زنی گهواره به‌دوش که نوید بهار می‌دهد!

زنی گهواره به‌دوش که نوید بهار می‌دهد!
ایسنا

ایسنا/کرمانشاه فصلِ حکمرانی سرماست. برف همه جا را سفید پوش کرده و تا چشم کار می‌کند سفیدی و سفیدی است. روی بام خانه‌ها، روی دیوارهای کوتاه و پرچینها، روی شاخ‌های عریان درختانِ باغ گردو و زردآلو و... .

سرمای استخوان سوز زمستان از دَرزها و سوراخ های ریز و شکاف‌های باریک درهای چوبی خود را  به درون خانه‌های مردم روستا می‌کشاند تا همچون دشنه‌ای زهرآگین بر دل گرما فروآید و بر همه جا گسترده شود و گرمی خانه‌ها را به سردی جانکاه مبدل کند.

پیرزن روستایی که برای نجات از سوز سرما تنش را به گرمای کرسی کوچک خانه‌اش سپرده، نگاهی مادرانه به کودکانش که دور تا دور کرسی نشسته‌اند می‌اندازد و با مهربانی و لبخندی آرام می‌گوید "حالا دیگر وقتش است، باید دست به کار شد".

دستانش را به زانوانش می‌گیرد و بلند می‌شود. به میهمانی که قرار است امشب به خانه‌اش سری بزند فکر می کند، همان میهمانی که چند دقیقه پیش داستانش را برای کودکانش تعریف کرده و حالا طبق قرار همیشگی، امشب میهمانش است. میهمانی با بچه‌ای به دوش که می‌آید تا نوید بهار را بدهد. می‌آید تا نزدیک شدن به پایان سلطنت سرما را اعلام کند.

با دستانی که گذر از تلخی‌ها و سختی های روزگار آنها را پُر چین و چرک کرده، هیزم‌ها را درون بخاری می اندازد  تا برای میهمانش که خیر و برکت را برایش به ارمغان می آورد، آشی درست کند. گندم‌ها، عدس‌ها و نخودها را داخل قابلمه اش می ریزد و می گذارد تا حسابی جا بیافتد.

شب از نیمه می‌گذرد، چراغ های خانه همچنان روشن است. کودکانی که مشتاق به دیدن میهمان مادرشان بودند به خواب رفته‌اند، از قابلمه‌ای که پیر زن روستایی روی بخاری هیزمی‌اش  گذاشته چندساعتی است که بخار بلند می شود و عطر و بوی لذید آشی خوش طعم در فضای خانه می‌پیچد.

حالا وقتش است، برای میهمانش کاسه ای از آش را جدا می کند و کنار می گذارد و می رود تا در کنار کودکانش دمی استراحت کند. چراغ های خانه را روشن می گذارد و اجاق را خاموش نمی کند. زن گهواره به دوش امشب خواهد آمد و از آن آش می خورد و برای اهالی آن خانه طلب خیر و برکت می‌کند.

شب می گذرد و تاریکی و سیاهی شب جایش را به صبح روشن و درخشان می‌دهد. تلالو نور خورشید صبحگاهی روی برف هایی که در همه جا گسترده شده، می‌درخشد.

پیرزن روستایی بلند می شود و به سراغ کاسه آشی که شب گذشته برای زن گهواره به دوش کنار گذاشته می‌رود. او می داند که میهمان آمده و از آن آش خورده است، آش داخل کاسه را که حالا متبرک شده را به داخل قابلمه آش می‌ریزد و آن را به هم می زند تا بین همسایگانش پخش کند.

و حالا دیگر بهار نزدیک است و خیر و برکت در راه...

به گزارش ایسنا، آیینی که پیرزن روستایی برای استقبال از میهمانش به عنوان نوید دهنده نزدیک بودن فصل بهار و زایش انجام می‌دهد، قرن هاست که در منطقه غرب کرمانشاه و در کرندغرب انجام می‌شود.

آنطور که عزیز مصطفایی کارشناس میراث فرهنگی ناملموس استان می گوید، این آئین در واقع نوید دهند آمدن بهار است، البته بهار کُردی.

"گفاره وَکول" نام این آیین است و آشی که مردمان کرندغرب برای میهمانشان که همان زن گهواره بدوش است می‌پزند، "دانه کُلانه" نام دارد.

مردم منطقه کرند غرب کرمانشاه در نوزدهمین شب از اولین ماه زمستان این آیین را برگزار می‌کنند و آنگونه که عزیز مصطفایی دکترای مردم شناسی توضیح می‌دهد: مردمان کُرد در قدیم و در حال حاضر مردمان کرند در استان کرمانشاه در این شب آشی به نام آش "دانه کولانه" یا همان "دَنک" بار می‌گذارند و تا سپیده دم آتش را روشن می گذارند و بعد از پخت آش یک کاسه از آن را  برای مهمانی اسطوره که زنی گهواره به دوش است یا همان "گفاره و کول" در گوشه‌ای کنار می گذارند.

مردم کرند غرب در این شب اعتقاداتی دارند که مصطفایی در مورد  آن م‌ گوید: در این مراسم اعتقاد بر این است که زنی گهواره به دوش شب به در خانه‌ها سر می زند و اهالی نیز برای او آشی می پزند و اعتقاد دارند که گهواره به دوش و کودکش از آن می خورند و باقی مانده آن که برکت و زایش به همراه دارد را در دیگ آش قاطی می‌کنند و بین اهالی پخش می‌کنند.

در این آئین مرسوم است که حتی اگر خانه‌ای نتواند برای استقبال از "گفاره وکول" آشی درست کند، سعی می کند تا چراغی از خانه را روشن بگذارند، یا اینکه اجاقشان را روشن نگه می‌دارند و خوراکی دیگر روی آتش می گذارند.

این کارشناس میراث فرهنگی ناملموس می گوید: مردم این منطقه معتقدند که "گفاره وکول" و فرزندش پس از آنکه از آن آش خوردند، دعای خیر و باروری و رشد و نمو را برای کودکان خانه و برکت را برای زمین های کشاورزی و باغ ها و دام هایشان به جای می‌گذارند.

آش دانه کولانه صرفا با دانه های حبوبات و در آب پخته می شود و چاشنی دیگری بجز نمک ندارد، زیرا گفته می شود که گفاره وه کول به پیاز و چاشنی های دیگر علاقه ای ندارد.

12 روز پس از اینکه آیین گفاره وکول برگزار شد، شب اول بهار کردی از راه می رسد. بهاری که باز هم آیین های خود را دارد. آیین هایی که مصطفایی درباره آن می گوید: از چند شب قبل از آغاز بهار کردی، مردم این منطقه پارچه هایی را در روغن حیوانات می خوابانند و بعد از یکی دو شب آن را به نفت آغشته می کنند، سپس این پارچه ها را به سر یک چوب می بندند تا مشعلی از آن درست شود و در نهایت آتشی از آن برافروخته می کنند و برخی ها در پشت بام خانه و برخی ها هم در سر در خانه آن را می بندند که این نوعی جشن برای آمدن فصل بهار به شمار می‌رود.

برافروختن مشعل در پشت بام و سر در خانه‌ها جشنی برای نزدیک شدن نوروز است که حدود یک ماه و تا رسیدن نوروز ادامه پیدا می‌کند.   

آیین "گفاره وکول" ۱۹ دی ماه امسال به نام کرندغرب در استان کرمانشاه به ثبت ملی رسید.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: زنی گهواره به‌دوش که نوید بهار می‌دهد!