بر بام مدرسه رفاه یا در شهیاد آزادی، علیرضا نوریزاده - Gooya News
سپاه پاسداران در بزنگاهی تاریخی قرار گرفته است
علیرضا نوریزاده - ایندیپندنت فارسی
اگر ارقام رسمی درباره تعداد اعضای سپاه پاسداران را باور کنیم، سپاه امروز ۱۹۰ هزار نیروی نظامی دارد. تعداد کادر فنی و حرفهای سپاه (پزشکان، متخصصان رشتههای فنی، گروه تبلیغات، ارتش سایبریــ پدافند غیرعاملــ معلولان جنگ شاغل در واحدهای تخریب و تجسس سایبری و فضایی و پارازیتاندازان روی کانال تلویزیونهای سیاسی ماهوارهای) هم تا پایان سال ۱۴۰۰ نزدیک به ۱۲ هزار تن بودند.
فقط ۴۵ درصد از جمع اول و دوم پیوستگان، همچنان در سپاه فعالاند. ۴۴ درصد سپاهیها بین سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۹۰ به سپاه پیوستهاند و ۹ درصد از پیوستگان سپاه در ۱۱ سال اخیر جذب سپاه شدهاند. دو درصد نیز بعد از بازنشستگی به امر خامنهای یا به درخواست فرماندهی کل سپاه و موافقت خامنهای، دوباره به خدمت فرا خوانده شدند.
نخستین دودستگی و پروندهسازی علیه شماری از فرماندهان سپاه (از سوی حسین طائب، فرمانده وقت اطلاعات سپاه) در جریان جنبش سبز آغاز شد. کسانی مثل سردار علایی، نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه، از نخستین فرماندهانی بودند که هزینه دلبستگی به موسوی را پرداختند. شماری هم بازنشسته و گروهی نیز اخراج شدند. با این همه، سپاه بحران را پشت سر گذاشت و خامنهای با انتصاب حسین سلامی به فرماندهی سپاه و اسماعیل قاآنی به فرماندهی سپاه قدس، در واقع آشکار کرد که برای فرماندهان آموزشدیده و لایق سپاه اعتباری قائل نیست، بلکه به دنبال نوکران دستبهسینهای است که اوامر امامانه او را بر دیده میگذارند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
کوتولههای سپاه یکی بعد از دیگری به خاطر وفاداری به آقا و نورچشمی او شوشکه به دست گرفتند و در مقام فرماندهی جا خوش کردند اما در پنج ماه گذشته، دیگر شکافها پرکردنی و اختلافها حلشدنی نبودهاند. آنچه نوشتم، مستند به گزارشی از درون سپاه است. با پیوستن میرحسین موسوی به جنبش «زن زندگی آزادی»، بخش بزرگتری از سپاه بهویژه از بین پیران نسل اول و جوانترهای نسل سوم و چهارم از رژیم و ولایت فقیه فاصله گرفتهاند. بسیاری از اینان فرزندان بنیانگذاران سپاهاند که اغلب با رژیم قهرند. حال با این حساب، آیا خامنهای میتواند در معرکه نهایی خود با ملت در آیندهای نهچندان دور، به سپاه امید ببندد؟
سپاه، ضامن استقرار نظام
تشکیل سپاه پاسداران بعد از انقلاب برآمده از دو تصور نهچندان دور از هم ارکان اولیه نظام بود. (شخص خمینی با این دو تصویر بیگانه بود، چون او جایگاه خود در جامعه را چنان بالا میدید که اصولا باور نداشت گروهی حتی در میان نظامیان بلندپایه، جرات کنند فکر براندازی نظام او را در سر بپرورانند. البته خواهم گفت چگونه این نگرش بعد از سفر شاه به آمریکا و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی تغییر کرد)
تصور اول را کسانی چون دکتر ابراهیم یزدی، مصطفی چمران و تا حدودی ابوالحسن بنیصدر داشتند. آنها بر این گمان بودند ــ تاثیر چپیها در این امر را نباید دور از نظر داشتــ که باید ارتش شاهنشاهی را منحل کرد اما چون خمینی با این کار موافق نبود و کسانی مثل مهندس بازرگان، تیمسار ولیالله قرنی، سرهنگ توکلی، تیمسار مسعودی و تیمسار ریاحی، نظامیان همراه انقلاب و داریوش فروهر نیز بهسختی با این نظر مخالف بودند، در سومین روز پیروزی انقلاب که اولین جلسه شورای انقلاب بعد از سقوط رژیم سلطنتی بود، طرح ایجاد یک نیروی موازی شبهنظامی متشکل از جوانان انقلابی که بافت ایدئولوژیک داشته باشد، بهتصویب رسید و همان شب، خمینی نیز به این فکر نظر موافق نشان داد؛ به شرط آنکه مراقبت کنند افراد ناصالح وارد نیرو نشوند و ماموریت این نیرو موقتی و تا زمان استقرار نهادهای جدید و حکومت اسلامی، باشد.
نخستین گروه برای تشکیل سپاه ترکیبی از بچهبازاریهای آشنا با سلاح مثل محسن رفیقدوست و نظامیهای فراری مثل غلامعلی رشید و جوانان چپ اسلامی انقلابی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (که از پیوند هفت گروه چریکی اسلامی کوچک مثل توحیدی، صف و گروه اباذر و...)، بعضی از وارداتیها از لبنان و عراق به همراه خمینی همانند عباس زمانی ابوشریف (که خط سیری از پاکستان تا لبنان و عراق داشت) و محمد خاتمی (ابووفا که در عراق و کویت و لبنان حضور داشت و دو سال پیش سپاه قدس او را در عراق ربود و اکنون در اوین است) و تنی چند از تحصیلکردههای آمریکا و اروپا بودند که راه بعضی از آنها به لبنان نیز کشیده شده بود.
تصور دوم را روحانیون دور و بر خمینی داشتند؛ کسانی مثل بهشتی و هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی و باهنر و خامنهای که از ابتدا در اندیشه تسخیر قلعه قدرت و برقراری حکومت آخوندی بودند. آنها اعتقاد داشتند بدون داشتن نیروی نظامی نمیتوانند هدف خود را عملی کنند و زمانی که فکر تشکیل یک نیروی گارد ویژه شبهنظامی در شورای انقلاب مطرح شد آنها ضمن حمایت کامل از این فکر، بر جنبه ایدئولوژیک کار اصرار کردند. یعنی اینکه در گزینش افراد قبل از توجه به کارآمدی نظامی و دانش و هوش، باید به ایمان و وفاداری آنها به نظام توجه داشت. صاحبان این تصور تعدادی از طلبهها، بچهآخوندها و گروهی از محافظان اولیه خمینی و مدرسه رفاه را وارد سپاه کردند.
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: بر بام مدرسه رفاه یا در شهیاد آزادی، علیرضا نوریزاده - Gooya News
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران