این همه رنج بر روی گنجی به نام ایران بس نیست؟! مسعود نقره‌کار - Gooya News

این همه رنج بر روی گنجی به نام ایران بس نیست؟! مسعود نقره‌کار - Gooya News
گویا

بر ما و میهن مان چه باید بگذرد، و باید چه تعداد پیکرهای شکنجه شده و قلب‌ها‌ی از تپش ایستادۀ جگر گوشه‌هایمان را ببینیم تا به اهمیت آزادی پی ببریم، قدر یکدیگر بدانیم و در کنار هم همصدا آوازِه خوان آزادی شویم و دست در دست هم، میهنمان را آزاد و آباد کنیم. این همه ضجه و رنج بر روی سرزمینی زیبا و گنجی به نام ایران بس نیست؟ دلسوزی و سوگواری و مصیبت خوانی، و یا خصومت و کینه ورزی به جای رقابت و همکاری و همگرایی کارمان شده است. "عقلای بی عقل" و" فعل‌های بدون فاعل" شده‌ایم. دَم از شکست ناپذیری خود می‌زنیم و برای هم رجز می‌خوانیم. می‌دانیم علت شکست در پراکندگی ما نیز هست اما مگر غرور و خودخواهی ما اجازه می‌دهند این واقعیت را درک و فهم کنیم. مستِ مِیِ غرورِ کاذب فردی و فرقه‌ای شده‌ایم و این بزرگترین عیب فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی ماست. همدیگر را " سرند" کرده‌ایم و فقط عیب‌های هم نگه داشته و می‌بینیم.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: این همه رنج بر روی گنجی به نام ایران بس نیست؟! مسعود نقره‌کار - Gooya News