بابُل با بهار نارنج‌ها و "شروین"اش، مسعود نقره‌کار - Gooya News

بابُل با بهار نارنج‌ها و "شروین"اش، مسعود نقره‌کار - Gooya News
گویا

صدای معصومانه‌ات بالِ پرواز من به بابُل و بابلسر است، به عطر شکوفه‌های بهارنارنج، و به رنج‌های روئیده بر سرزمین گنج‌ها و اسطوره‌ها، به تبرستان شورها و شعورها، و سرزمین پَرپَرزدنِ رویای یک زندگی معمولی.

و بارها بر بالِ صدایت دیدم پدربزرگی را که در بابُل "نقره کاری" داشت، آن زمان که بابُل هنوز" بارفروش" بود، و بساط‌اش را جمع کرد و راهی تهران شد.
پدر، علی اکبر نقره کار بابُلی را که در جوانی کارمند ادارۀ حسابداری دادگستری (عدلیه) شد و تا بازنشستگی در همین پُست ماند، و اکثر اعضای خانواده پدر را که در جنوب شهر تهران حوالی میدان مولوی و میدان خراسان زندگی می‌کردند، و بخشی هم در بابُل.
و دوران کودکی و نوجوانی و جوانی را که با هم سن و سال‌های فامیل در بابل به شیطنت و خوشی گذراندم.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: بابُل با بهار نارنج‌ها و "شروین"اش، مسعود نقره‌کار - Gooya News