احیای نمایشنامهنویسی با رویکردی استراتژیک
یا «خمسه» نظامی که از اساس در بستر ادبیات نمایشی باید آن را خوانش کرد، کمتر بهعنوان یک درام به آن نگریسته شده است. از همین رو باید تاریخ نمایشنامهنویسی و درامنویسی در کشور را در عصر معاصر جستوجو کرد. وقتی تئاتر غربی به آثار مولیر و بعدها چخوف پا به عرصه تئاتر ایران گذاشت و اتفاقا از زاویه دید ایرانی دچار تغییراتی شدند و با نگاهی ایرانی روی صحنه رفتند.
این دراماتورژی کردن متون غربی رفتهرفته عرصه را برای نویسندگان باز کرد و دقیقا در سالهای منتهی به انقلاب، یعنی اواخر دهه ۴۰ و ۵۰ بود که درامنویسی ایرانی سر و شکل کلی خود را باز یافت و چهره درخشان آن زندهیاد اکبر رادی بود که شاگردانش پس از پیروزی انقلاب اسلامی توانستند در این عرصه آثار قابل توجهی ارائه دهند. اما با پیروزی انقلاب اسلامی صحنه تئاتر دستخوش تغییرات محتوایی شد و با ظهور جشنواره تئاتر فجر از سال۶۱ این رویداد نمایشی که آینه تمام نمای تئاتر کشور بود در زمینه تولید محتوای نمایشی، تاثیری شگرف بر ظهور درامنویسی در ایران گذاشت. اینکه در ادواری از این رویداد تاکید بر تولید متون نمایشی شد و از اجرای متون خارجی در این رویداد جلوگیری به عمل آمد، عرصه را برای جوانانی مهیا کرد که امروز از چهرههای درامنویسی کشور هستند و هنوز هم این جشنواره جایگاهی مهم برای معرفی چهرههای درامنویسی کشور دارد. به مناسبت برگزاری چهل و یکمین جشنواره تئاتر فجر با سه نمایشنامهنویس پرکار جشنواره چهل و یکم که از نسلهای مختلف هستند درباره آثاری که در این رویداد بهعنوان نمایشنامهنویس دارند و البته برخی از آنها خود نیز آثارشان را کارگردانی کردند، گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
اصغر گروسی: این همه سال مرارت، بی اجر نبوده است
اصغر گروسی سالهاست که بهعنوان نویسنده و کارگردان در تئاتر خیابانی و صحنهای فعالیت میکند و با آنکه ما او را اهل کرمانشاه میدانیم اما وی ساکن تهران و شیراز نیز بوده و متنهایش در بیشتر شهرهای ایران کار شده است. شاید وقت با او یار بوده و امسال چهار نمایشنامهاش (سه متن در بخش صحنهای و یک متن در بخش خیابانی) اجرا میشود. امسال او با نمایشنامههای «روز دهم» کار علی برجی از تهران، «هاراگیری» کار خودش از شیراز، «جاودانگی» کار محسن جاور از یزد در بخش صحنهای و نمایش «بازمانده» کار مریم دهقانی از شیراز در بخش خیابانی، اجرا دارد. با این اوصاف و حضور پررنگ اصغر گروسی در جشنواره چهل و یکم تئاتر فجر برآن شدهایم تا با او گفتوگویی داشته باشیم و در مورد حضورش در جشنواره امسال و دورههای پیشین که به تعبیر خودش در ۱۱دوره در مقام نویسنده یا کارگردان در دو بخش خیابانی یا صحنهای حضور داشته است، گپی بزنیم:
امسال سه متن صحنهای و یک متن خیابانی از شما در جشنواره چهل و یکم تئاتر فجر حضور دارد از این اتفاق چه حس و حالی دارید؟
قطعا این اتفاق برای من ــ که تمام سالهایی که در عالم تئاتر بودم و اولین دغدغهام نوشتن بوده ــ از اهمیت ویژهای برخوردار است. وقتی نگاه به جدول جشنواره میاندازم، احساس میکنم اینهمه سال مرارت بیاجر هم نبوده است.
آیا متنهای شما در جشنواره همگی امسال نوشته شده است؟
خیر، دو عنوان از نمایشنامهها در سالهای قبل نوشته شده ولی برای اجرا در جشنواره امسال اصلاحاتی در آنها ایجاد کردم.
متنها را با چه شرایطی در اختیار گروههای اجرایی قرار میدهید؟
آدم سختگیری نیستم و سعی میکنم با دوستانی که تمایل به کارگردانی متنهای من دارند تا آنجا که میشود کنار بیایم.
چطور شد که خودتان نمایش هاراگیری را برای جشنواره کار کردهاید؟
نمایش هاراگیری دو سال پیاپی دغدغه من بود. بارها متن را مورد بازنویسی قرار دادم و حداقل دو بار ترکیب بازیگران را تغییر دادم تا به چینش دلخواه برسم. نمایش هاراگیری، موضوع و شکل پرداخت آن خاصه در زمینه ادبیات دراماتیک، دغدغه امروز من است.
آیا در جریان اجرای کارگردانهای دیگر از متنهای خود هستید؟
بله، من با کارگردانها دائم در تماسم. گرچه فاصله، مانع حضورم در سر تمرینها میشود ولی میکوشم خودم را با گروه هماهنگ کنم. البته این شکل و شیوه صد درصد مورد قبول من نیست، چراکه اعتقاد دارم حداقل در ۲۵درصد تمرینها باید حضور فیزیکی در تمرینات داشته باشم ولی چاره چیست؟ نمونههایی بوده که همین عدمحضور و کدهای اشتباهی که کارگردان به من میداده، باعث شده شاهد اجرایی باشیم که اصلا مورد قبولم نبوده ولی همانطور که عرض کردم، چارهای هم نیست. یک جاهایی باید ریسک کرد و به کارگردان و گروهش اعتماد داشت.
با چه انگیزهای در جشنواره تئاتر فجر حضور مییابید و چقدر برایتان اعتبار داشته است؟
جشنواره تئاتر فجر غایت اشل یک تئاتری در تارک هنرهای نمایشی ایران زمین است. نمیتوان تئاتری بود و سودای درخشیدن در مهمترین جشنواره تئاتری کشور را نداشت. این جشنواره همیشه و همه وقت برای شخص بنده از اعتبار خاصی برخوردار بوده و هست.
در چند دوره جشنواره حضور داشتهاید و بهترین دورههای آن از نظر شما کی بوده است؟
هشت دوره بهصورت مستقیم و دو دوره هم در قالب عوامل یک اثر نمایشی در جشنواره حضور داشتهام. بهترین دورههای آن به یک دهه پیش برمیگردد یا بیشتر. البته از نظر من. زمانی که ما تشنگان هنر نمایش شاهد حضور آثار درجه یک از دنیا در جشنواره بودیم.
تاکنون اجرای کدام متنهایتان ازسوی کارگردانهای دیگر برایتان رضایتبخش بوده است؟
اگر بخواهم حتی به دورههای پیشتر هم نگاهی بیندازم، کارگردانی مهدی صباغی روی متن «زمان لرزه» و نمایشنامه «تصویر مصور مظفری» به کارگردانی وحید نفر دلچسبترین آنها بوده چرا که بیشترین هماهنگی بین نویسنده و کارگردان شکل گرفته و ماحصل آن در نمایش مشهود بود، خاصه در نمایش زمان لرزه.
امسال اجرای هاراگیری برای خودتان چقدر اهمیت دارد؟
شیوه کارگردانی نمایش هاراگیری و البته متن آن مینیمالیستی است. قطعا این شکل اجرا ریسکهایی دارد البته در مقایسه با نمایشهای حاضر در جشنواره که تدارک زیادی در دکور و... میبینند ولی با اطمینان به بازیگران و عوامل نمایشام، ما سعی میکنیم طی اجرای نمایش، لحظات دلچسبی برای تماشاگر ایجاد کنیم. امید که مورد قبول مخاطبان نیز قرار گیرد.
هاراگیری برای رسیدن به جشنواره از شیراز به تهران با چه حمایتهایی همراه بوده است؟
متأسفانه ساز و کار حمایت از آثار نمایش نه در شیراز که در کل کشور معیوب و از کار افتاده است. متولی اصلی تئاتر در استانها انجمن هنرهای نمایشی و البته اداره کل ارشاد است ولی طی همه سالهایی که اشتغال به تئاتر دارم هرگز پی به این مهم نبردم که شکل حمایت چگونه است که اصلا آیا حمایتی صورت میگیرد و در صورت مثبت بودن به چه شکل و شیوهای است.
در جشنواره امسال با چه رقیبانی مواجه میشوید؟
من فقط جدول را مشاهده کردم و میدانم افراد باتجربه و کاربلدی در جشنواره حضور دارند. قطعا برای تمام گروههای حاضر در این بخش آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم در بهترین شکل خودشان باشند و بدرخشند.
آیا امسال چهرههای شناخته شده نیز در جشنواره حضور دارند؟
اطلاع خاصی ندارم ولی براساس برخی شنیدههای معتبر و نامعتبر میدانم که اساتید کاربلدی همچون استاد صابری عزیز در جشنواره حضور دارند.
نظر شما با توجه به جدول جشنواره درباره دوره چهلویکم چیست؟
جشنواره امسال بهدلیل مشکلات پیش آمده و تحت فشار بودن گروههای شرکتکننده از اهمیت ویژهای برخوردار است. تئاتر برای ما زندگی است. بنا بر گفته پیتر شومان، تئاتر یک ضرورت است؛ چیزی شبیه به نان. ما به ضرورت حرفهای خود عمل کردیم بهرغم همه سختیها و فشارها امیدوارم جشنواره امسال در کنار همه اینها به خاطرهای بیبدیل در زندگی تئاتری همه گروههای شرکتکننده باشد.
در جشنواره باید اولویت با نمایشنامههای ایرانی باشد
این روزها نام داوود فتحعلیبیگی، پیشکســوت نمایــش ایرانی با عنوان مســنترین کارگردان چهل و یکمین جشــنواره تئاتر فجر همراه شده است. او که به خاطر تلاشهای مستمرش در نمایشهای آیینی و سنتی با عنوان آقــای «نمایشهای ایرانی» شــناخته میشود، امسال و در ۷۲ سالگی در جشــنواره چهلویکم با دو نمایشنامه «در و گبر و یک قرص نان» و «مامور خیابان نود و دو» در بخش مهمان ویژه حضور دارد. دو نمایشی که همچون سایر آثار فتحعلیبیگی رنگ و بوی نمایش ایرانی دارد و در یک فضای روایی روی صحنه میروند.
دو نمایشنامه از شما در جشنواره حضور دارند. کمی درباره آنها صحبت کنید.
بله، امسال دو نمایشنامه در بخش مهمان ویژه دارم. نمایش «مامور خیابان نود و دو» را که به سفارش اداره هنرهای نمایشی حوزه هنری نوشته بودم و در مسیر چاپ قرار دارد، آقای میثم زندی از نوشهر در تالار استاد سمندریان روی صحنه میبرد. نمایش در ارتباط با چگونگی شکلگیری داعش و مسیر مبارزه علیه آنهاست. داستان نمایش درباره جاسوسی به نام حیفاست که پس از اتمام ماموریتش در افغانستان به اسرائیل بازمیگردد تا با ابعاد ماموریت جدیدش در کشور عراق آشنا شود. سبک و سیاق اجرایی این نمایش به صورت روایی است که در برخی بخشها به صورت سایهبازی اجرا میشود. نمایش «در و گبر و یک قرص نان» را هم خودم با هنرمندان کرج برای اجرا در تالار چهارسو آماده میکنم که سه قصه توامان دارد و یک نمایش رضوی محسوب میشود.
یعنی با یک نمایش سه اپیزودی روی صحنه میآیید؟
خیر. در این نمایش سه قصه با هم تلفیق شده است. قصه «در» به دوره صفویه مربوط میشود. زمانی که گنبد و بارگاه امام رضا(ع) زیر نظر شیخ بهایی بازسازی میشد، نقل است که شیخ دستور میدهد لوحی تهیه کنند و بر آن قید شود هیچ غیرمسلمانی نمیتواند وارد حرم امام رضا(ع) شود. براساس روایت، یک شب امامرضا(ع) به خواب شاه یا معمار میآید و دستور میدهد شما
این در را کار بگذارید. چه کار دارید مهمان من کیست؟
داستان گبر هم درباره یک تاجر زرتشتی است که از دربار سلجوقی به دربار خوارزمشاهیان فرستاده میشود. این تاجر بیماری برست دارد و در طول مسیر نگران است که درباره خوارزم به دلیل این بیماری او را نپذیرد. در مسیر طولف پیشکارش به او پیشنهاد میکند به بارگاه امام رضا(ع) برود. او به آنجا میرود و شفا مییابد. او بعد از بهبودی، معماری بخشی از حرم امام را برعهده میگیرد.قصه سوم هم درباره زنی است که برای رفع گرسنگی فرزندان، قرص نانی میدزدد و قرار بوده دستش را قطع کنند، ولی مرد تاجری که برای تجارت به مشهد آمده، وساطت میکند و با پرداخت خسارت نان و پول بیشتری که میپردازد، زن را از مجازات نجات میدهد. سبک اجرایی هم به این شکل است که ما سعیکردیم صحنه را شبیه صحنه نمایش سنتی تدارک ببینیم. دو طرف قرار است تماشاگر بنشیند و در چهارسو اجرا میکنیم.
یکی از اقدامات بسیار خوب جشنواره فجر، توجه به نمایشنامههای ایرانی است. چقدر این اقدام مسئولان برگزاری این جشنواره در ارتقای نمایشنامهنویسی در ایران تاثیرگذار است؟
نکتهای که باید در این خصوص عنوان کنم این است که اساسا ما باید داشتههای خودمان را تقویت کنیم. ما چه آثار کشورهای دیگر را کار کنیم، چه نکنیم آنها ماندگارند. وظیفه ماست که به آثار خودمان بپردازیم و از آنها حمایت کنیم تا تئاتر ما ماندگار باشد. در حال حاضر این اهمیت در خصوص نمایشنامههای ایرانی به مفهوم اخص کلمه دیده نمیشود. اخص کلمه یعنی نمایشی که روایی باشد. به هرحال نمایش ایرانی با نمایشهای غربی متفاوت هستند. در حال حاضر تئاتر معاصر ما غربیسان است و از ساختار غربی الهام گرفته است. به این معنی که تماشاخانهای با صحنه قاب عکسی بسازیم و سنی وجود داشته باشد که تماشاگران روبهروی آن بنشینند و متنی دراماتورژیشده و میزانسنبندیشده روی آن بــه صحنه برود را از غــرب آموختهایم اما این به آن معنا نیست که مردم ما در گذشته با پدیدهای به نام نمایش در مفهوم عام کلمه بیگانه بودهاند. در طول تاریخ این سرزمین، گونههای مختلفی از نمایش به اجرا درآمده است که سبک و سیاق روایی دارند و منظور من این نوع نمایش است.
با این تعریف چقدر جشنواره فجر در این ارتباط موفق بوده است؟
برای تحقق این هدف نیاز به یک سیاستگذاری درست داریم. باید اولویت با نمایشهای ایرانی باشد و اولاتر از آن نمایشهایی که کاملا ساختار نمایش روایی هستند باید اهمیت داده شود. در این سالها نمایشهای ایرانی به این معنا که ساختار درام کاملا درام روایی ایرانی باشد، غایب بودهاند. به عقیده من اگر سیاستگذاری جشنواره از ابتدا به این صورت بود که هر کسی عهدهدار امور آن شد، روی ریلی از پیش مشخصشده حرکت کند، مطمئنا امروزه با شرایطی متفاوت روبهرو بودیم اما به دلیل عدم پیشبینی این خط مشی از ابتدا، اتفاقی که میبایست رخ نداده است.
زمانی نمایش را روی صحنه بردید که برخی هنرمندان تلاش کردند با تحریم تئاتر و جشنواره، اعتراضشان را بیان کنند، به عقیده شما برای هنری که وظیفه فرهنگسازی دارد آیا این شیوه اعتراض صحیح است؟
من عقیده دارم هنر یکی از عناصر مهم ایجاد هویت فرهنگی جامعه است و میتواند بسیار تأثیرگذار باشد، نباید کار فرهنگی را برای اعتراض اجتماعی تعطیل کنیم. ما میتوانیم در کار فرهنگی اعتراضمان را مطرح کنیم و حرف دل مردم را بزنیم. مثلا من در نمایش «در، گبر و یک قرص نان» که در جشنواره روی صحنه میبرم انسانیت را تبلیغ میکنم. به مردم درباره رافت و مهربانی سخن میگویم و این یک نوع فرهنگسازی است. از طرفی اعتقاد دارم اگر اعتراضی داریم، اول رفتار خودمان را درست کنیم. من در میان دوستان معترض اشخاصی را دیدم که مثلا دستمزد عوامل نمایششان را پرداخت نکردند در حالی که در نمایشهایم حتی وقتی با دانشجویانم همکاری داشتهام، دستمزدی هرچند ناچیز به آنان پرداختهام که کفاف کرایه ماشینشان را بدهد.
رضا گشتاسب: اگر در درامنویسی مطرح شده باشم
قطعا تاثیر جشنواره است
رضا گشتاسب، نمایشنامهنویس شناختهشدهای است که نزدیک به دو دهه بهتدریج درکل ایران نمایشنامههایش کار شده است اما ما او را بهواسطه حضورش در یاسوج و کار شدن متنهایش در شهرهای جنوبی ایران بهعنوان یک جنوبی بیشتر میشناسیم. او از سال ۸۵ پیوسته در مقام کارگردان و نویسنده در جشنواره تئاتر فجر حضور داشته است. سال ۸۵ با نمایش سهگانه «سوءظن و سوسک»، ۸۶ «سه روایت از مردن در یکروز مهآلود»، ۸۷ «خواب برهنه برف» و اجرا در جشنواره روهر در آلمان ۲۰۰۹، «خرگوش سفید» (کار امیرحسین نوروزی)، ۸۹ «مهآلود مثل یک شب»، «مثل روز»، ۹۰ «چاقوی دمکرده شب» (کار رضا کرمیزاده)، ۹۲ «یک هفته راه رفتن در بهشت» (کار رضا کرمیزاده) از دیگر آثار این نمایشنامهنویس است که در جشنواره فجر اجرا شدهاند. اسبهای انباری از نمایشنامههای گشتاسب امسال به کارگردانی رضا کرمیزاده در تالار چارسو اجرا شده است. در جشنواره چهلویکم تئاتر فجر، نمایشنامه اسب قاتلین او به کارگردانی زهرا کتیرایی هم از شیراز اجرا میشود. حضور این اجراها باعث شد پای صحبتهای نمایشنامهنویس بنشینیم:
امسال چند متن از شما برای حضور در جشنواره تمرین میشد اما فقط یک کار در جدول ثبت شده است، آیا در جریان این انتخابها بودهاید؟
نمایش اسب قاتلین برگزیده جشنواره تئاتر مناطق هست. دو نمایشنامه دیگر هم در انتخاب آثار برای جشنواره بود که یکی از آنها را میدانم به تولید نرسید. نمایش ریچو که سال قبل با نگاهی به ریچارد سوم نوشته بودم و قرار بود جواد صداقت آن را تولید کند اما بهدلایلی از تولید منصرف شدند. چند نمایشنامه دیگر هم داشتم که در جشنواره تئاتر مناطق و استانی حضور داشتند.
متن اسبهای قاتلین را در چه موعد و با چه هدفی نوشتهاید؟
«اسبقاتلین» را اوایل دهه ۹۰ نوشتم. نمایشنامهای که خیلی دوستش دارم و شنیدهام امسال تولید خوبی از آن انجام شده. من معمولا مینویسم و از نوشتن لذت میبرم و در نوشتن اسبقاتلین هم به این لذت شخصی خیلی فکر میکردم، چیزی که خودت لذت ببری و بتوانی دیگران را هم در آن سهیم کنی. از خواندنش برای دیگران لذت میبردم و از گفتوگوهایی که بعد از خواندن متن با دیگران انجام میدادم. امیدوارم بعد از دیدن هم گفتوگوهای خوبی شکل بگیرد، گفتوگویی که به تعریف و تمجید یا خردهگیری تقلیل پیدا نکند. هدف من از نوشتن همیشه کشف زوایای پنهان رویداد و امور و روابط بین عناصر روی صحنه بهعنوان وضعیتی کنایی از جهان پیرامون است.
آیا پیش از این خودتان یا همگروهتان این متن را در یاسوج کار کردهاند؟
آن اوایل برای تولیدش تلاش کردیم، گروه خوبی هم در کنار هم جمع شدیم اما آنطور که میخواستیم پیشنرفت. زمان و امکانات لازم را نداشتیم و هیچوقت نشد روی صحنه برویم.
نظرتان راجع به اجرای آرش دادگر از همین متن که به نام «اسب» اجرا شده بود چیست؟
«اسب» آقای دادگر در چینش، حرکت، تصاویر و بسته معطوف به کارگردان زیبا بود. آن چیزی که از اجرا به یاد دارم این بود که اجرا دوست داشت روایت را مخدوش کند و اجازه شکلگرفتن قصه را دستکم آنطور که من نوشته بودم ندهد. این شکل از مواجهه با متن، متن دیگری را خلق میکند که راه دیگری را میخواهد برود. در اقتباس آقای دادگر فکر میکنم نمایشنامه بهخوبی دیگر عناصر اجرا نبود، لکنت داشت و خودش را تکرار میکرد.
متنهایتان را چگونه و با چه شرایطی در اختیار گروههای نمایشی قرار میدهید؟
تا پیش از این شرایطی در کار نبود. هرکس دوست داشت میتوانست نمایشنامهها را کار کند اما این روزها دیگر خیلی دوست ندارم با هر شرایطی و در هر شرایطی نمایشنامههایم اجرا شوند. اجراشدن بیشتر به رفتاری دوسر باخت شباهت پیدا کرده و بههرحال هرکاری بکنیم همیشه ردی از ناراحتی بهجا میماند.
آیا معیار شما برای مطرحشدن کارهایتان جشنواره تئاتر فجر بوده است؟
جشنواره تئاتر فجر پیشتر سالهای خیلی خوبی را داشته که فکر میکنم پلتفرم خوبی برای معرفیکردن بود. خیلی از آثار در آن سالها از طریق جشنواره بود که برای اجرای عمومی انتخاب میشد. چشماندازی بود برای آنچه در آن سال قرار بود روی صحنه برود. حالا شکل و شمایلش تغییر کرده و در این چند سال اخیر از جایگاهی که پیشتر داشت فاصله گرفته. به نظرم پیشتر جشنوارهای بود برای بهترینها.
نخستینبار با چه متن و اجرایی در جشنواره فجر حضور داشتید و چه مسیری را برای این حضور طی کردید؟
نمایش «سهگانه سوء زن و سوسک» در سال ۱۳۸۵ اولین نمایشی بود که با نویسندگی و کارگردانی من در فجر حضور داشت. برگزیده جشنواره تئاتر مناطق در منطقهای که در خرمآباد برگزار میشد، بود. ما در بخش مسابقه و در سالن سایه اجرا رفتیم.
در این سالها چندبار در جشنواره فجر حضور داشتهاید و کدام حضورها برایتان بهتر جلوه کرده است؟
بهعنوان نویسنده و کارگردان خودم پنج اثر در این سالها داشتهام. گروهم هم با نویسندگی من و کارگردانی رضا کرمیزاده چهار بار حضور داشته و بهعنوان نویسنده تقریبا همیشه حضور داشتهام. از اجراهایی که داشتهام راضی هستم و البته لذت بردهام. بیشترین لذت را البته از دیدن آثار خوبی که میدیدم داشتهام و خاطره خوب این آثار همیشه با من هست.
آیا مطرحشدنتان در عرصه درامنویس ربطی به حضور در جشنوارهها، بهویژه جشنواره تئاتر فجر داشته است؟
اگر مطرح شده باشم قطعا جشنواره سهم مهمی داشته. تئاتر شهرستان را خیلی جدی نگرفته و شرایط را برای اجرای عمومی آثارشان فراهم نکردهاند. خودمان هم خیلی نتوانستهایم کاری برای خودمان بکنیم. بنا بر نیازها و ضرورتها خودمان خودمان را پیدا و قسمتی از مشکلات را از طریق همدیگر حل کردهایم. جشنوارهها یکی دو اجرا در ازدحام آثار و ناهماهنگیها و شتابزدگیها در اختیار ما قرار میدهد و به تو میگوید همین هست که هست و ما همیشه مجبوریم کاری بکنیم و اگر چیزی بهجا بماند و به یاد بیاید محصول همین شرایط است.
شما در یاسوج رشد کردهاید. در آنجا چه امکاناتی برای این رشد در اختیارتان بوده است؟
در یاسوج، تئاتر جدی است و هر چیزی مربوط به تئاتر جدی گرفته میشود. این جدیگرفتن بیشتر بین تئاتریهاست و مسئولان کمتر خودشان را درگیر میکنند. برای همین امکانات معمولا ناچیز است و تلاش برای بهدستآوردن ناچیزها زیاد. البته من فکر میکنم مدیران هم تلاش خودشان را میکنند اما کمتر از تئاتریها توفیق مییابند. در یاسوج، زندگی فارغ از بخشنامهها و مصوبات، زیست واقعی خودش را دارد و هر وقت به این زیست واقعی فکر میکنم، میدانم برای نوشتن هنوز ناگفتههای زیادی مانده که باید به آنها پرداخت.
در میان متنهایی که دیگران از شما اجرا کردهاند به نظرتان کدامها اجرای مطلوبتری بوده است؟
فکر میکنم همه نمایشنامههای من اجراهای خوب و بد داشتهاند. یک نمایشنامه توسط یکگروه اجرای خوبی داشته و همان نمایشنامه را گروه دیگری ناموفق اجرا کرده است. شاید برای همه نمایشنامههایم چنین وضعیتی پیش آمده باشد.
آیا امسال خودتان نیز در جشنواره حاضر خواهید شد و به نظرتان جشنواره چهلویکم چگونه خواهد بود؟
گروه خوب نمایش اسبقاتلین به کارگردانی محمدهادی هاشمزاده لطف و من را برای دیدن اجرایشان دعوت کردهاند. بهترینها را برایشان آرزو دارم. درخصوص این دوره از جشنواره چیز زیادی نمیدانم اما جای خیلیها را خالی میبینم. امیدوارم بهزودی تئاتر را با آنها و در کنار آنها ببینم.
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: احیای نمایشنامهنویسی با رویکردی استراتژیک
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران