میدان نبرد به قاره سیاه رسید/ایران و خطر نفوذ صهیونیسم در آفریقا

میدان نبرد به قاره سیاه رسید/ایران و خطر نفوذ صهیونیسم در آفریقا
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: نقش بین المللی کشورهای قاره کهن آفریقا همواره در تحولات جهانی مؤثر بوده است. آفریقا دومین قاره پهناور و دارای یک پنجم کل خشکی جهان از ۵۴ کشور تشکیل و با ۲/۱ میلیارد نفر جمعیت بیشترین میزان جمعیت مسلمانان جهان را نیز به خود اختصاص داده است.

نزدیک به ۶۰ درصد از جمعیت ساکن آفریقا مسلمان و دارای آمار بیشترین میزان جمعیت گرایش به اسلام نسبت به سایر جوامع را داراست. اگر چه نام آفریقا با فقر و بدبختی همراه بوده است ولی بر اساس آمار جهانی بیشترین میزان معادن جهان (اورانیوم، طلا، الماس، پلاتین و..) در این قاره قرار دارد. ۱۰ کشور آفریقایی صادر کننده نفت در جهان بوده و بیشترین میزان زمین‌های حاصلخیز و مزارع جهان با جنگل‌های انبوه در این قاره واقع شده است.

قرار گرفتن بین آسیا و اروپا و دارا بودن چهار آبراه بزرگ جهان (سوئز – جبل الطارق- باب المندب– دماغه امیدنیک) اهمیت ژئوپلتیک آن را افزایش داده است. کشورهای حوزه آفریقا یک سوم اعضای سازمان ملل متحد را تشکیل داده و از لحاظ فرهنگی به دلیل تمدن غنی، رسوم سنتی، غنای هنری، جاذبه‌های فولکلوریک از ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردار و در سال‌های اخیر هنر آفریقایی توانسته راه خود را در مدارس و دانشگاه‌های علمی مردم شناسی و جامعه شناسی در جهان باز کند.

در آغاز سال ۱۹۶۰، کشورهای زیرمجموعه صحرای آفریقا، برای ایجاد تغییرات تاریخی، بپا خاستند: در آن سال، ۱۷ کشور این منطقه، موفق شدند تا از قدرت‌های استعماری اروپا، استقلال یابند. اما اکنون پس از شش دهه از استقلال، این اقلیم با مشکلات زیادی روبه‌رو شده است و تلاش می‌کند تا الگویی اقتصادی برای رشد پایا ارائه دهد، فقر را نابود و آینده‌ای روشن را برای جوانان خود، رقم بزند.

تنش و هراس جهانی که به دلیل رقابت بین قدرت‌های بزرگ سیاسی و اقتصادی جهان ایجاد می‌شود، چیز جدیدی نیست. قدمت آن به جنگ‌های دریایی برای کنترل مسیرهای تجاری دریایی، کنترل منابع جهانی و به رخ کشیدن قدرت برمی‌گردد.

رقابت ژئوپلیتیک در آفریقا به قدمت این قاره است. قدرت‌های جهانی برای ایجاد چشم انداز اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آفریقا در تلاش برای تأمین منافع ژئوپلیتیک خود با یکدیگر رقابت کرده‌اند. تقلا برای آفریقا، که بین سال‌های ۱۸۸۱ و ۱۹۱۴ انجام شد، نشان‌دهنده یگانه‌ترین تصویر از رقابت ژئوپلیتیکی است که در قاره آفریقا انجام می‌شود.

روندی که با تهاجم سریع، الحاق، تقسیم و استعمار بیشتر آفریقا توسط قدرت‌های اروپایی غربی به اوج خود رسید، الهام بخش کشورهای آفریقایی شد تا نیاز به اتحادهای استراتژیک جغرافیایی برای ایستادگی در برابر استثمار و پیشبرد منافع مشترک خود را درک کنند.

دوران جنگ سرد (۱۹۴۷-۱۹۸۹) همچنین شاهد رقابت شدید اتحادیه جمهوری‌های سوسیالیستی شوروی و ایالات متحده برای نفوذ ژئوپلیتیک در سراسر آفریقا در پی پایان جنگ جهانی دوم بود. جهان تک قطبی به سرعت در حال عقب نشینی است زیرا لیبرالیسم و هژمونی غرب به دلیل شکست در تضمین ارائه نتایج خوب اجتماعی-سیاسی و اقتصادی تحت نظارت فزاینده‌ ای قرار می‌گیرند. علاوه بر این، تحولات جهانی ناشی از همه‌گیری کووید -۱۹، تغییرات آب و هوایی، دموکراتیک کردن دسترسی به اطلاعات با استفاده از فناوری دیجیتال و جنگ‌های نیابتی توسط قدرت‌های بزرگ، آفریقا را در موقعیتی نامطمئن قرار می‌دهد.

در نتیجه، ائتلاف‌های جغرافیایی متعددی در سراسر آفریقا وجود دارد که به طور خاص برای تقویت قدرت چانه زنی و جایگاه دولت‌های ملی در جامعه بین المللی شکل گرفته است، حتی در شرایطی که چین، روسیه، آمریکا، اروپا و کشورهای خلیج به دنبال تقویت نفوذ خود در سراسر منطقه هستند.

بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که هیچ بازی جدیدی در جریان نیست، بلکه بازیگران جدید به طور فعال در صحنه آفریقا جایگزین بازیگران قدیمی می‌شوند. رقابتی بین بازیگران جدیدی که فعالیت‌هایشان از سرمایه‌گذاری، تجارت، امور مالی، فناوری، و آموزش و نمایش قدرت را شامل می‌شود، به سرعت در برابر سیطره ۵۰۰ ساله غرب در آفریقا به دست می‌آید.

تأثیر کوتاه مدت این مسابقه بر آفریقا، اختلال در زنجیره تأمین مواد، تورم، آشفتگی در بازارهای مالی، بحران‌های انرژی، ناامنی غذایی، معکوس شدن در افزایش مهارت‌ها و در نهایت تنش‌های سیاسی-اجتماعی است. همچنین به دلیل ترس ذاتی از جابجایی بازیگران جدید در عرصه سیاست قدرت‌های بزرگ، آفریقا به میدان جنگ سیستم‌های درگیری نیز تبدیل شده است. برای رهایی این این مشکل و تلاش برای رشد و شکوفایی کشورهای حوزه آفریقا این راهکارها پیشنهاد می‌شود:

برای شروع، ضروری است که رهبران آفریقایی، روشنفکران و دانشگاهیان، زمانی را برای تأمل و توسعه موقعیتی اختصاص دهند که آفریقا بتواند از طریق آن رقابت‌های ژئوپلیتیک استراتژیک جاری را هدایت کند. یک استراتژی مشترک روابط خارجی که از تجربه آفریقا در تاریخ و توجه به منافع خود آفریقا نشأت می‌گیرد، باید اولویت اصلی این قاره باشد.

دوم، این مهم است که آفریقا یک استراتژی برای تبدیل ترس منطقی قدرت‌های جهانی به یک مزیت ژئوپلیتیکی برای این قاره ایجاد کند. به عنوان مثال، اوگاندا به طور استراتژیک از بحران پناهندگان برای استفاده از موقعیت چانه زنی خود در سطح جهانی استفاده می‌کند.

سوم، آفریقا باید از توانایی منابع طبیعی، منابع فکری و بازیگران متعددی که با این قاره در ارتباط هستند به عنوان ابزاری برای چانه‌زنی برای یک معامله برد-برد برای آفریقا استفاده کند. سوال باید این باشد که چه کسی پیشنهادهای استراتژیک بهتری دارد که به منافع بلندمدت آفریقا رسیدگی کند؟ آفریقا نباید به شرکای موردی تکیه کند. در رقابت جاری شکارچی-قربانی، آفریقا باید از لحاظ استراتژیک از قربانی شدن اجتناب کند.

چهارم، بسیار مهم است که آفریقا عاملیت خود را به سطح دیگری برساند، از فکر کردن در امتداد تشکیلات استعمار نو دست بردارد و نقشه راه دستور کار ۲۰۶۳ خود را دنبال کند.

پنجم، آفریقا باید از تاریخ درس بگیرد تا بفهمد چه چیزی قدرت‌های بزرگ را وادار به حضور در آفریقا می‌کند. خواه این ترکیبی از باندبازی، بی طرفی، موازنه قدرت یا پوشش ریسک باشد، آفریقا باید استراتژی مناسبی را انتخاب کند.

ششم، تجارت و معاملات جهانی به دلار آمریکا انجام می‌شود. به دلیل تحریم‌های ناشی از جنگ روسیه و اوکراین، بسیاری از کشورها در حال تجدید نظر در مورد استفاده از دلار هستند. سهم دلار در حال حاضر به تدریج در حال کاهش است زیرا تحولات بازارها و فناوری سهم بازار آن را در پرداخت‌های جهانی تضعیف می‌کند. آیا آفریقا می‌تواند با افزایش ارزهای دیجیتال بانک مرکزی، ارزهای دیجیتال و سایر نوآوری‌ها برای تقویت یک ارز آفریقایی پول نقد کند؟

هفتم، آفریقا باید ظرفیت خود را ایجاد کند و جمعیت بزرگ خود را که پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۵۰ به ۲.۵ میلیارد نفر برسد، به عنوان بازیگری استراتژیک در جامعه بین المللی جهان قرار دهد.

هشتم، آفریقا نباید خود را از جهان جدا کند. با این حال، باید به درون نگاه کند، تجارت درون آفریقا را تقویت کند و از ریتم و فرهنگ تولید آفریقا برای ورود فعالانه به بازارهای جهانی الهام بگیرد.

قاره کهن آفریقا، غنی و ثروتمند در سال‌های اخیر شاهد صحنه رقابت شدید کشورهای دوست و دشمن ایران نیز شده است. اگر چه جمهوری اسلامی ایران از پیروزی انقلاب اسلامی در جهت تأمین امنیت اقتصادی، غذایی، انسانی، فرهنگی، در این قاره گام‌های مثبت و سودمندی برداشته و دفاع از کرامت انسانی و استعمار زدایی و نیل به رفاه نسبی از اولویت‌های جمهوری اسلامی ایران بوده است، اما در سال‌های اخیر کشورهای مهم و تأثیرگذاری چون روسیه ترکیه، چین، رژیم اشغالگر قدس، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (عربستان، قطر، امارات و …) و کشورهای غربی (آمریکا – فرانسه – انگلیس و…) به شدت و با سرعت زیاد در حال گسترش فعالیت‌های خود در این قاره می‌باشند و این تلاش‌ها و حضور گسترده، نتایج ارزشمندی در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی، نظامی و فرهنگی و بین المللی برای این کشورها به همراه داشته است.

به هر صورت قاره آفریقا با دارا بودن جمعیت کثیر مسلمان، تمدن کهن، جاذبه‌های طبیعی و اقتصادی و غنای فرهنگی و با توجه به فعالیت‌های همه جانبه کشورهای عربستان و رژیم اشغالگر قدس و تلاش آنان برای کمرنگ جلوه دادن و مخدوش کردن فعالیت‌های جمهوری اسلامی ایران در این قاره، اهمیت حضور کشورمان در زمینه‌های مختلف در این آفریقا را بیشتر نمایان می‌کند.

*سید رضا جعفری / کارشناس توسعه روابط فرهنگی

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: میدان نبرد به قاره سیاه رسید/ایران و خطر نفوذ صهیونیسم در آفریقا