشتری داشته باشند، راحتتر میتوانند با بزرگسالان خود ارتباط برقرار کنند و با استفاده از کلمات به خشونت رو نمیآورند.
قصههایی که برای قصهگویی و جذب مخاطب کودکونوجوان به مطالعه کتابهای ادبی انتخاب میشود، باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
آثار ادبی که قصهگویی براساس آنها شکل میگیرد، باید ساختار روایی داشته باشند. زبان بهکاررفته در آنها باید زبانی روان، قابلفهم، دارای موسیقی کلامی و فاقد هرگونه دشواری کلامی برای کودکان و نوجوانان باشد. نکته مهم دیگر داشتن زاویهدید بیرونی و نمایشی است؛ این نکته یکی از فنون مهم قصهگویی محسوب میشود. یکی از بزرگترین دلایلی که برخی از کودکان نسبت به بعضی از داستانها و قصههایی که برایشان گفته میشود، تمایلی نشان نمیدهند، زاویهدید درونی این قصههاست. معمولا قصههای مونولوگمحور یا قصههایی که توصیفات بیرونی و پرگوییهای زیادی در توصیف اتفاقات دارند، مخاطب را برای ادامه روند داستان ترغیب نمیکنند.
جشنواره قصهگویی سالهاست بهصورت بینالملل برگزار میشود. چه باید کرد که این جشنواره بتواند در انتقال فرهنگ ایرانی به مخاطب جهانی با استفاده از قصهگویی، موفق شود؟
ادبیات کهن ما غنیترین ادبیات جهان است و به جرات میتوان گفت هیچ کشوری تا این اندازه منابع غنی ادبی ندارد. ما برای انتقال فرهنگ ایرانی و تاثیر قصهگویی ایرانی بر قصهگویی جهان باید قصههای خوبی را که مفهومی عام و جهانشمول دارند، مورد توجه قرار دهیم. قصههایی که برای تمامی مردم جهان قابل درک و تاثیرگذار باشند.
قصههایی با ساختار و مفاهیم بومی و اقلیمی نیز تاثیرگذار هستند اما بیان آنها باید به گونهای باشد که مخاطب غیرایرانی هم آنها را درک کند.
اصلا تعاملات بینالمللی در این عرصه، تاثیری بر روند قصهگویی در ایران داشته است؟
همانطور که میدانید، تمدنهای بزرگ در شرق جهان شکل گرفتهاند و هنر قصهگویی نیز مربوط به تمدنهای شرقی است. نوع کارکرد قصه در غرب با شرق متفاوت است. در غرب قصه وجود دارد نه قصهگویی. بسیاری از کتابهای قصه همچون «هزارویک شب»، «کلیلهودمنه» و «بختیارنامه» از هندوستان به زبان پهلوی، سپس به زبان عربی و پس از آن به زبان فارسی دری برگردانده شدند. درواقع غربیها بعد از قرون وسطا در حوزه هنرهای نمایشی پیشرفت کردند اما در حوزه ادبیاتشفاهی این شرقیها بودند که در این زمینه پیشرفت زیادی داشتند. بههمیندلیل هم ما تاثیری از قصهگویی غرب نگرفتهایم زیرا قصهگویی در غرب وجود ندارد.
غربیها خیلی روی قصهگویی کار نمیکنند و بیشتر به قصهخوانی میپردازند. من در چندین دوره از جشنواره بینالمللی قصهگویی حضور داشتم. قصهگویی هنرمندان ایرانی برای هنرمندان و مهمانان بینالملل و خارجی شگفتانگیز بود؛ از نظر آنها اتفاقی که در قصهگویی ایرانی میافتد بسیار فراتر از خواندن یک کتاب بهشمار میآید.
آشنایی شما با جشنواره قصهگویی، به چه زمانی برمیگردد؟
من از سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۷۲بهعنوان نویسنده نمایشنامههای رادیویی و نمایشنامههای قصه ظهر جمعه در رادیو مشغول به فعالیت بودم. همزمان با این فعالیت، در تلویزیون و دیگر رسانهها نیز به نگارش میپرداختم. همکاری با آموزشوپرورش و کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان بهعنوان مدرس از دلایلی بود که باعث شد در شکلگیری جشنواره قصهگویی نقش داشته باشم. خوشبختانه جشنواره قصهگویی کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان، امروزه به یک رویداد بینالمللی تبدیل شده است. بسیاری از مراکز چون شهرداریها و کتابخانههای عمومی نیز پس از این اتفاق به تقلید از آن پرداختهاند اما این برنامهها از لحاظ کمیوکیفی بسیار متفاوت از رویدادی است که کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان برگزار میکند.
نقش قصه در زندگی
مجید مجیدی، کارگردان سینما و از اعضای هیاتمدیره کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان در نشست هماندیشی اعضای هیاتمدیره کانون با عوامل اجرایی بیستوچهارمین جشنواره بینالمللی قصهگویی گفت: قطعا قصه ریشه در فرهنگ ما دارد. نکته جذاب آن بحث محتواست. همه میدانیم که قصه جزئی از فرهنگ هر کشور است و یادآور آغوش مادربزرگهاست. خود من با قصه بزرگ شدم، بدون آنکه بفهمم بعدها قصه چه نقش بزرگی در زندگی من خواهد داشت.
او ادامه داد: چه مفاهیم و موضوعهایی که از طریق مادربزرگها به ما منتقل نشده است. کودکان در این روزها به فضای مجازی خیلی وابسته هستند و خیلی سخت است که آنها را از این فضا جدا کنیم. موضوع قصهگویی میتواند تأثیر زیادی بر جامعه امروز ما داشته باشد. دغدغه شخصی من این است که از این طریق چقدر محتوا را به زندگی بچهها بیاوریم. در این زمینه، باید به سن مخاطب هم حتما توجه کنیم. کودک هرچه که بزرگتر میشود، پذیرشش هم سختتر میشود؛ بهویژه کودکانی که مدام با گوشی و اینترنت سروکار دارند. باید مخاطب را شناخت. گاهی کودکان خیلی از ما جلوتر هستند و ما باید بحث مخاطب را در قصهگویی جدیبگیریم.
قصهگویی و برآوردن نیاز کودک به «کلمه»
قطعا برگزاری جشنواره قصهگویی تاثیر فراوانی در ارتقای سطح رشد و تربیت فرزندان دارد. یکی از اثرات مثبت قصهگویی این است که گنجینه واژگان مخاطب را پربار میکند. ما معمولا در ارتباطات اجتماعی و کلامی خودمان نیازمند کلمه هستیم و قصهگویی در این زمینه به ما کمک بسیاری میکند؛ اینکه بتوان خوب صحبتکرد، خوب فکر کرد و ذهن فعالی داشت، یکی از نتایج قصهگویی است. یکی دیگر از ویژگیهای قصهگویی، انتقال فرهنگ بین نسل گذشته و نسل امروز است. قصهگویی باعث احساس نزدیکی بین مخاطب و قصهگو میشود بهویژه قصهگویی در بین خانوادهها، احساس همدلی، همزبانی، همراهی و همکاری ایجاد میکند. در روزگار ما، رسانههای مجازی، فضای ارتباطی بین قصهگو و مخاطب را بهشدت محدود کردهاند درحالیکه قصهگویی ارتباط بین شنونده و قصهگو را مستقیم و بیشتر میکند. حال اگر این قصهگو پدر و مادر باشد، ارتباط عاطفی شدیدی با فرزند برقرار میکند. بهدلیل تمام دلایلی که ذکر شد، برگزاری جشنواره بینالمللی قصهگویی به همت کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان، اهمیت زیادی دارد و امیدوارم که با برگزاری مستمر و باشکوه هرچه بیشتر این جشنواره اتفاقات خوبی برای کودکان و نوجوانان رقم بخورد.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: قصهگویی ایرانی، برای خارجیها شگفتانگیز است
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران