من و این "پاپیون"، مسعود نقره کار - Gooya News

من و این "پاپیون"، مسعود نقره کار - Gooya News
گویا

۱

دامادی -عروسی پسرم امید بود. عروسی امریکائی دنگ و فنگ‌اش بیش از عروسی ایرانی ست، و چه واویلائی می‌شود وقتی عروسی مخلوطی از عروسی امریکایی و ایرانی باشد. دستور آمد که پدر داماد مثل داماد می‌باید" تاکسیدو" بپوشد، نمی‌دانم چرا تن ندادم و بالاخره به کت و شلوار و پیراهن و کراوات و کفشی نو، با رنگ هائی که دیکته شد، رضایت دادم.
فروشگاه "جی سی پنی" اورلندو، دنبال کت و شلوار بودیم.
" کجا داری میری؟ لباس‌های مردونه اینطرفه"
و بارها شیده، با متانت و صبوری حواس شلوغ و پرت‌ام را سر جایش برگرداند.
" یادش بخیر، مامان خورشیدت می‌گفت خرید، بخصوص لباس خریدن واسه تو عذابی ست اَلیم "

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: من و این "پاپیون"، مسعود نقره کار - Gooya News