Sedaghatsiz, S01E124

   
Sedaghatsiz Serial Part 124

آسیه به خانۀ آراز می‌رود تا جواب آزمایش‌های عایشه را به او بدهد. عایشه به‌خاطر مشکلات زندگی آسیه و درگیری ولکان و آراز و مشکل آراز با پسر آسیه ابراز دلخوری می‌کند و می‌گوید نمی‌خواهد پسرش درگیر دردسر بشود و بعد از سال‌ها او را پیدا کرده است. او بعد با طعنه می‌گوید آراز و لیلا بیرون رفته‌اند تا برنامۀ جشن تولد آراز را که قرار است دوستانشان را به آن دعوت کنند بچینند. آسیه به آن می‌گوید قرار است در این جشن تولد او و آراز تاریخ عقدشان را به همه اعلام کنند. سپس می‌رود.

آراز با اونور که از دوستان اوست به بار رفته. او به اونور می‌گوید عاشق شده و تصمیم دارد ازدواج کند. اونور هم می‌گوید به‌تازگی با دختری آشنا شده. جیران به خانۀ آسیه به دیدن نیل می‌رود. او به نیل می‌گوید تصمیم گرفته بچه را سقط کند و مانع ازدواج نیل و سرجون نخواهد شد. نیل می‌گوید این تصمیم به خود جیران مربوط است و او و سرجون رابطه‌شان تمام شده.

گونول، هالوک، دمیر و درین برای عیادت ملیح به خانۀ او می‌روند. ملیح به آن‌ها می‌گوید او و بهار تصمیم دارند برای زندگی به آنکارا بروند. گونول ناراحت می‌شود. ملیح می‌گوید آن‌ها می‌خواهند خانه را بفروشند. گونول می‌گوید او خانه را می‌خرد و آن‌ها هروقت بخواهند به تکیرداغ برگردند خانه‌شان آن‌جا آماده است.

آسیه به خانه می‌رود و با علی در مورد تصمیم ازدواجش با آراز صحبت می‌کند. علی ناراحت می‌شود اما دیگر چاره‌ای ندارد. هالوک در مسیر برگشت به خانه به گونول می‌گوید آراز مادرش را پیدا کرده است. او یادش می‌آید به خانۀ آراز رفته بود و عایشه با عصبانیت و داد و بیدار به خاطر این‌که او 35 سال پسرش را از او مخفی کرده بود با او دعوا کرده بود و گفته بود فقط بخاطر این‌که آراز کار دست او ندهد و دردسر درست نشود موضوع را پنهان کرده است.

شب آسیه هنگام خواب مردد است که از آراز در مورد بیرون رفتنش با لیلا بپرسد یا نه اما پشیمان می‌شود و می‌خوابد. روز بعد همه برای بدرقۀ بهار و ملیح به خانۀ آنها می‌روند. در خانۀ آراز سر میز صبحانه، عایشه در مورد آراز با آسیه و دردسرهای شوهر سابق و پسر آسیه ابراز نگرانی می‌کند. آراز می‌گوید از انتخاب خودش مطمئن است. عایشه دیگر دخالت نمی‌کند.

اونور به درین پیغام می‌دهد و از او می‌خواهد با او به جشن تولد آراز بیاید. درین با یادآوری این‌که ولکان به او حسادت کرده بود، پیشنهاد اونور را قبول می‌کند. عصر آراز به خانۀ آسیه می‌رود تا با هم به جشن تولد بروند. آسیه برای آراز کیک پخته و از او می‌خواهد آرزو کند و شمع‌ها را فوت کند. آن‌ها سپس به‌سمت رستوران می‌روند. ولکان با دریا تماس می‌گیرد و وقتی می‌فهمد که دریا هم به جشن تولد آراز می‌رود عصبی می‌شود و می‌گوید آراز آدم خطرناکی‌ست و نباید به او نزدیک شوند. دریا می‌گوید آراز آدم خوبی‌ست و اگر این‌طور نبود خانۀ ولکان را نمی‌خرید تا علی را از دردسر بیرون بیاورد. ولکان با شنیدن این حرف شوکه و عصبی می‌شود.

لیلا به خانۀ آسیه می‌رود و به علی می‌گوید مادرش در کنار آراز در خطر است. علی می‌گوید به آدمی مثل لیلا اعتماد ندارد. لیلا می‌خواهد علی را پیش آراز و آسیه ببرد. آراز و آسیه به رستوران می‌روند و آراز آسیه را به دوستانش معرفی می‌کند. اونور به همراه درین به تولد می‌آید و آسیه و آراز از دیدن درین تعجب می‌کنند. آراز پنهانی به اونور می‌گوید از درین فرار می‌کند و می‌گوید او دختر مناسبی نیست.

لیلا به‌همراه علی وارد جشن می‌شود. او با طعنه می‌گوید علی را آورده تا تاریخ ازدواج مادرش و ناپدری‌اش را بشنود. آسیه با خونسردی اعلام می‌کند که او و آراز دو هفتۀ دیگر ازدواج می‌کنند. همه برای آن‌ها دست می‌زنند. ولکان از پشت در به آن‌ها نگاه می‌کند.

ممنون از این‌که با من همراه بودید، خدانگهدار.

Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part 125 Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part 123

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: Sedaghatsiz, S01E124