هشدارهای «تلخ» چهره‌ها علیه تندروها / از هاشمی و خاتمی و روحانی تا موسوی خوئینی‌ها و سیدحسن حمینی و باهنر

هشدارهای «تلخ» چهره‌ها علیه تندروها / از هاشمی و خاتمی و روحانی تا  موسوی خوئینی‌ها  و سیدحسن  حمینی و باهنر
خبر آنلاین

«زبان مبارزین روزهای انقلاب و روزهای سخت، زبان تلخی است؛ چون این طیف شجاعت لازم برای گفتن حرف هایشان را دارند و اگر قرار بود شجاع نباشد انقلابی نمی شدند. به همین جهت در روزهایی که ما احیانا نپسندیم، ممکن است زبان تلخی پیدا کنند. این ارزشمند است؛ حضرت امام تعبیری دارند و می گویند انتقاد و بلکه تخطئه از الطاف خفیه الهی است؛ البته انتقاد برای اصلاح و نه برای مچ گیری و کینه ورزی و از بین بردن، برای ساختن. نسلی هستند برآمده از شرایطی که دلشان می سوزد و اگر زبان تلخ و گزنده ای هم دارند، ریشه در واقعیت هایی دارد که آنها را به اینجا رسانده است».

این جملات سیدحسن خمینی شاید پاسخی باشد به علت نقدها و نگرانی های این طیف از سیاسیون و نوع نقش آفرینی های السابقون نظام آنهم با وجود منتقد بودن به شرایط فعلی. نسلی که برخی از آنها در روزگار جوانی مبارزانی انقلابی بودند و برخی دیگر در دوران پا گرفتن نظام جمهوری اسلامی پا در رکاب نظام بودند و حتی تا مناصب کلیدی نظام هم رفتند اما این روزها از سوی طیفی از نوبرآمدگان سیاست کنار زده شده اند، نوآمدگانی که از یک سو تفاسیر خاص خود از اصول بنیادی انقلاب چون «جمهوریت» را دارند و از سوی دیگر مشی و رفتار سیاسی آنها در مسائلی چون «انتخابات» و «حق رأی مردم» زنگ خطری برای نظام شده است.

او این سخنان را در مراسم نکوداشت محمدجواد حجتی کرمانی یکی از مبارزین قدیمی نهضت اسلامی بیان کرد. حجتی، خود در این مراسم با همان زبان تلخ اینگونه لب به شکوه و ابراز نگرانی گشود: «: میراث امام (ره) بسیار عظیم است و باید قدرش را بدانیم. من این روزها جگرم خون است که می‌بینم این میراث پاره پاره می‌شود. من در متنی که برای آیت‌الله خامنه‌ای نوشتم، پرسیده‌ام که «چرا اینطور شد؟» سیرت رسول (ص) به دست ما شکسته شد. وحدت آهنین خلق به دست ما گسسته شد. همسالان من آن وحدت اولیه را به یاد می‌آورند. آهنگ‌های آن دوران برای من خاطراتی حسرت‌بار هستند: «فردا که بهار آید/ صد لاله به بار آید»... ما این صد لاله را صد خار کردیم؛ به پای مردم خار می‌رود».

شاید پربیراه نباشد در روزهای چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب نگاهی به برخی هشدارهای این طیف از سیاسیون و مبارزان سابق داشته باشیم.

چند روز پیش بود که سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات با همراهی دیگر اعضای مجمع روحانیون مبارز در حرم امام راحل حضور یافت، خاتمی که اخیرا نیز بیانیه ای منتشر کرده و در آن هشدارهایی را نسبت به نوع حکمرانی فعلی داده بود، در سخنانی از انحراف به وجود آمده انتقاد کرد و گفت؛« من عظمت امام را از این جهت که بنیانگذار جمهوری اسلامی است، می‌دانم؛ «جمهوری» به همان معنا که در دنیا هست و «اسلامی» هم به شکلی که در آستانه انقلاب معرفی و بر اساس آن از مردم رأی گرفته شد. اما امروز نمی دانیم آیا باید به خاطر پیروزی انقلاب جشن بگیریم و خوشحال باشیم یا آنکه به خاطر انحرافی که در مسیر آن ایجاد شده عزادار باشیم؟! این مسأله بسیار مهم است و باید مشخص کنیم که امروز از چه چیزی دفاع می کنیم. »

او تاکید کرد، « گرچه دیگران هم سعی می کنند روال و روشی که خودشان اتخاذ کرده اند را به نحوی منتسب به امام کنند، ولی من معتقدم امام همان کسی است که «جمهوری اسلامی» را پیشنهاد داده و مردم هم به آن رأی داده اند، ولی در عمل آنچه که رخ داد انحراف از آن مسیر است.»

آیت الله موسوی خوئینی ها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز هم نقدهایی به رویه های حاکم بر حکمرانی کشور دارد.

او در سخنانی که اخیرا در حرم امام داشت می گوید، «روحیاتی که ایام جنگ در جوان ها بود، شوخی نیست؛ خود امام سخنانی دارند که می گویند، جوان ها «می آیند پیش من ـ یک دفعه و دو دفعه نه،‌‎ ‎‌زیاد ـ و از من تقاضا می کنند که تو دعا کن که ما شهید بشویم». به هر حال یک کسی آمده و توانسته قلوب ملتی را اینقدر جذب به رأس حاکمیت کند، این یک پدیده عجیب و غریب و سرمایه عظیمی است. انصافا مردم هم قدردان این نعمت بودند، اما بنده و امثال بنده مثل فرزندان پدری هستیم که از دنیا رفته و یک ثروت عظیم هم در اختیار بچه هایش گذاشته و ما بی عرضه ها فکر کردیم این ثروت عظیم دیگر کار می خواهد چه کند؟! همین که هست از یک گوشه اش می خوریم! یعنی ما در این سال ها هیچ فکر نکرده ایم که باید تولید هم کنیم. گمان می کنم مشکل ما این است که آن ثروت و سرمایه را مولد نکرده ایم و فقط آن را مصرف کرده ایم؛ و امروز رسیده ایم به جایی که احساس می کنیم هم آن دارد کم می شود و هم انگار ما عادت کرده ایم به اینکه فقط بخوریم و راه تولید آن سرمایه و ثروت را نداریم. انگار کاری که امام می کرد برای اینکه آن اعتماد را جلب کند، را نداریم.»

موسوی خوئینی ها به فراموش کردن اصولی که امام بر آن پایبند بودند اعتراض می کند و می گوید، « اصولی را که امام بر اساس آنها موفق شد آن کار عظیم را انجام بدهد و آن اعتماد را در مردم ایجاد کند، انگار کنار گذاشتیم و فراموش کردیم. این مردم و اعتماد مردم نقطه اصلی و مرکزی قدرت امام بود و ما این را از دست داده ایم. یعنی در اثر بی عرضگی ما، این اعتماد مردم را از دست داده ایم و به یک چیزهایی چسبیده ایم که فکر می کنیم آنها خیلی مهم است. من نسبت به کسانی که بعد از امام در سطوح مختلف، چه رهبری و چه سطوح پایین تر، مملکت را اداره می کردند، هرگز ذره ای با سوء ظن نگاه نمی کنم. یعنی هرگز فکر نمی کنم آنها اهل دنیا و ریاست و شهوات بوده اند و به این دلیل مشکل ایجاد کرده اند. همه آنها می خواستند کار خوبی انجام دهند، ولی خیلی ها به اصول کار توجه نکردند و اصول از دست رفت. آدم ها بد نیستند و حتی بعضی از آنها خیلی هم خوب هستند و از من و شما هم بهترند، ولی چون آن اصول را از دست داده اند، به نظر من امروز اعتماد مردم خیلی شکننده شده است.»

دبیرکل مجمع روحانیون مبارز که خود از مبارزین باسابقه بوده، می گوید، «من گمان می کنم ما خوب نفهمیدیم که اصول اساسی امام برای اداره کشور چه بود و لذا به امور حاشیه ای چسبیدیم و آن اصول از دست رفت. ان شاء الله خود خداوند ملت و مملکت را از خطراتی که تهدیدش می کند نجات دهد».

محمدرضا باهنر نیز که برادرش شهید باهنر از مبارزان به نام انقلاب بود و خود نیز از جوانی پا به پارلمان گذاشت و بارها ین حضور تکرار شد، بارها تلاش کرده نسبت به انحرافات رخ داده در مسیرحرکت نظام از سوی برخی نوآمدگان هشدار دهد.

او نگرانی هایش درباره بی اهمیت بودن جایگاه خدمتگزاری مسئولان به مردم و ولع برای رئیس جمهور شدن و نماینده شدن را چندین بار ابراز کرده است. او اخیرا نیز در ایام دهه فجر گفته بود، « یعنی وقتی چند میلیون رأی می‌گیریم، تصور نکنیم که رئیس و ارباب مردم شده‌ایم. خاطرمان باشد که امام (ره) گفتند ما خدمتگزار مردم شده‌ایم. قبل از انتخابات مجلس یازدهم، حضرت آقا در یکی از بیاناتشان یک جمله خیلی تکان‌ دهنده‌ای داشتند. ایشان فرمودند مسئولیت گرفتن در جمهوری اسلامی وبال گردن است ـ مضمون صحبت را بیان می‌کنمـ هر کس می‌تواند باید فرار کند؛ مگر اینکه تکلیف شرعی شود و برای او متعین شود؛ در این صورت بر او واجب است که مسئولیت را بپذیرد. من تعجب می‌کنم که این همه آدم، هول و ولا دارند که به مجلس بیایند و وزیر و مسئول بشوند.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره چرایی فاصله گرفتن مسئولان از دیدگاه‌ها و خط مشی امام راحل معتقد است، «هر کسی ممکن است بتواند به دیگران حق و ناحق بگوید اما به وجدان خودش نمی‌تواند. واقعا به وجدان خودمان برگردیم ببینیم ما که این مسئولیت را پذیرفته‌ایم، توانمندی و علم و تخصص آن را داریم و می‌توانیم آن را به درستی انجام دهیم یا نه. البته تأکید می‌کنم که منظور من فرار از مسئولیت نیست».

ناطق نوری نیز از جمله السابقون نظام است که البته مدتی است سکوت اختیار کرده است. او در ایامی که کشور را اعتراضات سراسری فراگرفته بود سخنی بیان نکرد اما او در زمره کسانی است که طی سال های اخیر نسبت به عواقب برخی رفتارهای افراطی و خارج از مسیر انقلاب هشدار داده بود.

در ایام انتخابات ریاست جمهوری یکی از فعالان رسانه ای روایتی از شیخ نور نقل کرده بود که حکایت گر همان نگرانی ها بود، «صبح امروز به دیدار آقای ‎ناطق‌نوری رفتم. نگران آینده ایران بود و گفت انتخابات می‌تواند راهگشا باشد و نگذارد ‎چراغ جمهوریت نظام، خاموش شود».

ناطق نوری البته بنا به روایت ها با چهره های اعتدالی چون سیدحسن خمینی، خاتمی، روحانی و ...جلساتی برای بررسی مسائل مهم کشور دارد.

آیت الله هاشمی نیز از جمله کسانی بود که بحران را پیش‌بینی می‌کرد و تلاشش تا آخرین روزهای حیاتش بر از بین بردن زمینه های پدید آمدن بحران ها بود، چه در قالب هشدارهای کلامی چه اقدامات عملی.

در ویدئویی که در روزهای نزدیک به ایام دهه فجر امسال از ایشان منتشر شده بود آن مرحوم می گوید، «عده‌ای که از اول انقلاب تاکنون هم بوده‌اند، میدان‌دار شده و هاضمه آنها، چیزی جز دعوا را هضم نمی‌کند و لابد از این را هم، منافعی دارند چون انسان بیکار که نمی‌تواند دعوا راه بیندازد، یا باید خودش داشته باشد یا از جایی بگیرد. این عده، دنبال ایجاد دعوا، شلوغ کاری و شعار دادن در کشور هستند و لابد منافعی هم دارند.این گروه، کار را گاهی برای اداره کشور مشکل می کنند».

در کلیپی دیگر از آیت الله مرحوم، بخشی دیگر از اظهارات و هشدارهای او منتشر شده که می گوید، «از اول انقلاب، احساس می‌شد داریم تندروی می کنیم دادگاه‌های انقلاب، امنیتی ها، سپاه و... دلیلش هم این بود که عمده اینها در جریان مبارزه نبودند و بدون اینکه در سیاست باشند بعداز انقلاب، راهشان باز شده بود. امام تسخیر لانه جاسوسی را تایید کردند ولی ما درجریان کار دانشجویان نبودیم. در جنگ هم با همان روحیه ایثار، شهادت و فرهنگ عاشورایی، فکر می کردند می شود از عراق عبور کرد و به فلسطین رسید. تندروها محاسبات جهانی را نکرده و فکر می‌کنند همه چیز را می شود حل کرد. آمریکا که به آن آسانی عراق را گرفت و بیش از هزار میلیارد دلار هم خرج کرد چه سودی برد؟ سخت بود با شعارهای جنگ، جنگ تا پیروزی و... جنگ را به قطعنامه برسانیم. من از اول فکر میکردم اعتدال کارساز است وافراطیون باید مهار می شدند».

از مردان و زنان مبارز دهه های ۳۰، ۴۰ و ۵۰ و البته از پایه گذاران نظام چهره های زیادی دیگر در قید حیات نیستند و آنها که هنوز هستند، چه آنها که مدار راست سیاست رفته اند و چه آنها که به چپ چرخیده اند و حتی آنها که خارج از این طیف طی طریق کرده اند، طی سال های اخیرا مکررا نسبت به انحرافات رخ داده هشدارهایی دلسوزانه داده اند، هشدارهایی که شاید بنا به روایت یادگار امام گاهی تلخ نیز بوده اند، اما برخاسته از شجاعت و دلسوزی آنها برای اصل نظام بوده است. هشدارهایی که اعتراضات اخیر نشان داد باید جدی تر گرفته شده و در مسیر اصلاح برخی رویه های مرسوم شده از آنها و با دید تنگ نظرانه با آنها برخورد نشود.

بیشتر بخوانید:

  • گنجی، عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت: امام، دنبال «دموکراسی» نبود / جریان اصلی انقلاب اسلامی با محوریت امام، هیچ‌گاه، شعارهای «اقتصادی _ توسعه‌ای» نداشت

  • سال ۵۸، «الگوی آزادی و مشارکت سیاسی» / آن شور مردمی و مدارای سیاسیون گوناگون، تکرار می‌شود؟

  • چرا امام با نامزدی فعالان روحانی در اولین انتخابات ریاست جمهوری مخالفت کرد؟ / او به چه کسی رای داد؟

۲۱۲۲۰

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: هشدارهای «تلخ» چهره‌ها علیه تندروها / از هاشمی و خاتمی و روحانی تا موسوی خوئینی‌ها و سیدحسن حمینی و باهنر